| فرارو- اقتصاد ایران یکی از پرچالش ترین دوران خود را سپری می کند. در این چهارچوب، افزایش قابل توجه قیمت ارز، موجی از گرانی را به جامعه تحمیل کرده و در عین حال، فعالان بخش تولید و دیگر حوزه های اقتصادی را نیز با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته است. دیگر مشکلات مطرح در سطح کلان اقتصادی ایران نظیر کسری بودجه و یا بحران نقدینگی و مشکلات ساختاری اقتصادی نیز همچنان پابرجا هستند و گویی هیچ را ه حلی برای آنها وجود ندارد. به گزارش فرارو؛ با این همه، در همین بحبوحه و در شرایطی که کارشناسان و صاحب نظران مختلف نسبت به تبعات وضعیت کنونی در اقتصاد ایران هشدار می دهند و سعی دارند به سهم خود اصل مشکلات را آسیب شناسی کرده و برای آن ها ارائه راه حل داشته باشند، شاهد برجسته شدن معماها و سوالاتی در اقتصاد ایران هستیم که پاسخ ندادن به آن ها و یا بی اعتنایی به آن ها می تواند صورت حساب های سنگینی را در ادامه راه روی دست کشور قرار دهد. موضوعاتی که به صورت طبیعی باید مورد توجه سیاستگذاران و جریان حکمرانی اقتصادی کشور باشند. معمای چشم انداز آینده یکی از کارهایی که نظام حکمرانی کشور در وضعیت کنونی باید به صورت ویژه به آن توجه داشته باشد این است که به افکار عمومی این اطمینان خاطر را بدهد که علی رغم وجود مشکلات مختلف در اقتصاد ایران، این روند دائمی نیست و چشم اندازهای روشنی در آینده قابل تصور است. در حقیقت، نباید اجازه داده شود که نوعی حس ناامیدی و سرخوردگی در مردم ایجاد شود و آن ها در همه شئون زندگی اقتصادی خود این حس را داشته باشند که با سیلی از عدم قطعیت ها رو به رو هستند که هیچ راه حلی برای آنها وجود ندارد و قرار است زندگی آن ها سال به سال وضعیت بدتری پیدا کند. از قدیم هم گفته اند که انسان به امید زنده است. از این رو، ترسیم چشم اندازهای روشن از آینده که البته صرفا به کار تبلیغاتی محدود نباشد، یکی از الزامات جدی حکمرانی اقتصادی ایران در وضعیت فعلی است. موضوعی که حداقل در شرایط کنونی توجهی به آن نمی شود و این موضوع خود بستری برای فعالیت جریان های مخالف با ایران است. خط قرمزِ اصلاحات اقتصادی! بدترین عمل برای اقتصاد ایران در وضعیت کنونی، بی عملی است. وقتی از حیث ساختاری در حوزه های گوناگون نظیر تخصیص ارز و یا نظام توزیع، کشور با مشکلات جدی رو به رو است، چرا باید به روندهای غلط گذشته ادامه داد و همچنان هزینه های سنگین پرداخت کرد؟ دولت باید به سمت اصلاحات اقتصادیِ علمی حرکت کند. اصلاحاتی که مورد اجماع نخبگان اقتصادی کشور هستند و می تواند هزینه های اداره کشور در حوزه اقتصادی را کاهش دهند. اینکه چرخ سال های سال بر همان پاشنه سابق بچرخد، صرفا یک برونداد تولید می کند و آن هم تداوم مشکلات گذشته و دست به دست شدن آن ها میان دولت های گوناگون است. دولت باید شجاعتِ حرکت به سمت گزاره اصلاحات اقتصادی را داشته باشد و البته حاکمیت و جریان های سیاسی نیز باید فضای مساعدی را برای حرکت دولت به این سمت فراهم کنند. اتخاذ رویکردهای محتاطانه در وضعیت کنونی به صلاح اقتصاد ایران نیست. البته این به معنای در پیش گرفتن اقدامات متهورانه و بدون در نظر گرفتن تبعات آن ها نیز نمی باشد. آنچه واضح است، باید به نحوی منطقی گام در مسیر اصلاحات اقتصادی گذاشت تا بتوان زمینه هایی را فراهم کرد که چشم اندازهای بهتری در انتظار اقتصاد ایران باشد. معمای آرایشِ جنگی اقتصاد ایران اکنون هدفِ یکی از جدی ترین جنگ های اقتصادی در دنیا است. در این نقطه باید این سوال را مطرح کنیم که آیا واقعا آرایش ما در حوزه اقتصادی نیز جنگی است؟ آیا مسوولان کشور آن طور که باید و شاید، شرایط پیچیده کنونی را برای افکار عمومی باز کرده اند و موقعیت خاص کشور را برای آن ها تشریح می کنند؟ آیا متناسب با شرایط جنگی، سیاستگذاری می شود و با مردم صحبت می شود؟ این بدان معنا نیست که حس تشویش به جامعه القا شود. خیر، اتفاقا باید مبنای صحبت دولت با مردم، این باشد که دولت تمام توان خود را به کار می گیرد تا مردم کمترین آسیب را ببینند اما دولت باید با مردم صحبت کند و در عین حال در سازوکارهای خود نیز به معنای واقعی کلمه آرایش جنگی بگیرد. به نظر می رسد در این حوزه با ضعف های جدی رو به رو هستیم. نباید اجازه داد در بزنگاه ها مردم دچار شوک شوند. همراهی دولت و ملت در شرایط خاص فعلی، یکی از الزامات اساسی عبور ایران از طیف متنوعی از چالش ها است که این کشور اکنون با آن ها مخصوصا در حوزه اقتصادی رو به رو است. |