| احمد زیدآبادی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: یهودیانی که قربانی عملیات تروریستی در مراسم حنوکا در ساحل بوندای سیدنی استرالیا شدند، چه نسبت حقوقی با اسراییل دارند؟ به عبارت روشن تر، رابطه حقوقی جوامع یهودی دنیا با اسراییل چیست و بر چه اساسی اسراییل خود را قیم همه یهودیان عالم می پندارد؟ بر اساس اصول حاکم بر پدیده ملت-دولت، اتباع هر کشور، صرفاً تبعه همان کشور محسوب می شوند و فارغ از قومیت و مذهب و جنسیت و علایق و باورهای سیاسی شان از حقوق برابر شهروندی برخوردارند و دولت ها موظف به تأمین امنیت آنان در برابر هر نوع تهدید و خطری هستند. از این رو، اتباع یهودی هر کشور نیز مثل هر دیگر اتباع، شهروندان همان کشورند و باید بدون کوچکترین تبعیضی مورد حفاظت قرار گیرند و حقوق و امنیت شان به طور کامل تأمین و تضمین شود. با وجود این اصل، دولت اسراییل به چه حقی در مقام قیم جوامع یهودی عالم ظاهر می شود و چنان رفتار می کند که گویی هر یهودی در هر گوشه ای از دنیا تبعه یا شهروند اسراییل است؟ برای فهم دقیق ماجرا، نیاز به بازشکافی مسئله یهود است؛ موضوعی که از قرن 19 میلادی در اروپا بر سر زبان ها افتاد و در قرن 20 به فاجعه هولوکاست رسید. برای قرن ها، بسیاری از یهودیان بنا به برخی متون مذهبی، خود را ملتی جدای از ملت های سرزمین محل اقامت خود به حساب می آوردند و از ادغام در جوامع دیگر به شدت پرهیز می کردند. این مسئله سبب می شد که برخی یهودیان اصل وفاداری ملی به سرزمین محل سکونت خود را به رسمیت نشناسند و در مقابل، دولت ها نیز به آنان حق شهروندی ندهند و حقوق آنان را به راحتی زیر پا بگذارند. برای حل این معضل دو راه حل در بین یهودیان مطرح شد. جمعی از یهودیان، از ادغام در جوامع محل سکونت خود همچون پیروان دیگر ادیان، به حمایت برخاستند تا بدین وسیله از حقوق شهروندی بهره مند شوند. عده ای دیگر اما بر تشکیل کشور خاص یهود اصرار ورزیدند و از طریق جنبش صهیونیسم در جهت تحقق آن کوشیدند. با تشکیل دولت یهود در فلسطین اما همچنان رابطه یهودیان آلیا با یهودیان دیاسپورا سرشار از ابهام و تناقض است. اسراییل عملاً خود را موطن تمام یهودیان عالم تعریف می کند و طبق قانون بازگشت هر یهودیِ به رسمیت شناخته شده، به محض ورود به اسراییل، از حق تابعیت و شهروندی برخوردار می شود. با این حال، جوامع یهودی بسیاری در سرتاسر جهان وجود دارد که علاقه ای به مهاجرت به اسراییل ندارند و با ادغام در جوامع محل زیست خود، از حقوق شهروندی برخوردار شده اند. اسراییل اما خود را نماینده این جوامع هم معرفی می کند و رفتاری قیم مآبانه در برابر آنان دارد. آیا این قیم مآبی نسبت به جوامع یهودی دنیا بنا به اصول حاکم بر پدیده ملت-دولت، قابل توجیه است؟ بدون تردید قابل توجیه نیست و در تعارض کامل با آن قرار دارد. چندی پیش مطبوعات لبنان سخنان جوزف عون رییس جمهور آن کشور را در دیدارش با علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بازتاب دادند. گویا آقای عون در دیدار با آقای لاریجانی گفته بود که شیعیان لبنان اتباع دولت آن کشور هستند و ربطی به هیچ دولت خارجی ندارند. آنچه آقای عون گفته است درباره همه اقلیت های قومی و مذهبی در هر کشوری مصداق دارد و بنابراین، مناسبات حقوقی جوامع یهودی دنیا با اسراییل هم نمی تواند خارج از این چارچوب باشد. اگر قرار بر این باشد که هر دولتی در این دنیا نسبت به جوامع مذهبی یا قومیِ شبیه خود در آن سوی مرزها، احساس قیمومَت داشته باشد و خارج از قواعد پذیرفته شده انسان دوستانه در حقوق بین الملل، خود را مسئول آنان تعریف کند و آنها را به نحوی اتباع غیرمستقیم خود به شمار آورد، نظامِ ملت-دولت بلافاصله از هم می پاشد. با این همه، اسراییل به این اصول پایبند نیست و با نوع ورود و دخالت خود در امور جوامع یهودی دنیا، پایه های نظم مبتنی برملت-دولت را سست و تضعیف می کند. بدون تردید این رفتار از هر جهت قلدرمآبانه است و آن را می توان از برخورد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل با آنتونی آلبانیزی نخست وزیر استرالیا به وضوح دریافت. نتانیاهو، همتای استرالیایی خود را متهم کرده است که با به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی به یهودستیزی در استرالیا دامن زده است! آلبانیری باید پاسخی مشابه جوزف عون به نتانیاهو می داد و در عین حال اضافه می کرد که ادعای اسراییل به عنوان نماینده تمام یهودیان عالم و نوع رفتارش با فلسطینی هاست که به یهودستیزی و عملیات تروریستی علیه جوامع بیگناه یهودی دامن می زند نه به رسیمت شناختن حق حاکمیت مردمی تحت اشغال بر بخش کوچکی از سرزمینی که در آن ریشه هزاران ساله دارند. |