| روزنامه ایران در مطلبی به انتقاد سوءبرداشت مغرضانه از دیدار رؤسای جمهوری ایران و روسیه درباره طول مسیر راه آهن رشت ـ آستارا پرداخته است. این روزنامه آورده است: در جریان دیدار دوجانبه رؤسای جمهوری ایران و روسیه و در بخشی از گفت وگوهای مرتبط با پروژه راه آهن رشت آستارا، مکثی کوتاه در گفت وگو کافی بود تا موجی از تفسیرها و روایت سازی ها در فضای مجازی شکل بگیرد. مسعود پزشکیان در توضیح روند اجرای پروژه، به این نکته اشاره کرد که تاکنون110 کیلومتر از اراضی مسیر برای اجرای خط آهن تملک و آزادسازی شده و دولت قصد دارد تا پایان سال جاری، باقی اراضی مورد نیاز را نیز تأمین کند. در همین لحظه، ولادیمیرپوتین با اشاره ای کوتاه گفت: مسیر 93 کیلومتر است. همین تبادل کوتاه، بدون آنکه فرصت توضیح فنی پیدا کند، به سرعت به عنوان اختلاف نظر و حتی ناآگاهی رییس جمهوری ایران توسط یک تفکر سیاسی خاص بازنمایی شد؛ روایتی که بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت های فنی پروژه باشد، بر سوءبرداشت یا ساده سازی یک بحث تخصصی استوار بود. آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفت، تفاوت روشن و شناخته شده در پروژه های زیربنایی میان طول مسیر اجرایی و طول اراضی تملک شده است. پروژه راه آهن رشت آستارا در مجموع حدود 162 کیلومتر طول دارد و عدد 93 کیلومتر ناظر بر بخشی از مسیر اجرایی خط آهن است، نه کل اراضی ای که باید برای احداث، دسترسی ها، حریم ها و زیرساخت های جانبی تملک شود. اشاره رییس جمهوری ایران دقیقاً معطوف به همین فرآیند تملک اراضی بوده است؛ فرآیندی که یکی از گلوگاه های اصلی اجرای این پروژه به شمار می آید. با این حال، برخی جریان های مخالف دولت، بدون رجوع به اسناد فنی یا توضیحات دستگاه های مسئول، تلاش کردند این مکث دیپلماتیک را به نشانه کم آوردن رییس جمهوری ایران در برابر رییس جمهوری یک کشور خارجی تعبیر کنند؛ تفسیری که نه تنها از نظر فنی نادرست است، بلکه از منظر سیاسی نیز محل تأمل جدی است. نقد دولت، سیاست ها و حتی خطاهای احتمالی مسئولان، حقی مسلم و ضرورتی انکارناپذیر در فضای عمومی کشور است. اماخوشحالی از بازنمایی تضعیف جایگاه رییس جمهوری ایران در یک دیدار رسمی خارجی، دیگر درچهارچوب نقد سیاسی نمی گنجد. رییس جمهوری، فارغ از گرایش سیاسی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی است و مخدوش سازی این جایگاه، در نهایت متوجه شخص یا جناح خاصی نمی ماند. در جهانی که تصویرسازی رسانه ای بخشی از قدرت دیپلماسی کشورهاست، تقلیل یک گفت وگوی فنی به روایت های تحقیرآمیز داخلی، ناخواسته در جهت تضعیف قدرت چانه زنی ملی عمل می کند. رقابت سیاسی در داخل، اگر از مرز منافع ملی عبور کند، به جای اصلاح، به فرسایش سرمایه های نهادی می انجامد. شاید بازگشت به یک اصل ساده، راهگشا باشد: در سیاست داخلی می توان منتقد بود، اما در مواجهه با جهان، همه مسئول حفظ اعتبار ایران هستیم. روایت دقیق واقعیت ها، نه لطف به دولت، که وظیفه ای در قبال افکار عمومی و منافع ملی است. |