| فرارو- نبرد قادسیه، که در نوامبر سال 636 میلادی (15 هجری قمری) در نزدیکی رود فرات رخ داد، یکی از نقاط عطف تاریخ خاورمیانه است. در این نبرد چهارروزه، ارتش ساسانی به فرماندهی رستم فرخزاد، با لشکر اعراب مسلمان به رهبری سعد بن ابی وقاص روبرو شد. شکست سنگین ایرانیان نه تنها به سقوط امپراتوری ساسانی انجامید، بلکه راه را برای فتح کامل ایران توسط خلفای راشدین گشود. اعراب آن را فتح الفتوح (فتح فتوحات) نامیدند، نامی که برتری قاطع اعراب مسلمان را بر امپراتوری کهن پارسی برجسته می کرد. این نبرد در حافظه جمعی اعراب به نمادی از پیروزی اراده بر طاغوت تبدیل شد. به گزارش فرارو، اما نبرد قادسیه در گذر زمانه از یک رویداد تاریخی فراتر رفت و حتی به ابزاری ایدئولوژیک در دوران معاصر بدل شد. در قرن بیستم و بیست ویکم، این نبرد چندین بار توسط رهبران و رسانه های کشورهای عربی برای مشروعیت بخشی به مخاصمه با ایران احیا گردید. احیای قادسیه در جنگ ایران و عراق (1980 1988) بارزترین استفاده معاصر از نام قادسیه، توسط صدام حسین، رییس جمهور عراق، در جنگ هشت ساله با ایران رخ داد. صدام در 22 سپتامبر 1980، همزمان با حمله به ایران، این جنگ را قادسیه صدام یا قادسیه دوم نامید. این نام گذاری در سخنرانی های رسمی او، مانند پیام رادیویی اش در روز حمله، تکرار شد: ما قادسیه جدیدی می سازیم تا عربیت را از تهدید پارسی حفظ کنیم. (منبع: آرشیو سخنرانی های صدام، منتشرشده در روزنامه الثوره عراق، سپتامبر 1980). چرا قادسیه؟ صدام، که حزب بعث را بر پایه پان عربیسم و سکولاریسم بنا کرده بود، از این نبرد برای بسیج افکار عمومی عربی استفاده کرد. ایران انقلابی تحت رهبری امام خمینی (ره)، تهدیدی وجودی برای رژیم بعثی تصور شده بود. قادسیه نمادی از پیروزی عرب بر عجم ، محرکی برای یک رویارویی جدید فراهم می کرد و جنگ را به تقابلی قومی-تاریخی تبدیل می نمود. رسانه های عراقی، مانند تلویزیون دولتی، مستندهایی از نبرد باستانی پخش کردند و سربازان عراقی را وارثان سعد بن ابی وقاص خواندند. این پروپاگاندا در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز بازتاب یافت؛ کویت و عربستان سعودی، که از عراق حمایت مالی کردند، قادسیه دوم را به عنوان دفاع از امنیت عربی در برابر توسعه طلبی ایرانی توجیه کردند. تحلیلگرانی مانند فؤاد عجمی در کتاب The Arab Predicament (1981) استدلال می کنند که صدام با احیای قادسیه، نه تنها جنگ را مشروع می ساخت، بلکه هویت عربی را در برابر هویت پارسی-شیعی تقویت می کرد. این استراتژی موفق بود زیرا میلیون ها عرب، از مصر تا مغرب، عراق را قهرمان پان عربیسم می دیدند، هرچند جنگ با بن بست پایان یافت. قادسیه در پروپاگاندای سعودی و بحران های خلیج (1990 اکنون) پس از جنگ ایران و عراق، نام قادسیه در ادبیات سعودی هم احیا شد، به ویژه در دوران رقابت با ایران بر سر هژمونی منطقه ای. در دهه 1990، پس از اشغال کویت توسط عراق، رسانه های سعودی، مانند روزنامه الشرق الاوسط، در مقالات تحلیلی (مانند سری مقالات 1995 در مورد تهدید شیعی ) ایران را وارث ساسانیان خواندند و در این میان گاه و بیگاه از قادسیه هم یاد می کردند. این روند در قرن بیست ویکم شدت گرفت. در جریان بحران هسته ای ایران (2003 2015)، شبکه های سعودی مانند العربیه، برنامه هایی با عنوان قادسیه مدرن پخش کردند که برنامه هسته ای ایران را به انتقام ساسانی تشبیه می کردند. در سال 2011، طی بهار عربی و سرکوب شیعیان بحرین، ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی، در سخنرانی خصوصی (فاش شده توسط ویکی لیکس) از قادسیه جدید برای توجیه دخالت نظامی در بحرین سخن گفت تا از نفوذ ایران جلوگیری شود. در جنگ یمن نیز حوثی های مورد حمایت ایران بارها ساسانیان مدرن نامیده شدند. در سال 2017، محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در مصاحبه با الشرق الاوسط، جنگ یمن را دفاع از عربیت در برابر تهدید پارسی توصیف کرد و به طور ضمنی به قادسیه اشاره نمود. گزارش های موسسه بروکینگز (2020) نشان می دهد که این بازنمایی تاریخی بخشی از استراتژی عربستان است، که ایران را به عنوان دشمن قومی-مذهبی تعریف می کند. موارد دیگر: مصر و اردن در مصر ناصری (1950 1970)، جمال عبدالناصر به ویژه در ماجرای اختلاف بر سر جزایر خلیج فارس از نام قادسیه برای انتقاد از ایران پهلوی استفاده می کرد. روزنامه الاهرام در سال 1971، پس از استقرار نیروهای نظامی در این جزایر توسط ایران، مقاله ای با عنوان قادسیه فراموش شده منتشر کرد که با لحنی تهدیدآمیز فتوحات اعراب را یادآوری می نمود (آرشیو الاهرام، نوامبر 1971). در اردن نیز طی تنش های 2004 با ایران (پس از اظهارات شاه اردن درباره هلال شیعی )، رسانه های دولتی قادسیه را به عنوان نماد مقاومت عربی احیا کردند. چرا قادسیه همچنان زنده است؟ استفاده از نمادهای تاریخی در تبلیغات سیاسی امری معمول و مسبوق به سابقه است. شاید حتی اگر دقیق تر شویم اغلب منازعات با همین نمادها و ادعاهای تاریخی بازتعریف می شوند. رونمایی از مجسمه شاپور ساسانی با امپراتور روم که در برابر او زانو زده و شعار مقابل ایران دوباره زانو می زنید هم نمونه ای از همین ارجاع به نمادهای تاریخی در منازعات سیاسی است. قادسیه هم چنین کارکردی برای اعراب دارد. جهان عرب و ایرانی علی رغم هزاران سال همسایگی و حتی دوستی همیشه رقابت با یکدیگر را کنار نگذاشته و این رقابت بارها رنگ خصومت را به خود گرفته است. اعراب هرگاه در موقعیت خصومت با ایران قرار گرفته اند به طور معمول از نماد تاریخی جنگ قادسیه در تبلیغات سیاسی خود بهره گرفته اند که در آن تعداد کمی از اعراب مسلمان (=جمعیت کمتر کشورهای عربی همسایه ایران) در برابر سپاه عظیم امپراتوری ساسانی (=اتهام به ایران که قصد بازسازی امپراتوری سابق خود در منطقه را دارد) پیروز شدند. در واقع قادسیه برای اعراب نوعی کلیدواژه برای بزرگ نمایی تهدید ایران و همچنین جلب حمایت سایر کشورهای عربی است به مانند کاری که صدام حسین در جنگ هشت ساله با ایران کرد. |