| دو دهه گذشته، آلودگی هوای بسیاری از شهرهای ایران بدتر شده است؛ روزهای ناسالم بیشتر شده، هزینه های درمانی بالا رفته و کیفیت زندگی پایین آمده است. راه حلِ سریع و کم هزینه ای هم متصور نیست، اما یکی از مؤثرترین اهرم ها کاهش انتشار الودگی از بخش حمل ونقل سبک است. این گذار زمانی واقعی و فراگیر می شود که ستون فقراتش، شبکه ای قابل اتکا و عادلانه از ایستگاه های شارژ، به موقع و درست شکل بگیرد. چرا شارژ عمومی حیاتی است؟ پاسخ کوتاه است: بدون شارژ عمومیِ مطمئن، ترس کمبود بُرد باقی می ماند و خرید خودروی برقی عقب می افتد. ادبیات علمی می گوید دسترسی به شارژ می تواند حتی از برخی یارانه های خرید هم اثرگذارتر باشد، چون مشکل عملیِ کاربر را حل می کند. هم زمان، بخش بزرگی از خانوارها در آپارتمان ها با یا بدون پارکینگ اختصاصی زندگی می کنند؛ برای این گروه، شارژر محلی شرط استفاده روزمره از خودروی برقی است. بنابراین شبکه عمومی دو نقش هم زمان دارد: جایگزینِ شارژ خانگی برای بی پارکینگ ها و امکان سازِ سفرهای بین شهری با شارژرهای سریع . این ها یافته هایی هستند که در مقالات علمی گروهی از پژوهشگران جوان به سرپرستی محمد مهدی اوشانره صراحتاً آمده است. مسئله عدالت در دسترسی به ایستگاههای شارژ در کلان شهرهای ایران: سهم قابل توجهی از مردم در مجتمع های آپارتمانی زندگی می کنند. اگر شبکه شارژ عمومی فقط کنار بزرگراه ها رشد کند و محله های آپارتمانی بی نصیب بمانند، پیام واضحی به بخش بزرگی از جامعه می رساند: برقی سازی سهم شما نیست. از منظر عدالت، باید به گروه هایی که شارژ خانگی ندارند اولویت عملی داد تا فرصت مشارکت برابر در گذار انرژی برای همگان فراهم شود. این همان چارچوب توانمندی است که به شکل ساده می گوید: منابع را جایی بگذاریم که نبودِ آنها مانع اصلی استفاده است. پژوهش ها همین نیاز را تأیید کرده اند، به خصوص درباره ساکنان مجتمع های مسکونی و محله های اجاره نشین. محمدمهدی اوشانره که فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف و دانشجوی دکتری مهندسی حمل ونقل در دانشگاه واشینگتن است که روی گذار برقی و عدالت دسترسی به شارژ خودروهای برقی کار می کند. تمرکز او ارائه چارچوب های کاربردی برای فهم عدالت و تصمیم گیری درباره مکان یابی احداث ایستگاه های شارژاست. چارچوبی که وی پیشنهاد می کند یک نکته کلیدی دارد: برنامه ریزی شارژ را باید هم زمان محور دید و هم عدالت محور . این نگاه، دو پرسش ساده و راهبردی پیش روی مدیران می گذارد: 1- کِی و کجا واقعاً به شارژ نیاز داریم؟ 2- چه کسانی بدون شارژ عمومی از گذار برقی کنار گذاشته می شوند و چطور به آن ها اولویت دهیم؟ به بیان روشن تر، بحث فقط نصب بیشتر شارژر نیست؛ بحث این است که شارژر در زمان درست برای گروه درست و در جای درست قرار داشته باشد. پیام 1: الگوی استفاده علاوه بر مکان، بر زمان هم وابسته است. یکی از پروژه های پژوهشی که اوشانره در آن مشارکت دارد، الگوهای استفاده از شارژ عمومی در منطقه سان فرانسیسکو را در طول شبانه روز و بین روزهای کاری و آخرهفته بررسی کرده است. نتیجه روشن است: ایستگاه ها الگوهای زمانی متفاوتی دارند (مثلاً اوجِ نیم روزی نزدیک ادارات یا اوجِ عصرهای آخرهفته نزدیک مراکز تفریحی). مهم تر اینکه ایستگاه های نزدیکِ هم الزاماً رفتار مشابه ندارند؛ پس برنامه ریزی صرفاً بر پایه نزدیکی جغرافیایی می تواند خطا بدهد. برای ایران یعنی: ظرفیت و مکان ایستگاه ها باید با ریتم زندگی هماهنگ شود. شنبه تا چهارشنبه یک جور، و آخر هفته جور دیگر. پیام 2: دو لنز مکمل؛ کارایی و توانمندسازی پژوهش عدالت در دسترسی به شارژ امن و در دسترس در سیاتل چند واقعیت عملی را نشان می دهد. از یک طرف، نزدیکی به بزرگراه ها و تمرکز نقاط جذب (مراکز خرید، پارک ها) با دسترسی بهتر و تعداد پورت بیشتر همراه است؛ این همان لنز بیشینه سازی رفاه است: جایی نصب کنیم که استفاده بالا می رود. از طرف دیگر، محله هایی با سهم بالای پارکینگ مسکونی، معمولاً خودشان شارژ خانگی دارند، پس تمرکز منابع عمومی باید بیشتر به سمت بافت های فرسوده، متراکم و گروه های کم دسترس برود؛ این همان لنز توانمندی است. جمع این دو لنز، نسخه ای کاربردی برای ایران می دهد: هم کریدورها و مقاصد پرتردد را پوشش دهیم، هم محله های بی پارکینگ را. نقشه راه ساده برای ایران (سه لایه مکمل) 1. کریدورهای بین شهری: شارژرهای سریع در مسیرهای پرتردد (مثلاً تهران قم اصفهان، تهران قزوین رشت، مشهد نیشابور سبزوار) تا سفر طولانی بدون اضطراب باشد و اقتصاد گردشگری/تجارت تقویت شود. شواهد نشان می دهد دسترسی در جوار بزرگراه ها و مسیرهای پرترافیک بالاتر است، و این سرمایه گذاری ها هم استفاده را زیاد می کند و هم رفاه جمعی را 2. مقاصد شهری پررفت وآمد: مراکز خرید، ادارات، ایستگاه های حمل ونقل عمومی و پارک ها با شارژِ میان سرعت؛ مردم همین طور که خرید یا کار می کنند، شارژ هم می گیرند واستفاده شبکه بالا می رود. 3. محله های آپارتمانی: نواحی با سهم بالای مستأجر و مجتمع های مسکونی را هدف گذاری کنیم؛ چون نبودِ شارژ خانگی در این محله ها به معنی حذف عملی از گذار برقی است و شارژ عمومی باید این شکاف را جبران کند. جمع بندی: ایران برای موفقیت در برقی سازی حمل ونقل، بیشتر از هر چیز به یک شبکه شارژ هوشمند و عادلانه نیاز دارد. پیام پژوهش ها روشن است: زمان را روی نقشه بگذارید، رقابت را در دسترسی بسنجید، و بودجه را بین مکانهای پُراستفاده و محله های بی پارکینگ تقسیم کنید. اگر این سه اصل عملی شوند، شهروند ایرانی انتخاب خودروی برقی را امن و عملی می بیند و اقبال بیشتری به خودروهای برقی نشان می دهد. این مسیر، پشتوانه علمیِ محکمی هم دارد. پژوهشگرانی مانند اوشانره در کنار ده ها پژوهشگر ایرانی در داخل و خارج چارچوب های روشن و قابل اجرا برای سنجش عدالت و مکان یابی ایستگاه های شارژ ارائه کرده اند. استفاده از این دانش بومی شده، به جای آزمون وخطا، یعنی تصمیم بهتر با هزینه کمتر. وقتی دانشگاه ها، شهرداری ها و بخش خصوصی کنار هم بنشینند و از این چارچوب ها استفاده کنند، نتیجه فقط نصب چند شارژر بیشتر نیست؛ هوای پاک تر، استهلاک کمتر، اشتغال فناورانه و رقابت پذیری بیشتر برای کشور است. در نهایت، این گذار فقط یک پروژه فنی نیست؛ داستان موفقیت پژوهشگران ایرانی و تبدیل دانش به عمل است؛ داستانی که می تواند نام ایران را در نقشه فناوری حمل ونقل پاک پررنگ تر کند. با تکیه بر توان علمی فرزندان این سرزمین و اراده ی نهادهای اجرایی، می توانیم گام های مطمئن تری برداریم و به آینده ای نزدیک برسیم که در آن ایرانِ سربلند با هوایی پاک تر و شبکه شارژی قابل اتکا شناخته می شود. |