| فرارو- تفالی داشته باشید به دیوان حافظ. فال حجاب چهره جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچه ترکیب تخته بند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق می آید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم تعبیر فال خود را برای داشتن این چنین زندگی شایسته نمی بینی. آرزوهای بسیار بلندی در ذهن پرورانده ای. بهتر است که مراقب باشی تا بیهوده خود را دچار دردسر نکنی. از نبوغ و اراده خود عاقلانه بهره گیری کن تا به هدف خود برسی. اسیر بودن در دنیای مادیات و غفلت از آینده در شأن تو نیست، به معنویات بپرداز و آرزوهایی فرای این دنیای فانی برای خودت در نظر بگیر. |