| فرارو- اظهار نظر رییس سازمان صداوسیما درباره میزان مخاطبان این نهاد بار دیگر نگاه ها را به سمت بزرگترین رسانه صوتی و تصویری کشور جلب کرده است. پیمان جبلی روز 30 مهر در حیاط دولت گفت که آمار بینندگان تلویزیون بالای 70 درصد است. به گزارش فرارو، شاید صداوسیما تنها نهادی باشد که همیشه صحبت هایی درباره ماهیت و کارکرد آن وجود دارد. گاهی این انتقادات تند می شود و گاهی فروکش می کند اما هیچ وقت از بین نمی رود. درباره روند سقوط صداوسیما سه نکته اصلی نکته وجود دارد. یک؛ دستگاهی که ملی نیست این انتقاد همیشه به صداوسیما وجود داشت که به عنوان یک دستگاه ملی و سراسری، ملی عمل نمی کند. شاخص ترین نمونه آن نیز در دوران حسن روحانی دیده می شد. زمانی که در کوران مذاکرات هسته ای، صداوسیما نقش مکمل روند دیپلماسی کشور را نداشت و عملکرد آن منفی ارزیابی می شد. تصور غالب همواره این بود که صداوسیما به عنوان یک دستگاه اصولگرا شناخته می شود اما به مرور زمان این نگاه نیز از بین رفت و به خصوص در دوره جدید که از آن به عنوان دوره تحول یاد می شود، بیش از پیش خود را نشان داد. در دوره جدید علاوه بر تصفیه سازمان، قطع همکاری با چهره های شاخص یا عدم تمایل خود آن ها به کار با صداوسیما، به مرور کیفیت خروجی این سازمان هم کاهش پیدا کرد. گاهی حتی چهره هایی که به صورت موردی به سازمان برمی گردند، درخشش گذشته خود را ندارد. گاهی نیز همین چهره ها به داد سازمان می رسند. صداوسیما از لحاظ فنی و ظاهری رسانه محسوب می شود اما در اصل یک دستگاه سیاسی است. حتی بسیاری برنامه های غیرسیاسی آن رنگ و بوی سیاسی مشخصی دارند که وزن این نگاه در جامعه نیز به صورت کامل مشخص است. یک حلقه فکری تندروی داخلی این سازمان را اداره می کنند که حتی اصولگرایان نیز منتقد آن ها هستند. نمونه آن نیز روزنامه اصولگرای فرهیختگان وابسته به دانشگاه آزاد است که بخشی از جدی ترین انتقادات روز به این سازمان، پس از گزارش های آنان آغاز می شود. دو؛ افتخار به استثنائات رسانه ای در دوران جنگ 12 روزه و مدتی پس از آن، صداوسیما برای این که بگوید صدای سلایق مختلف را بازتاب داده، آماری از تعداد مهمانان اصولگرا و اصلاح طلب خود منتشر کرد. از یک سو باید به این نکته توجه که اصولگرایی و اصلاح طلبی تنها سلایق سیاسی موجود در ایران نیست و صداهای مستقل نیز وجود دارند. ضمن این که وقتی انحصار تلویزیون و رادیوی سراسری در سازمانی مانند صداوسیما خلاصه و دستگاهی ملی خوانده می شود، حضور صداهای مختلف در این قاب باید یک رویه باشد نه یک استثناء که از آن به عنوان عملکرد مثبت یاد شود. ضمن این که مرور تجربیات فراوان در طول سال های گذشته و بازه های زمانی خاص نشان می دهد که مهمان های متفاوت معمولاً برابر ترکیبی قرار می گیرند که از مهمان های دیگر به علاوه مجری برنامه تشکیل شده است. ضمن این که حضورهای موسمی و مقطعی در برابر هزاران ساعت برنامه تولیدی و زنده جریان تندرو در صداوسیما اصلاً به حساب نمی آید. از سوی دیگر وقتی روی آنتن صداوسیما توهین یا ادعایی خطاب به افرادی مطرح شود که مورد علاقه مدیران آن نیست، فرصتی برای پاسخ دادن نیز به آن ها داده نمی شود. سه؛ عقب ماندن از رقبا گاهی این موضوع به صورت طنز مطرح می شود که اگر تلویزیون فوتبال نشان نمی داد، میزان مخاطبانش کمتر می شد. با خروج چهره های کاربلد نه الزاماً چهره های شناخته شده از تلویزیون، رشد پلتفرم های داخلی و حتی پلتفرمی مانند یوتیوب، نبض برنامه سازی و سریال سازی تا حد زیادی از انحصار صداوسیما بیرون رفت. الزاماً هر سریال یا برنامه ای در فرم های مختلف که در پلتفرم های خارج از صداوسیما ساخته می شود با کیفیت یا موفق نیست؛ اما این فضا پیش از این وجود نداشت و با پلتفرم ها شکسته شد. تلاش زیادی هم صورت گرفت که با تاسیس سازمانی به نام ساترا، صداوسیما همچنان بر این روند سوار باشد اما ساترا هم نتوانست از بین رفتن این انحصار را متوقف کند. نتیجه این که پلتفرم ها، تلویزیون های اینترنتی و حتی سایت های خبری و خبرگزاری ها هر کدام به اندازه امکانات خود وارد حوزه برنامه سازی از رئالیتی شو تا برنامه های گفتگومحور جدی شدند. مسابقات ورزشی و نه فقط فوتبال از پلتفرم ها قابل دریافت است و حتی برنامه هایی وجود دارد که بستر پخش آن ها فقط پلتفرمی مانند یوتیوب است. خلاء محتوا در صداوسیما تا حد زیادی از سوی رقبا پر شد و حتی در حوزه هایی مانند سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی، این برنامه ها جریان ساز هستند؛ از تلویزیون اصولگرای همشهری و تلویزیون اینترنتی سازمان تبلیغات اسلامی گرفته تا پخش زنده خبرگزاری دولت یا سایت های خبری کوچک. |