فرارو- حسین گل گلاب، ادیب، شاعر، نویسنده، گیاه شناس، مترجم و استاد دانشگاه ایرانی بود. او در سال 1274 دیده به جهان گشود و در سال 1363 دار فانی را وداع گفت. به گزارش فرارو، گل گلاب یکی از سرآمدان علم و ادب در روزگار معاصر بود. باوجوداینکه بیشتر پژوهش های گل گلاب در مورد رشته گیاه شناسی هستند، اما او در زمینه ادبیات نیز آثار مهمی را از خود به جا گذاشته است که دراین بین گل درشت ترین و ماندگارترین آن ها شعر ای ایران است. زندگی حسین گل گلاب گل گلاب در مردادماه سال 1274 در تهران متولد شد. پدر گل گلاب یکی از معروف ترین نقاشان دوره قاجار بود. با تولد در چنین خانواده ای، علاقه گل گلاب به ادبیات به هیچ عنوان عجیب جلوه نمی کند. گل گلاب به سبب علاقه ای که پدرش به موسیقی داشت، از همان ابتدای کودکی شروع به یادگیری موسیقی نزد بزرگان موسیقی دوران خود کرد. حسین گل گلاب، در کنار اشتغالی که به هنر داشت، همزمان نزد عالمان زمانه اش نیز به کسب علم و دانش مشغول شد. او در محضر عبدالعظیم قریب فنون ادبی را و در محضر غلامحسین رهنما غلم ریاضی را آموخت. در ادامه با یادگیری چندین زبان از جمله زبان های فرانسوی، انگلیسی، عربی، روسی و لاتین بار علم خود افزود و به استادی به تمام معنا تبدیل شد. او علاوه بر تسلطی که بر ادبیات و موسیقی و علوم سیاسی و... داشت، در علم گیاه شناسی نیز یکی از سرآمدان بود. همچنین در سال 1314 مدرک دکترای خود را دریافت کرد و در نهایت به تدریس فیریولوژی گیاهی پرداخت. در نهایت حسین گل گلاب در سال 1363 دار فانی را وداع گفت. داستان سرودن سرود ای ایران روایت می شود که پس از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران در سال 1323، گل گلاب شاهد رفتار نامناسب برخی سربازان خارجی با مردم شد و این موضوع را با روح الله خالقی در انجمن موسیقی ملی در خیابان هدایت در میان گذاشت. این اتفاق الهام بخش خالقی برای ساخت آهنگ و گل گلاب برای سرودن شعر شد. نخستین اجرای ای ایران در 27 مهر 1323 در سالن سینما تهران برگزار شد و با استقبال گرم مردم روبه رو شد؛ به گونه ای که سه بار در همان مجلس اجرا شد و سپس از رادیو تهران پخش شد. این سرود بعدها در ارکستر برنامه گل ها با اجرای غلامحسین بنان نیز شنیده شد. ای ایران در آواز دشتی ساخته شده و ملودی آن از نغمه های حماسی موسیقی بختیاری الهام گرفته است و واژگانش عمدتاً فارسی و فاقد کلمات بیگانه است. در ادامه این ترانه زیبا را بخوانید: ای ایران ای مرز پرگهر ای خاکت سرچشمه هنر دور از تو اندیشه بدان پاینده مانی تو جاودان ای دشمن! اَر تو سنگ خاره ای، من آهنم جان من فدای خاک پاک میهنم مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟ پاینده باد خاک ایران ما سنگ کوهت درّ و گوهر است خاک دشتت بهتر از زَر است مهرت از دل کی برون کنم؟ برگو، بی مهرِ تو چون کنم؟ تا گردش جهان (زمین) و دور آسمان به پاست نورِ ایزدی همیشه رهنمای ماست مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟ پاینده باد خاک ایران ما ایران ای خرّم بهشت من روشن از تو سرنوشت من گر آتش بارد به پیکرم جز مهرت در دل نپرورم از آب و خاک و مهر تو سرشته شد گلم مهر اگر برون رود، گِلی شود دلم مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟ پاینده باد خاک ایران ما |