22 مهر در تقویم سینمایی ایران، روز تلخی است. سال 1402 در این روز، داریوش مهرجویی سلاخی شد و امسال، 1404، ناصر تقوایی درگذشت؛ هر دو از سترگ ترین فیلم سازان سینمای ایران با کارنامه ای درخشان. به گزارش شرق، از بهترین کمدی های سینما (اجاره نشین ها) و تلویزیون (دایی جان ناپلئون) در این کارنامه هست تا سیاسی ترین فیلم ها (پستچی و آرامش در حضور دیگران). هر دو از نامداران و پیش قراولان جریان موج نوی سینمای ایران بودند و هر دو از توقیف و سانسور آثارشان چه لطمه ها دیدند و چقدر اعتراض کردند و چقدر بی مهری دیدند (سنتوری، بانو، ای ایران، آرامش در حضور دیگران). هر دو مستندسازی هم می کردند (مهرجویی مستندهایی مانند الموت و سفر به سرزمین رمبو را در کارنامه دارد و تقوایی که حتی تعداد مستندهایش از فیلم های داستانی اش بیشتر بود: اربعین، باد جن، نخل، مشهد قالی و…) و هر دو اهل داستان نویسی هم بودند: تقوایی در سال 1348 مجموعه داستان تابستان همان سال را نوشت و مهرجویی چندین رمان از جمله به خاطر یک فیلم بلند لعنتی، در خرابات مغان، آن رسید لعنتی و سفر به سرزمین فرشتگان را در کارنامه ادبی اش دارد. اما یکی از شاخص ترین نمودها در کارنامه این دو فیلم ساز، بحث اقتباس از ادبیات است. هر دو از آثار ادبی خارجی اقتباس داشتند: در کارنامه تقوایی فیلم نفرین از داستان باتلاق نوشته میکا والتاری، نویسنده فنلاندی اقتباس شده بود و ناخدا خورشید هم از داستان معروف ارنست همینگوی، داشتن و نداشتن. در کارنامه مهرجویی نیز طیف متنوعی از آثار هنریک ایبسن، سورن کیرکگارد، گئورگ بوشنر، نیکلای گوگول، هاینریش بل و دیوید سالینجر در خلق آثاری مانند سارا، اشباح، هامون، پستچی، چه خوبه برگشتی، سنتوری و پری نقش داشتند. شاید بتوان الهامی را که مهرجویی از فیلم ویریدیانا (لوییس بونوئل) در ساخت فیلم بانو داشت، به این فهرست اضافه کرد. اقتباس از آثار ادبی ایرانی نیز باز در فهرست فیلم های هر دو سینماگر بارز بود. تقوایی فیلم آرامش در حضور دیگران را براساس یکی از داستان های مجموعه داستان واهمه های بی نام و بی نشان غلامحسین ساعدی ساخت و سریال دایی جان ناپلئون را هم براساس رمان معروف ایرج پزشکزاد کارگردانی کرد. مهرجویی نیز فهرست پرشماری از فیلم هایش اقتباس از داستان های ایرانی بود: گاو از مجموعه داستان عزاداران بَیَل غلامحسین ساعدی، آقای هالو از نمایش نامه هالو نوشته علی نصیریان، دایره مینا از داستان آشغالدونی غلامحسین ساعدی، لیلا از داستانی از مهناز انصاریان، درخت گلابی از داستانی از گلی ترقی و مهمان مامان از کتاب داستان هوشنگ مرادی کرمانی. هر دو فیلم ساز با بومی سازی آثار خارجی (مثل همینگوی برای تقوایی و ایبسن برای مهرجویی) و افزودن لایه های فرهنگی ایرانی، به خلق آثاری اصیل دست یافتند. با این حال اگرچه هر دو در اقتباس، وفاداری به روح متن را با خلاقیت سینمایی ترکیب کردند، اما مهرجویی اغلب به سمت مضامین فلسفی و اگزیستانسیال گرایش داشت، درحالی که تقوایی بر فضاسازی بصری و روایت های حماسی یا اجتماعی متمرکزتر بود. این تفاوت را به خوبی می توان در دو اقتباسی دید که هریک از داستان های ساعدی کرده اند. هر دو کارگردان با اقتباس از آثار غلامحسین ساعدی، اگرچه نشان دادند که علاقه و درک عمیقی از رئالیسم و نقد اجتماعی این داستان نویس دارند؛ اما رویکردی متفاوت در این برداشت داشته اند. مثلا ساعدی در داستان واهمه های بی نام و بی نشان، با نگاهی انتقادی، زندگی روشنفکران وازده و بی هدف و تنهایی انسان شبه مدرن را به تصویر می کشد و نوعی پوچی، مرگ آگاهی و سردرگمی در مواجهه با تغییرات اجتماعی را روایت می کند. فیلم اقتباسی تقوایی از این داستان نیز به همین مضامین وفادار است، اما بر جنبه های تصویری و دراماتیک تأکید بیشتری دارد. هر دو اثر به مضامین مشترکی مانند تنهایی، زوال هویت و تضاد سنت و مدرنیته می پردازند. با این حال، داستان ساعدی به دلیل ماهیت ادبی اش، جزییات روان شناختی و توصیفات درونی بیشتری دارد، درحالی که فیلم تقوایی با تمرکز بر زبان بصری و حذف برخی رویدادهای فرعی، روایتی نمادین تر، فشرده تر و سینمایی تر را بازگو می کند. از سوی دیگر مهرجویی در اقتباس از داستان آشغالدونی ساعدی که به خلق فیلم دایره مینا انجامید، فضایی آفرید که با چندصدایی، نقد ساختارهای قدرت، بازی با بازنمایی واقعیت، ارجاعات بینامتنی و ابهام در معنا، ویژگی هایی فراتر از یک درام اجتماعی نئورئالیستی (مشخصه اصلی داستان ساعدی) پرورش می دهد. او با استفاده از فرم دایره وار، طنز تلخ و تضادهای بصری و صوتی، واقعیت تلخ نابرابری و فساد را ترسیم می کند. این ویژگی ها، دایره مینا را به اثری تبدیل می کنند که در عین ریشه داشتن در زمینه موج نو، قابلیت خوانش پست مدرن را نیز دارد، به ویژه در نحوه دعوت تماشاگر به تأمل فعال در معنا و ساختار فیلم. به این ترتیب تقوایی در اقتباس از اثر ساعدی به استیلیزه کردن بافت معنایی اثر در حوزه جامعه و خانواده و طبقه می پردازد و مهرجویی در این ساحت، به گسترش این بافت در جنبه های فلسفی و هستی شناسانه نائل می شود. |