مجید یونسیان در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: نپذیرفتن دعوت مصر از سوی ایران برای شرکت در اجلاس شرم الشیخ نه به هدر دادن فرصت دیپلماسی است و نه تله؛ بلکه این موضوع را باید از زاویه ای منطقی تر و واقع بینانه تر دید و آن هم این است که دولت و حکومت در ایران هنوز آمادگی لازم برای تغییر رویکرد در سیاست تعامل با آمریکا و اروپا را ندارد. هنوز در بدنه تصمیم گیری کشور چیزی تغییر نکرده است. این نکته البته برای کسانی که تصور می کنند آمریکا و اروپا سیاست تعامل را جایگزین جنگ برای تامین نیاز استراتژیک خود در پایان خصومت در خاورمیانه کرده اند، نوعی فرصت سوزی و استمرار خودانزوایی است. هنوز هیچ سند متقنی در دست نداریم که نشان دهد آمریکا و اروپا تمایلی به پذیرش مشارکت ایران در تعاملات سیاسی خاورمیانه دارند. همه آنچه منطق حامیان شرکت ایران در اجلاس شرم الشیخ است، مبانی تحلیلی دارد و نه مستندات قابل لمس. برای تصمیم گیری واقعی در سیاست خارجی مبانی تحلیلی به تنهایی کافی نیست. در نقطه مقابل، حامیان عدم مشارکت بر یک دلیل منطقی تاکید می کنند و آن هم این است که هیچ تقاضا و یا پالس روشنی نه از سوی آمریکا دریافت کرده اند و نه از سوی اروپا. اگر ایران بخواهد صرفاً با کارت مصر وارد اجلاس شرم الشیخ شود، تنها یک بازیگر فرعی و حاشیه ای خواهد بود و این، نمی تواند کمکی به حل مشکلات ایران با اروپا و آمریکا کند. برای تغییر در روابط ایران و غرب باید منتظر دو رویکرد بود: لمس اراده آمریکا و اروپا برای تمایل به حل مشکلات با ایران در یک فرآیند دیپلماتیک که چنین تمایلی هنوز وجود ندارد و حفظ سایه تهدید و جنگ هنوز مهمترین سیاست واشنگتن است. تغییر نظام تصمیم گیری در سطح کلان در ایران. اینکه آیا آمریکا و اروپا همچنان دشمن هستند یا نه، نیاز به بازنگری دارد. اگر همچنان دشمن تلقی می شوند که روشن است دیپلماسی با آنها وقت گذرانی است. زمانی دیپلماسی پاسخگوست که آمریکا دشمن تلقی نشود. بدیهی است که هنوز ما به چنین مرحله ای نرسیده ایم. درست است که گفت وگو با دشمن حتی در شرایط جنگی هم روشی منطقی است؛ اما این برای زمانی است که هم اراده و هم تمایل و هم نیاز برای صلح در دو طرف کاملاً احساس شود. درغیراین صورت، دیپلماسی مثمرثمر نیست. زمان برای انتخاب دیپلماسی برای رفع مشکلات ایران و آمریکا هنوز وجود دارد؛ اما الان بستر آن فراهم نیست و برای آماده شدن این بستر بیش از هر چیزی مبانی تحلیلی و نظری متقنی برای رویکردهای آتی ایران مورد نیاز است. بیش از اینکه دولت و حکومت برای تغییر در دیپلماسی خارجی تحت فشار قرار گیرند، باید تلاش کرد که این تغییر نهادینه و توجه پذیر و پذیرفتنی و عملیاتی شود. |