این سریال درباره یک بازپرس زن به نام ناهید آرمند ، با بازی ساره بیات است که بعد از گذشت چند سال از مرگ همسرش در تدارک مراسم ازدواج با مردی به نام خسرو، با بازی کوروش تهامی است. به گزارش روزنامه اعتماد، چالش قسمت اول سریال، مخالفت مهیار ، تنها فرزند آرمند با ازدواج مادرش است اما در ادامه، با کشته شدن ناگهانی دختر خسرو، داستان به سمت یک درام جنایی می چرخد؛ ایده ای که می توانست یک داستان پرکشش را روایت کند، با بازی های بیش از اندازه تصنعی و فیلمنامه ای که در بخش هایی، غیرمنطقی به نظر می رسد، در نطفه خفه شد! اگرچه این اعتقاد وجود دارد که باید اجازه داد قصه سریال پیش برود و بعد به نقد آن پرداخت اما محکوم از همان ابتدا نشان داد که قرار است مخاطب با چه اثری مواجه شود: یک داستان به اصطلاح جنایی در کنار خرده روایت های عاشقانه، با بازی هایی به غایت ضعیف و مصنوعی که مخاطب را دلزده می کند. یکی از مشهودترین ضعف های سریال، بازی تصنعی و به شدت ضعیف مهیار است که نه تنها نتوانسته از عهده یک پسر منزوی، با علائم افسردگی که از ازدواج مجدد مادرش هراسان است برآید، بلکه بیشتر به کاراکتری لوس و منزجرکننده بدل شده که در شرایط بحرانی هم مخاطب نمی تواند با او همذات پنداری داشته باشد. مشخص است که سازندگان تنها دکوری از یک جوان مبتلا به افسردگی و منزوی را می شناسند و به هیچ طریق نتوانسته اند به پیچیدگی های شخصیتی چنین فردی دسترسی پیدا کنند و همین است که از مهیار تنها کاراکتری را شاهدیم که بی خود و بی جهت خود را به در و دیوار می کوبد! مهیار یکی از شخصیت های اصلی اثر است و تقریبا بخش بزرگی از داستان حول محور او می چرخد اما این شخصیت نه در فیلمنامه و نه در بازی درنیامده است؛ مخاطب با او حس همدردی پیدا نمی کند و این یکی از بزرگ ترین ضربه هایی است که سریال را تحت الشعاع قرار داده است. این مساله درخصوص بازیگران دیگر، حتی بازیگران باسابقه ای مانند ساره بیات یا کوروش تهامی نیز صدق می کند؛ آنها به جای نمایش کاراکترهای قصه و غور کردن در آنها، بیش از اندازه بر بروز احساسات تمرکز دارند. ساره بیات که نقش یک قاضی زن را ایفا می کند -که در سریال های ایرانی کمتر شاهد آن هستیم - حتما که باید از پیچیدگی های شخصیتی ای بهره می برد که ساره بیات ا ز آنها خالی است. کوروش تهامی نیز در نقش یک روانکاو، عملا الکن واقع شده است؛ او نه پیش از بحران و نه پس از بحران، نمی تواند از عهده مسائل زندگی اش برآید و در تفکیک و تمیز، دچار مشکل است. او در ارتباطش با مهیار عملکرد بسیار ضعیفی دارد و حتی در مواجهه با قتل دخترش، رفتاری که از یک پدر فرزند از دست داده شاهدیم را در او نمی بینیم و در کل به نظر می رسد نقش به او دیکته شده و همان را بدون کم و کاست ایفا می کند. پژمان جمشیدی که در سال های اخیر با خیل عظیم آثار طنز روی پرده و شبکه نمایش خانگی دیده شده، در این سریال نقش کارآگاه را ایفا می کند و شاید بتوان گفت یکی از نقش های معقول سریال است که از بازی های اضافه در آن خبری نیست اما در این اثر هم رگه های پررنگی از نقشش در فیلم علفزار را شاهدیم. با این همه اما بازی مهران غفوریان یک سر و گردن از سایرین بالاتر است؛ او در نقش عاشقی که سالیان سال در انتظار رسیدن به ناهید به سر برده و هربار جواب رد شنیده و حال فرصتی برای انتقام جویی یافته، خوش درخشیده اما همین درخشش هم در سایه ضعف های متعدد سریال، کمرنگ شده است. سیامک مردانه کارگردان این سریال تلاش کرده تا با استفاده از رنگ های تیره در لباس و دکور، هوای ابری و بارانی و میزانسن های بسته، این اثر را به فضای فیلم های نوآر نزدیک کند اما در این کار هم چندان موفق نبوده است؛ به طور مثال صحنه تشییع جنازه که هوا بارانی است و همه افراد حاضر در مراسم چترهای سیاهی بالای سر گرفته اند، یک سکانس بیش از اندازه مصنوعی را ساخته که چندان با ذائقه مخاطب ایرانی سازگار نیست و مشخصا تقلیدی کودکانه از فضای فیلم های نوآر است. از سوی دیگر ما با اثری مواجهیم که با المان هایی همچون موسیقی رپ، تلاش می کند مخاطب نسل جوان را به خود جذب کند و این مورد دیگر منتهای مضحکه سریال است؛ میتینگ های رپی که در این سریال نشان داده می شوند، هیچ شباهتی به آنچه واقعا هست ندارند و به نظر می رسد سازندگان سریال، حتی یک بار هم به میتینگ های رپ سر نزده اند یا حتی از گوش دادن به رپ درست هم سرباز زده اند و در نتیجه رپ کردن مهیار که یکی از شخصیت های اصلی سریال است، به جای آنکه اعتراضش به وضعیت موجود و چالش های ذهنی اش را نشان بدهد، به یک سیرک خنده آور بدل شده است و این موضوع، نه تنها باعث جذب مخاطب جوان یا طرفداران موسیقی رپ نشده، بلکه آنها را به شدت دلزده هم می کند. در کل می توان گفت محکوم سریالی است که به واسطه نام های آشنای سینما و قصه ابتدایی، توانست مخاطب را به خود جذب کند اما در ادامه، قصه، سیر نزولی را طی کرد اما باید دید در قسمت های آینده، شاهد بهبود کیفیت این اثر خواهیم بود یا خیر که البته از کوزه همان برون تراود که در اوست. |