حمیدرضا جلایی پور، استاد دانشگاه و جامعه شناس، معتقد است نسل جدید معترض مانند دهه هشتادی ها، بیشتر دنبال بهبود زندگی و رفاه هستند (اعتراض برای زندگی بهتر)، نه خطر کردن برای تغییر رژیم، که این ویژگی با رفتار انقلابیون سنتی متفاوت است (ناجنبش). به گزارش خبرآنلاین بخشی از سخنرانی جلایی پور، در پنل جنبش های اجتماعی که در همایش کنکاش های مفهومی و نظری توسط انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شده را در ادامه می خوانید: مشروعیت نظریه پردازی کلان در جامعه شناسی دکتر حمیدرضا جلایی پور استاد دانشگاه، در سخنان خود ابتدا به نظریه پردازی کلان در باره جنبش های اجتماعی در ایران پرداخت و گفت: نکته نخست آن که به لحاظ فکری، محافل آکادمیک تقریبا در دنیا از جمله دانشگاه های ایران به رغم این که در شرایط پساساختارگرایی و برخی نیز علاقه دارند بگویند در دوره پست مدرن قرار گرفته، ارزیابی من این است که نظریه پردازی کلان، همچنان یکی از کارهای مشروع در جامعه شناسی است، همچنان که جامعه شناسان شناخته شده دنیا به نظریه پردازی کلان اقدام می کنند. نظریه پردازی کلان هم قصه نیست. بلکه یک نوع شناخت جامعه شناسانه است. او در باره نکته دوم گفت: اما در نکته دوم این سوال مطرح است که نظریه پردازی کلان به لحاظ محتوای معرفتی، چیست؟ از نظر محتوای معرفتی نظریه های کلان، یک یا دو روند را در جامعه خیلی برجسته می کنند و بقیه امور جامعه را حول و حوش این روند توضیح می دهند. این نوع نظریات کلان به دقت تجربی نظریات علی به قول مرتون با برد متوسط نیست که بتوان با دقت بالا، آن ها را تست تجربی کرد. ولی همچنان تجربی است، و همچنان مسئولیت زا و یک نوع نظرورزی در باره جامعه است. سیر تاریخی نظریه پردازی کلان درباره جامعه ایران جلایی پور در ادامه با اشاره به این که نظریه پردازی کلان در باره جامعه ایران، تا هشت دهه است که رواج دارد سپس به سیر تاریخی نظریه پردازی کلان در باره جامعه ایران اشاره کرد و گفت: برای مثال عده ای برای مفهوم جامعه سنتی را برای توضیح جامعه عهد ناصری به کار برده اند. نظریه جامعه در حال نوسازی را برای دوران پهلوی به کار برده اند. مرحوم دکتر عظیمی نظریه جامعه در حال گذار را برای ایران دهه های 50 و 60 به رغم این که جنگ بود، به کار برد. بعدها کسانی که دارای نگاه انتقادی بودند مانند داریوش آشوری، موضوع جامعه ایران را به عنوان مصداقی از کشورهای جهان سومی را مطرح کرد. او افزود: در دهه 70 نظریه جامعه در حال توسعه همه جانبه و نه یک جانبه خیلی مورد توجه قرار گرفت. این نگاه، توسط آقای بشیریه مطرح شد و یک نگاه کلان را به جامعه ایران ارائه داد. این استاد دانشگاه سپس به ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد در ایران پرداخت و گفـت: دوستان می دانند که در دوره آقای احمدی نژاد خیلی آگاهانه دولت در برابر توسعه قرار گرفت و توسعه را یک امر غربی و مضمحل کننده پایه های جامعه ایران نام دادند. لذا اگر دقت کرده باشید در این زمان نظریه ای سربرآورد، که بسیار مطرح بود و آن این که جامعه ایران در حال فروپاشی است. در این نظریه بیشتر تاکید بر این بود که نهادهای اصلی جامعه شامل نهاد خانواده، نهاد حکومت و نهاد دین دیگر خوب کار نمی کنند. در این ارتباط نظرسنجی ها، به کمک شان می آمد. اما بعدها این نظریه را تعدیل کردند و از زوال و افت سرمایه اجتماعی صحبت شد. جلایی پور با تاکید بر این که جزو کسانی بوده که نظریه فروپاشی اجتماعی را قبول نداشته و اکنون هم ندارد گفت: همواره در برابر این نظریه مقاومت می کردم و می کنم. این موضوع را نیز در کتاب "جامعه شناسی جنبش های اجتماعی" در سال 1379 در دانشگاه بحث کردم، این مباحث در سال 1380 توسط انتشارات طرح نو منتشر شد. تعریف اولیه از جامعه جنبشی تا خیزش های جدید جلایی پور در ادامه بحث خود به تاریخ جنبشی نامیدن جامعه ایرانی اشاره کرد و گفت: در دهه 70 تا اندازه ای با آموزه های آلن تورن آشنا و متوجه شدم مفهوم جامعه جنبشی از نظر او چیست و در کجا می توان از آن استفاده کرد. آلن تورن نظریه بسیار جالبی در این باره دارد. او می گوید جامعه جنبشی مربوط به یک جامعه پساصنعتی است. در چنین جامعه ای دموکراسی نهادینه شده ، ولی به درستی کار نمی کند. در چنین جامعه ای فرد محترم شده، و حقوق اش رعایت می شود، ولی همه ابعاد نیازمندی های او مطرح نمی شود. از این رو در غرب به زعم آلن تورن با جامعه جنبشی روبه رو هستند. این استاد دانشگاه با اشاره به این که با تسامح در باره ایران از جامعه جنبشی استفاده و در همان کتاب نیز به این موضوع اشاره کرده گفت: در آن جا گفته ام به نظر می رسد، با ملاحظاتی، با یک جامعه جنبشی در ایران روبه رو هستیم. اما منظورم این بود که یکی از روندهای مهم در جامعه، جنبش ها از جمله جنبش اصلاحات، جنبش زنان، و جنبش جوانان هستند، در آن کتاب از 12 جنبش و خرده جنبش نوشته ام. او افزود: با این که احساس می کردم از مفهوم جنبش برای ایران نباید بی مهابا استفاده شود اما آن را مقداری هک و اصلاح، و این مفهوم را به کار بردم. اوج حرکت جنبشی در ایران دهه 80 بود، اما در دهه 90، تعدادی جامعه شناسان با صراحت و جسارت بیشتر از مفهوم جامعه جنبشی استفاده کردند. جلایی پور از کسانی که نظریه جنبشی بودن جامعه ایران را از او اخذ کرد دکتر سعید مدنی ذکر و برایش آرزوی آزادی هرچه زودتر از زندان کرد و گفت: ایشان هم در وجه توصیفی، جامعه ایرانی را جنبشی ذکر کرد، و هم در وجه راهبردی و تجویزی تاکید کرد که اصلاً راه نجات کشور جنبش های ایرانی هستند. در حال حاضر که من دارم با شما صحبت می کنم، بر اساس آخرین وارسی که برای همین مقاله کردم، همچنان ایشان بر همین نظر است. فاصله گرفتن از نظریه: ظهور "ناجنبش ها" و اعتراضات رفاه طلبانه این استاد دانشگاه در ادامه به دلایل فاصله گرفتن اش از این نظریه را مطرح کرد و گفت: من در دهه 90 به تدریج از این نظریه فاصله و تصمیم گرفتم از واژه جامعه جنبشی استفاده نکنم. اما از این مفهوم چرا فاصله گرفتم؟ یکی از علت ها این بود که در دهه 90، شاهد این بودم که جنبش زنان و جنبش سبک زندگی جوانان همچنان وجود دارند، و به قول آقای آصف بیات پیشروی آرام می کنند، ولی اعتراضاتی در ایران رخ داد که همه ویژگی های جنبش را نداشتند و به قول آقای آصف بیات، ناجنبش هستند. خیزش اعتراضی 96 و 98. و به تعبیری در 1401 هم که یک خیزش اعتراضی چند وجهی جنبشی بود، دارای وجوه ناجنبشی و حتی انقلابی هم پیدا کرد. او افزود: به تدریج مصمم شدم از این واژه استفاده نکنم. دوستان می دانند در 100 روز خیزش اعتراضی مهسا، در 60 روز آخر، ماهواره ها خیلی تلاش کردند تا اعتراضات را به طرف انقلاب برای تغییر حکومت سوق بدهند. آقای آصف بیات که تئوریسین جنبش های مبتنی بر پیشروی آرام بود، مطرح کرد درست است شرایط ایران انقلابی نیست، که خوب تشخیص داده بود، ولی جنبشی که در ایران هست، این یک جنبش انقلابی است و حرکتی که شاهدش هستیم از اعتراضات 96 ، 98، 1401 و احتمالاً بعداً، اپیزودهایی از یک انقلاب هستند.لذا به تعبیر ایشان جامعه ایران در شرایط پیشا انقلابی هستند. جلایی پور با اشاره به مقاله ارائه شده به همایش انجمن جامعه شناسی ایران گفت: من در این مقاله، توضیح دادم که چرا ایران در شرایط انقلابی نیست. دوستان می دانند شرایط انقلابی چند ویژگی مشخص دارد، یک. دولت باید پوشالی باشد. دولت اگر پوشالی نباشد، امکان انقلاب نیست دو. یک انقلاب نیازمند گفتار منسجم یا ایدئولوژی یا گفتمان انقلابی است. گفتمانی که با تولید نیروی خاص، بتواند انقلاب را به پیش ببرد. در مقاله ای دیگر، دهه هشتادی ها را در 11 اعتراض بررسی کردم. با آن معترضانی که در جلو اعتراضات قرار داشتند، مصاحبه شد که چرا شما این گونه اعتراض می کنید؟ بر اساس سخنان آنان مشخص شد که آنان اصلا دنبال به خطر انداختن خود نبودند و برای زندگی بهتر اعتراض می کنند. یکی از آنان می گفت که پدر و مادرهای ما بی عرضه بودند و نتوانستند برای ما رفاه ایجاد کنند، ما می خواهیم درست بکنیم. ولی فکر می کرد با اون اعتراض می تواند زندگی را درست بکند. این شیوه رفتار، با شیوه رفتار یک انقلابی بسیار متفاوت است. نویسنده کتاب "جامعه شناسی جنبش های اجتماعی" گفت: بالاخره گفتمان انقلابی، به غیر از شرایط انقلابی، دیگر به چیزی احتیاج دارد؟ انقلاب یعنی با کمک مردم می خواهند حکومت را عوض کنند. حکومت را بدون سازماندهی و رهبری، نمی توان عوض کرد. چگونه می خواهید قدرت اجتماعی تشکیل بدهید، که آن قدرت بخواهد حکومت را عوض کند. لذا رهبری مورد اعتماد مردم کجاست؟ با علی کریمی که نمی شود انقلاب کرد. یعنی آن شورای رهبری که در جورج تاون، ایجاد کردند، آیا مورد اعتماد مردم بود؟ نبود. از این رو به تدریج به نتیجه رسیدم، ما با جامعه ای روبرو هستیم که جنبشی هست؛ یعنی همچنان من معتقدم جنبش زنان در ایران در جریان است و می بینید در حوزه پوشش، جنبش زنان به موقعیت جدید رسیده است. و جالب است که در سطح تهران ، ما شاهد تکثر پوشش هستیم. یا سبک زندگی ای را که جوانان دنبال می کنند، همینگونه است. ولی در ایران ناجنبش هم هست. البته در دوره ای داشتم متقاعد می شدم که ممکن است شورش هم در ایران باشد، ولی الان فاصله گرفتم و بر روی ناجنبش تاکید می کنم. پیچیدگی جدید: شرایط جنگی و صف بندی های تازه جلایی پور در ادامه با اشاره به این که اتفاقی که رخ داده، و خیلی ها به آن توجه نمی کنند، این است که ما وارد یک شرایط جنگی شدیم. جنگ هم با صدام و جنگل کلاسیک نیست، جنگ قرن بیست و یکمی است، ولی طرف شما دو قدرت جهانی با برتری تکنولوژیک هستند. الان که من و شما داریم با یکدیگر صحبت می کنیم در شرایط جنگی هستیم و نمی دانیم آینده چه می شود، البته وقتی بازار ایران به نتیجه رسید که شرایط آرام و همه چیز تثبیت شده، می توان گفت از این شرایط عبور کرده ایم. ولی فعلا همه ما همچنان در شرایط جنگی هستیم. این استاد دانشگاه در با پرداختن به جنگ 12 روزه و این که نکته های خیلی مهمی در آن رخ داد گفت: خیلی از دوستان توجه نمی کنند. یعنی خوششان نمی آید که توجه بکنند. و آن چیست؟ جامعه جنبشی، که منظورمان چه جنبش اجتماعی باشد و چه جنبش سیاسی باشد مانند جنبش اصلاحات، بالاخره به یک نحوی در برابر حکومت مطالبات دارند. ولی در شرایط جنگی یک اتفاق دیگری رخ می دهد. بخشی از مردم حتی بخشی از آن جنبش، کنار حکومت قرار می گیرد تا کشور از چنگ دشمن در برود. لذا در جنگ 12 روزه دو اتفاق رخ داد. حرکت مردمی دفاع از ایران شکل گرفت که غیر منتظره بود. دشمن گمان می کرد اگر ضربه ای به حکومت بزنند، در ایران شورش می شود، اما نه تنها شورش نشد که عکس آن اتفاق افتاد. هزاران صف سوخت و صف نان در ایران شکل گرفت، اما در این صف ها یک منازعه و دعوا رخ نداد. این کار نه دولت که کار مردم بود. چرا مردم چنین رفتاری از خود نشان دادند؟ چرا؟ پاسخ این سوال به شرایط جنگی برمی گردد. نکته دیگر که در کتاب خود در سال 1380 نوشته ام این است که ما خوشمان بیاید یا نیاید یک جنبش مقاومت اسلامی نیز در ایران داریم که حکومت از آن حمایت می کند. در این جنگ 12 روزه، آن جنبش نیز فعال شد. یعنی جمعیت نماز جمعه ها در جنگ 12 روزه 5 برابر شد. بعضی از دانشجویانم تعریف می کردند که در فلان شهرستان، ریز پرنده بالای نماز جمعه بود و نماز جمعه تشکیل شد و به جای این که فرار کنند، ادامه پیدا کرد. جلایی پور در این بخش از سخنان گفت: لذا اتفاقی که در جامعه ایران تا الآن رخ داده، این است که ما با یک جامعه جنبشی، نا جنبشی و در شرایط جنگی روبه رو هستیم. بنابراین نکته خیلی مهم برای نیروهای مختلف کشور که شاهد این وضعیت هستند، این است که چگونه می شود از این وضعیت جنگی عبور کرد. دستاوردهای اصلاحات و چالش های مفهومی در تحلیل جنبش ها (بخش پرسش و پاسخ) جلایی پور در بخش پرسش و پاسخ به بحث در باره نظریه شکست اصلاحات پرداخت و گفت: برخی معتقدند که جنبش اصلاحات شکست خورد. می دانید چرا می گویند شکست خورد؟ چون رژیم را تغییر نداد. در صورتی که در جنبش اصلاحات، آگاهی ها و فرهنگ سیاسی ایران تغییر کرد. این که می بینیم در 10 سال گذشته این همه نارضایتی، این همه ناترازی و بحران وجود دارد ولی انقلاب نمی شود، نشان می دهد سطح آگاهی و فرهنگ سیاسی آنقدر بالا رفته که 1400 نگاه به بچه هایش می کرد که اعتراض می کنند، ناراحت هم نبود، ولی خودش نمی پیوست. این استاد دانشگاه افزود: این شیوه رفتار را خیلی از دهه پنجاهی ها نمی کردند، راحت می پیوستند. چون می گفتند رژیم عوض شود، همه چی درست می شود. لذا سطح آگاهی و فرهنگ سیاسی به دلیل اصلاح طلبی تغییر کرده است.از سال 1401 از جنبش مهسا به این سو نگاه کنید که جمهوری اسلامی چقدر تغییر کرده است. یکی از تغییرات موضوع حجاب است. یادم است که گفته می شد اگر قرار شود خانم ها بی حجاب شوند، جمهوری اسلامی ایران را باید دفن کرد. الآن سه ساله خانم ها حجاب را رعایت نمی کنند، جمهوری اسلامی هم هست. او افزود: فردا ممکن است با آمریکا مذاکره کنند، و به توافق هم برسند و جمهوری اسلامی نیز همچنان باشد. حتی ممکن است کار حماس را جمهوری اسلامی تایید کند و اتفاقاً جمهوری اسلامی هم سقوط نکند. این به دلیل تاثیر جنبشی روی همه آحاد مردم است. به همین دلیل به راحتی نمی توان گفت جنبش اصلاحات شکست خورد یا پیروز شد. باید به لحاظ تجربی لایه لایه در این باره بحث کرد.آقای گیدنز سخن اش این است که از 1970 تا 1990 انقلاب ارتباطات و اطلاعات رخ داد. او منظورش تلویزیون های ماهواره ای است. ایشان می گوید بلوک شرق و جنبش های انقلاب آرام را بدون تلویزیون های ماهواره ای نمی توان توضیح داد. لذا نشان می دهد که تفاوتی نسبت به 1970 رخ داده است. نویسنده کتاب "جامعه شناسی جنبش های اجتماعی" ادامه داد: حالا دوستان توجه کنند که اتفاق دیگری نیز رخ داده است؛ جنبش های نسل زد که می توان نام اش را سیگنالی، یا دیجیتالی گذاشت، با جامعه ای که گیدنز در باره جامعه مبتنی بر انقلاب ارتباطات و اطلاعات مطرح می کند، متفاوت است. مشکل ما این است که این مفاهیم به درستی ایضاح نشده، ضمن این که این نوع از بحث ها، دستوری نیست، به عبارت دیگر، وقایعی رخ می دهد، و به تدریج مفاهیمی شکل می گیرد. نمی توان گفت آن یکی جدید و آن دیگری قدیمی است. اخیرا عده ای دارند مطرح می کنند که توضیحات جنبش ها در جامعه شبکه ای که آقای کاستلز مطرح کرد، می گوید متناسب با بهار عربی است، برایشان اسم گذاشت و برایشان مفهوم سازی کرد. به عبارت دیگر ما دارای ذخایر مفهومی رواج دار نیستیم. لذا کمی دستمان بسته است. جلایی پور در پاسخ به سوالی در باره رابطه جنبش و انتخابات گفت: در آمریکا در شرایط کنونی حزب دموکرات چه می کند؟ اساسا انتخاب مقدماتی به چه معنایی است؟ یعنی در جامعه جنبشی وجود دارد که شما آن را بپذیرید، سندرز نماینده آن جنبش عدالت طلب بود. تیم سندرز توانستند به حزب دمکرات بروند، و اگر نرفته بودند که بایدن رای نمی آورد. اما ما در حوزه جنبش ها در ایران ضعف داریم. اولاً در نظام آموزش و پژوهش ما چقدر پژوهشگر بر روی جنبش های اجتماعی مطالعه کرده اند. از سطح لیسانس تا دکترا بحث جنبش های اجتماعی مستقل نداریم، فقط در درس تغییرات اجتماعی با نظریه آلن تورن آشنا شدیم. در دکترا در دو گرایش مسائل اجتماعی، اگه اشتباه نکنم ، بحث جنبش های اجتماعی، واحد اختیاریی است. درسی به این مهمی که مسئله روز ایران و جهان نیز هست این وضعیت را دارد. |