فرارو- جامعه در نقطه ای قرار گرفته که معیشت مردم رو در روی نظم شهری ایستاده است. به گزارش فرارو، از هر 10 نفری که در فضای مترو قدم می زند، 5 نفر آن ها با حضور دستفروشان مترو مخالف و 5 نفر موافق هستند. این مساله نه تنها از مشاهدات میدانی برآمده است بلکه مسعود لطفی، مدیرعامل شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه می گوید: طبق افکارسنجی های ما بیش از 50 درصد شهروندان نسبت به حضور دستفروشان در مترو مشکلی ندارند. حال، در برابر آن 50 درصدی که با حضور دستفروشان در مترو مخالفند و مساله نظم شهری که در تفکر آنان نهادینه شده، معیشت و بیکاری دستفروشان قرار گرفته است. جذابیت مترو برای دستفروش و خریدار مترو شبیه به بازاری سیال است؛ جایی که محصولاتی دستچین شده به فروش می رسند و بیشتر با نیازهای روزمره شهروندان هم خوانی دارند. در این بازار، قرار نیست خریداران خودشان به دنبال کالا بگردند؛ آن ها شبیه مشتریان وی آی پی هستند که محصولات جلویشان چیده شده است. البته این کالاها فقط از نظر قیمت وی آی پی هستند نه از نظر کیفیت! ممکن است مسافر فراموش کرده باشد چه چیزی لازم دارد، اما فروشندگان مترو در شناخت مخاطب بسیار ماهر هستند. آن ها در صفحات مجازی پرسه می زنند و می دانند در ناخودآگاه مسافران چه محصولی جای دارد. بنابراین محصولات ترند زیادی در مترو به چشم می خورد. این وضعیت یک معامله دو سر سود است: مشتریان کالاهای مورد نیاز یا ترندشده را با قیمتی پایین تر از بازار دریافت می کنند و فروشندگان روزانه ده ها خریدار دارند؛ فروشی که در یک مغازه اجاره ای ابدا وجود ندارد. با این حال، برخی مسافران که پیش تر کالای بی کیفیت خریده اند یا پس از یک روز طولانی و پرکار به آرامش نیاز دارند، این شلوغی و سر و صدا در واگن های مترو را نقض حقوق خود می دانند. رویا، کارمند 38 ساله، به خبرنگار فرارو گفت: یک لوازم آرایش فروش با قیمت 700 هزار تومان دو ریمل به من فروخت. او مدام می گفت این ریمل ها در مغازه ها دانه ای 500 هزار تومان فروخته می شوند. یکی دو نفر روی صندلی ها حرف او را تایید کردند. من هم دو تا ریمل خریدم. وقتی در گوگل قیمت ریمل را بررسی کردم، متوجه شدم هر کدام 300 هزار تومان هستند. تازه متوجه شدم که نه او باقی مانده و نه آن دو نفری که حرف هایش را تصدیق کرده بودند. از آن روز به بعد به شدت به فروشندگان مترو بدبین شدم. همانطور که مسعود لطفی لا به لای حرف هایش اشاره کرده بود برخی از این کالاها بی کیفیت و برخی دیگر هم قاچاق هستند. به قولی هیچ ارزانی بی حکمت نیست. البته در میان این فروشندگان افراد باانصاف هم وجود دارد؛ علی، پسری 28 ساله که یک کیسه عروسک سوتی در دست دارد و هر یک را 50 هزار تومان می فروشد. او یکی از این عروسک ها را روی صورت خود گذاشته و در سوت آن فوت می کند. علی به خبرنگار فرارو گفت: هر کدام از این مسافرها خلاصه یک بچه در نزدیکی خود دارند، پیش خود می گویند 50 تومان که چیزی نیست. می خرند تا بچه را خوشحال کنند. خیلی پیشنهاد کردند که بروم خمیردندان و این چیزها را بفروشم. اما مساله پیچیده بود. حوصله ندارم وارد بازی شوم. حالا ماهی 15 تومنی درآمد دارم. البته ماه هایی هم هست که دخلم به 8 میلیون هم نمی رسد. شناسنامه دار شدن دستفروشان؛ راهکار یا بن بست؟ حالا بحث شناسنامه دار شدن دستفروشان مترو بالا گرفته است. مدیرعامل شرکت بهره برداری متروی تهران و حومه در تاریخ 11 مهرماه گفت: در گام نخست، تمامی دستفروشان مترو شناسنامه دار شده اند؛ یعنی اطلاعات هویتی، شماره ملی و شماره تماس آن ها در اختیار ما هست. در این مرحله، از آن ها تعهد گرفته می شود که دیگر در مترو فعالیت نکنند. در مقابل، مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران، با این طرح مخالفت کرده و آن را اقدامی اشتباه دانست. او می گوید دستفروشی شغل صحیحی نیست و نباید برای آن کارت شناسایی صادر شود. چمران همچنین به وجود تیم های گردن کلفت در میان دستفروشان اشاره کرده و خواستار برخورد قاطع با این گروه ها شده است. سیمین، دستفروشِ لباس زیر که در مترو کار می کند، درباره شناسنامه دار شدن می گوید: ماجرا، ماجرای موش و گربه شده. بار را می برند، باید پول بدهیم تا پس بدهند. من فکر می کنم ماجرای گرفتن بار این نیست که دیگر کار نکنیم، شاید سهمی می خواهند. لیلا، که در محوطه حیاط مترو اغذیه می فروشد، وقتی از او پرسیده شد چرا به صورت قانونی فعالیت نمی کنید، پاسخ داد: ماهی 30 تا 70 میلیون می خواهند و می گویند باید جایی که ما می گوییم بایستید، نه هر جا که دلتان می خواهد. تا به حال نزدیک به 15 تا 20 میلیون میز و صندلی و لوازمی که داشتم را شکاندند. حالا اما وقتی روزانه 500 هزار تومان می دهم که سخت گیری نکنند. یک بار جلوی وانتشان ایستادم و گفتم از رویم رد شوید؛ من هیچ چیز برای از دست دادن ندارم. بحث اصلاً سر شناسنامه نیست. ماجرا پول است. والله من اصلاً نمی دانم این ها که هستند، کارمند شهرداری یا هر کس دیگری، فعلاً زور اوست که به ما می رسد. واگن های مترو، مغازه ای برای بیکارها دستفروشی در مترو، علاوه بر ایجاد مزاحمت های احتمالی برای مسافران، به عنوان یک راه حل موقت برای تأمین معیشت برخی افراد نیز مطرح است. بسیاری از دستفروشان به دلیل بیکاری یا نبود شغل مناسب، به این حرفه روی آورده اند. از یک سو، زاکانی، شهردار تهران، درباره این موضوع گفت: برنامه ما حذف این پدیده نیست، بلکه ساماندهی آن است. ایجاد بازارچه های مشخص و ساماندهی شده در برخی ایستگاه های پررفت وآمد، بخشی از طرح ماست. هم زمان با اجرای این طرح، افراد شناسنامه دار می شوند و فروش کالای غیراستاندارد ممنوع خواهد شد. از سوی دیگر، مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران، موضع مخالف دارد و می گوید: به طور کلی دستفروشی کار غلط است و نمی توان آن ها را ساماندهی کرد. اصلاً این کار خودش ضد ساماندهی است و اخطار می دهم اجازه ساماندهی دستفروشان مترو را ندارند. در این میان، به نظر می رسد صدای فروشندگان گم شده است. ایمانی جاجرمی، جامعه شناس شهری، به فرارو گفت: طرح های راه اندازی بازار دستفروشان اغلب با شکست مواجه شده است، زیرا مساله اصلی اقتصاد، بازار و عرضه کالا است. در این زمینه، شهرداری نباید به تنهایی برنامه ریزی کند و لازم است با نمایندگان دستفروشان مشورت داشته باشد. اما آیا فروشندگان مترو نماینده ای دارند؟ محسن، فروشنده عطر در مترو، در این خصوص گفت: وقتی شغلی به رسمیت شناخته نشود، عملاً برای آن نماینده و اتحادیه هم وجود ندارد. شما واقعاً فکر می کنید ما دوست داریم شغلی مثل دستفروشی داشته باشیم که هیچ آینده ای ندارد؟ نه بیمه، نه حمایت!؟ برو خانم، ولمان کن! یکی از فروشندگان مترو نیز به یاد دورانی افتاد که برای اولین بار به شغل دستفروشی روی آورده بود و گفت: همه چیز از روزی شروع شد که ورشکست شدیم. من ماندم و یک عالم لباس بچه که نمی دانستم چکارشان کنم. آوردم و در مترو فروختم. خیلی سود داشت؛ از مغازه بیشتر! اول حقیقت را می گفتم که ورشکست شده ایم، اما به مرور زمان، هر بار رفتم از بازار جنس آوردم و با همین بیان آن ها را فروختم. خدایی هم شما به این لباس دست بزن؛ مثل پنبه نرمه! امان الله قرایی، کارشناس مسائل اجتماعی، با اشاره به اینکه مهم ترین عامل ازدیاد دستفروشان در سطح شهر، بیکاری در میان قشر فعال جامعه است، گفت: وقتی از بیکاری در جمعیت فعال جامعه صحبت می شود، با هجوم کودکان کار و زنان بی سرپرست که تخصصی در کارهای تولیدی در خانه از قبیل فرش بافی و گلیم بافی ندارند روبه رو می شویم. با وجود تورم اقتصاد که تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار داده است، طبیعتاً این سبک مشاغل در شهرهای بزرگ همچون تهران با سرعت رو به رشد است. به این ترتیب، به نظر می رسد وقتی جامعه با نبود فرصت های شغلی مواجه است، سعی دارد با ایجاد مشاغل غیررسمی و عملاً کاذب، مکانیزمی دفاعی برای خود بسازد که یکی از این مکانیزم ها، دستفروشی است. محسن، که پیش تر به او اشاره شد، در پایان گفت: آدمی که گرسنه است زیبایی شهری نمی فهمد. حالا که کار به اینجا رسیده، بگذار بگویم که من لیسانس مدیریت بازرگانی دارم. چه کار کنم؟ بروم دزد شوم؟ کار نیست! |