روش زادعلی؛ سعید جلیلی یکی از چهره های شاخص جریان خاصی در سیاست ایران از ورود به گفت وگوها یا مناظره های رو در رو با چهره هایی مانند حسن روحانی اجتناب می کند. این پرهیز صرفاً یک انتخاب فردی نیست بلکه می توان آن را در چارچوب ملاحظات سیاسی، اجتماعی و گاه ایدئولوژیک تحلیل کرد. واقعیت این است که پذیرش مناظره با رییس جمهور پیشین که خود سابقه سال ها مدیریت کلان و تعامل بین المللی دارد ممکن است موقعیت سیاسی جلیلی را با چالش هایی مواجه کند. مواجهه علنی با دیدگاه های متفاوت می تواند شکاف های فکری و عملکردی موجود در گفتمان جلیلی و جریان همراهش را برجسته تر کند شکاف هایی که شاید در فضای کنترل شده رسانه ای قابل پنهان سازی باشند اما در مناظره های آزاد آشکار می شوند. جلیلی نماینده گفتمانی است که پایگاه اصلی آن را گروهی خاص در ساختار قدرت تشکیل می دهد گروهی که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان اقلیت با نفوذ یا گاهی پایگاه شانزده درصدی یاد می شود. این گروه خود را واجد نوعی مشروعیت تاریخی و ارزشی می داند و معتقد است که باید نقش محوری در اداره کشور داشته باشد. بخشی از این مشروعیت به سابقه حضور برخی از چهره های این جریان در دوران دفاع مقدس برمی گردد. این حضور بدون تردید ارزشمند و قابل احترام است اما مسئله زمانی شکل پیچیده تری به خود می گیرد که برخی تلاش می کنند از این سابقه برای تثبیت موقعیت های سیاسی و اقتصادی استفاده کنند. در بسیاری از کشورها ایثارگران و نیروهای نظامی بازنشسته مورد حمایت ساختاری و قانونی قرار می گیرند اما این حمایت ها به نحوی طراحی شده که به شکل گیری امتیازات انحصاری یا ساختارهای رانتی نینجامد. در ایران اما بخشی از سیاست ورزی سال های اخیر مبتنی بر تبدیل سابقه های ارزشی به ابزار قدرت و بهره برداری از منابع ملی بوده است مسیری که می تواند به تضعیف عدالت اجتماعی و تداوم نابرابری بینجامد. این جریان برای حفظ موقعیت خود در ساختار حاکمیت اغلب به حمایت از الگوهای رانتی و تبعیض آمیز اقتصادی و سیاسی متوسل می شود الگویی که در دولت سیزدهم نیز آثار آن به روشنی قابل مشاهده است. بسیاری از سیاست گذاری ها به جای آنکه به نفع عموم مردم و مبتنی بر منافع ملی باشند به شکل غیرمستقیم در جهت تثبیت منافع گروهی خاص شکل گرفته اند. اصلاحات اقتصادی، سیاست های فرهنگی و اجتماعی جهت گیری ها بیشتر در خدمت منافع پایگاه محدود بوده تا پاسخ به مطالبات اکثریت جامعه. پرهیز از مناظره نه تنها یک انتخاب شخصی بلکه نشانه ای از ضعف در تعامل با افکار عمومی است. جریانی که مدعی نمایندگی مردم است باید توان پاسخ گویی در برابر مردم و رقبای فکری اش را داشته باشد. مناظره و گفت وگوی آزاد فرصتی برای شفاف سازی دیدگاه ها و سنجش منطق تصمیم سازی است. امتناع از چنین مواجهه هایی پیام روشنی دارد و آن عدم اطمینان به توان اقناع افکار عمومی و ترس از آشکار شدن تضادها و ناکارآمدی ها است. در نهایت ساختار سیاسی زمانی می تواند به درستی عمل کند که بر مبنای گفت وگو، شفافیت و رقابت سالم استوار باشد. حذف یا انحصارگرایی در سیاست نه تنها منجر به تضعیف اعتماد عمومی می شود بلکه در بلندمدت کارآمدی نظام حکمرانی را نیز به مخاطره می اندازد. اگر خواهان اصلاحات واقعی و عدالت محور در کشور هستیم باید از فضای نقد استقبال کنیم و به جای تکیه بر پایگاه های محدود مسیر تعامل با بدنه گسترده جامعه را در پیش بگیریم. |