فرارو- دونالد ترامپ، با اعلام طرح 21 ماده ای خود، مدعی است که به دنبال ایجاد صلح در غزه است. این طرح ر شرایطی مطرح شده که بنابر اعلام وزارت بهداشت غزه، از آغاز عملیات 7 اکتبر تا کنون، بیش از 66 هزار فلسطینی در جنگ جان باخته اند. به گزارش فرارو، بخشی از بندهای این توافق، شامل آزادی همه گروگان های باقی مانده در اسارت حماس ظرف 48 ساعت پس از برقراری آتش بس در غزه، طرح پساجنگ شامل سازوکار حکمرانی در غزه بدون حضور حماس، تامین مالی دولت جدید حاکم بر غزه و بازسازی و توسعه این باریکه توسط کشورهای عرب و مسلمان، روند خلع سلاح حماس و غیرنظامی سازی غزه شامل نابودی همه تسلیحات سنگین و تونل های باقی مانده در غزه است. با این وجود سران حماس هنوز درباره پذیرش این طرح به قطعیت نرسیده اند و نسبت به بندهایی از این طرح معترضند. جلال ساداتیان دیپلمات پیشین ایران و تحلیلگر سیاست خارجی در گفتگو با فرارو به بررسی وضعیت موجود پرداخته است:  اسراییل به دنبال تثبیت حضور سیاسی و نظامی در خاورمیانه است جلال ساداتیان به فرارو گفت: سفر اخیر نتانیاهو به واشنگتن، بیشتر با هدف پرداختن به مناسبات و مسائل غزه بود. اما خط و نشان ها و سخنانی که از سوی مقام های اسراییل و ایالات متحده درباره ایران مطرح می شود یا تحرکات منطقه ای ایالات متحده، بیشتر با هدف ایجاد رعب و وحشت است و نمی توان گفت لزوما به زودی به مرحله جنگ جدید علیه ایران می رسد. طرح ترامپ برای غزه از جمله موضوعاتیست که برای کشورهای منطقه نیز حائز اهمیت است. درواقع اغلب کشورهای منطقه نسبت به این طرح روی خوش نشان داده اند. اما این طرح جای تامل دارد و با توجه به نامشخص بودن ابعاد موضوع، نمی دانیم طرح مذکور تا چه حد می تواند موفقیت آمیز باشد. وی افزود: هماهنگی میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو در منطقه خاورمیانه دیگر یک برداشت تحلیلی صرف نیست، بلکه واقعیتی است که در رفتارهای سیاسی و نظامی دو طرف به وضوح مشاهده می شود. حمله اخیر به قطر را می توان بارزترین نمود این هماهنگی دانست؛ حمله ای که در ظاهر با هدف مهار بحران ها و کاهش تنش ها اعلام شد، اما در باطن اهدافی به مراتب پیچیده تر و راهبردی تر را دنبال می کرد. در طول سال های اخیر، نتانیاهو در پی ارائه طرح ها و ایده هایی بوده که چهره ای نرم و دیپلماتیک به خود می گیرند اما در واقعیت، با هدف تقویت جایگاه اسراییل و متحد اصلی اش در منطقه، یعنی ایالات متحده، طراحی شده اند. هر ایده ای که از سوی نخست وزیر اسراییل مطرح می شود، اگرچه در قالبی به ظاهر صلح طلبانه یا میانجی گرانه عرضه می شود، اما در حقیقت بخشی از یک پروژه بزرگ تر برای تثبیت حضور نظامی و سیاسی غرب در خاورمیانه است. شاهد راهبرد 2 لایه اسراییل و آمریکا در منطقه ایم این تحلیلگر ارشد سیاسی گفت: سیاست های واشنگتن در دوره ترامپ این امکان را برای تل آویو فراهم کرد که بسیاری از طرح های خود را به صورت هم زمان و بدون مخالفت جدی در سطح بین المللی پیش ببرد. این طرح ها از توافقات اقتصادی و امنیتی تا گسترش پایگاه های نظامی آمریکا و متحدانش در کشورهای منطقه، به نوعی ادامه همان سیاست یک جانبه گرایی آمریکاست که رنگ و لعاب جدیدی پیدا کرده است. در ظاهر، مقامات آمریکایی از کاهش تنش و تثبیت اوضاع صحبت می کنند، اما در عمل هدف اصلی، گسترش دامنه نفوذ و افزایش تعداد و ظرفیت پایگاه های نظامی در کشورهای منطقه است؛ پایگاه هایی که نه تنها از نظر نظامی بلکه از نظر سیاسی و امنیتی، توازن قوا را به سود آمریکا و اسراییل تغییر می دهند. این سیاست، کشورهای کوچک تر منطقه مانند قطر را تحت فشار قرار می دهد و مسیرهای سنتی سیاست خارجی آنها را محدود می کند. در نهایت، آنچه امروز شاهد آن هستیم یک راهبرد دو لایه است: یک لایه دیپلماتیک که با ادبیات صلح و کاهش تنش ارائه می شود و یک لایه پنهان که با هدف کنترل و گسترش حضور غرب در خاورمیانه شکل می گیرد. دیپلمات پیشین ایران در انگلستان در ادامه گفت: هم اکنون یک وحدت نظر یا وحدت کلمه نیز بین اروپا، آمریکا و اسراییل به وجود امده است. درواقع با همه اختلافاتی که اروپا، آمریکا و اسراییل با یکدیگر داشتند در مسئله اسنپ بک، همراهی کردند. به همین دلیل هم در مسئله فلسطین یک بازی جدید را در پیش گرفته اند. یعنی سعی دارد در قالب طرح ترامپ، مسیر آغاز شده را ادامه دهند. البته پرداختن به طرح ترامپ و مسئله غزه موقت است و فعلا تلاش خواهند کرد این موضوع را حل کنند اما اگر حل نشود، یا آنطور که مایلند، حل نشود، دوباره همه چیز روی ایران متمرکز می شود. اما همه این ها از دید من مثل یک گذرگاه است. منظور من از گذرگاه، وحدتی است که بین غربی ها شکل گرفته تا بتوانند مسئله ایران را با سلیقه جمعی خود حل کنند. |