تحریم های سازمان ملل از ساعت 30 : 3 بامداد یکشنبه بار دیگر علیه ایران بازگشتند؛ تحریم هایی که عمدتا به دهه 1380 و اوایل دهه 1390 مربوط می شوند و برنامه هسته ای و موشکی کشورمان را هدف گرفته اند. درحالی که همزمان با بازگشت محدودیت ها، تروییکای اروپایی در بیانیه ای ادعایی از تهران خواست از هرگونه اقدام تشدیدکننده تنش خودداری کند، روسیه و چین رویکرد این سه کشور اروپایی را غیرقانونی خوانده و مشروعیت حقوقی بازگشت تحریم ها را رد کردند. به گزارش اعتماد، گفتنی است پیش تر نیز تلاش مسکو و پکن برای تمدید پیش نویس قطعنامه 2231 نتوانست مانع بازگشت قطعی تحریم ها شود. کنش و واکنش میان ایران و غرب درحالی شدت گرفته که تنها ساعاتی پس از فعال شدن مکانیسم اسنپ بک ، مجلس شورای اسلامی در جلسه روز یکشنبه احتمال خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (ان پی تی) را بررسی کرد. این درحالی است که رییس جمهور پیش تر تاکید کرده بود تهران قصد خروج از این پیمان را ندارد. در عین حال آینده همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یکی دیگر از واکنش های احتمالی تهران به بازگشت تحریم ها همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در همین راستا برخی معتقدند به دلیل تبعات احتمالی خروج از ان پی تی و همچنین ملاحظات روسیه و چین، تهران تنها به تعلیق همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی بسنده خواهد کرد، اما گروهی دیگر، با استناد به اظهارات اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، واکنش ایران به بازگشت تحریم ها را غیرمحتاطانه و مهم ارزیابی می کنند. به این بهانه با هدف ارزیابی واکنش های احتمالی ایران به بازگشت تحریم های سازمان ملل و کنشگری روسیه و چین با احمد شیرزاد، کارشناس مسائل بین الملل و مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا گفت وگو کرده ایم. شیرزاد در گفت وگو با اعتماد ضمن تاکید بر اینکه اعمال فشار ها علیه ایران ازسوی امریکا هدایت و توسط اروپا اجرا می شود، همزمان بر این باور است که ایران باید دیپلماسی فعال خود را در شرایط پساتحریم با تمرکز بر چین، روسیه و دیگر بازیگران موثر ادامه دهد و همزمان همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی را با برنامه ریزی دقیق و مدیریت هوشمندانه ادامه دهد. مکی نیز در گفت وگویش با اعتماد اروپا و امریکا را در فشار حداکثری بر ایران هم نظر می داند، اما واکنش ایران را متغیری تعیین کننده در نوع رویکرد روسیه و چین در عصر پساتحریم قلمداد می کند. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید: احمد شیرزاد: اروپا دیگر قادر به نقش آفرینی در پرونده هسته ای ایران نیست، چراکه ثابت کرد تحت سلطه ایالات متحده قرار دارد احمد شیرزاد در پاسخ به سوال اعتماد و در تشریح سناریوهای عصر پساماشه توضیح داد: نماینده روسیه در نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل خطاب به همتای فرانسوی خود اظهاراتی قابل توجه و معنادار بیان کرد و گفت که اروپا در تصمیم گیری های کلان بین المللی استقلال رای ندارد و در حقیقت تحت تاثیر و تابع برادر بزرگ تر خود، یعنی ایالات متحده عمل می کند. این تعبیر برادر بزرگ تر نه به معنای حمایت و صمیمیت، بلکه در مفهوم منفی و سلطه گرایانه آن به کار رفت؛ بدان معنا که امریکا نقش فرماندهی و تعیین تکلیف برای متحدان اروپایی خود ایفا می کند. به گفته شیرزاد واقعیت اما آن است که اگر در آینده، حتی در یک بازه نه چندان نزدیک، قرار باشد ایران به نوعی مصالحه یا توافق با طرف های مقابل دست یابد، عقل ایجاب می کند که مذاکره با بازیگری صورت گیرد که هم دارای ضمانت اجرایی و هم برخوردار از اختیارات کافی باشد، چراکه تجربه گذشته نشان داد که ایران تلاش های زیادی کرد تا از ظرفیت اروپا بهره گیرد، به ویژه در دوران دولت آقای روحانی که امیدهایی وجود داشت که اروپا بتواند به عنوان وزنه ای مستقل در روند مذاکرات ایفای نقش کند. البته که این تحلیل در آن مقطع چندان بیراه نبود؛ چراکه در چارچوب گفت وگوهای 1+5، گاه نقش اروپا مخرب و گاه سازنده بود، اما در مجموع مسیر پرونده با اتکا به همان سازوکار پیش می رفت. علت هم روشن بود؛ ایران امکان گفت وگوی مستقیم و مصالحه با امریکا را نداشت. این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه گفت: امروز اما شرایط تغییر کرده است. با وجود تمامی بی اعتمادی ها، رفتارهای خصمانه و یکجانبه گرایی های ایالات متحده، دست کم روشن است که طرف اصلی در پرونده هسته ای همان واشنگتن است و مذاکره از طریق اروپایی ها اصولا بی فایده است. لذا به باور من همان گونه که آقای عراقچی نیز مطرح کردند در چشم انداز آینده هر نوع تصمیم یا ابتکاری در این پرونده، سهم و نقش اروپا چندان پررنگ نخواهد بود، چراکه اروپایی ها توان ایفای نقش موثر و مستقل را ندارند و عملا گوش به فرمان ایالات متحده عمل می کنند. بنابراین گفت وگو و توافق با طرف اصلی یعنی امریکا به مراتب نتیجه بخش تر از اتکا به میانجیگری اروپایی ها خواهد بود. شیرزاد همچنین تصریح کرد: از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که وزن اروپا در این معادله بسیار ناچیز است و حتی در برخی مقاطع نقش مخرب داشته اند. نمونه بارز آن به سال های پایانی مذاکرات برجام بازمی گردد؛ زمانی که در آستانه توافق، فرانسوی ها با طرح خواسته های تازه عملا مانع تراشی کردند. پس از امضای برجام نیز اروپایی ها مدعی کسب امتیازات بیشتر بودند. نتیجه آن شد که ایران در مرحله بعدی و با خروج امریکا از برجام در سال 2018 به ویژه در حوزه سرمایه گذاری های اقتصادی، متحمل خساراتی شد. به باور این کارشناس مسائل بین الملل، به طور کلی در عرصه سیاست خارجی هیچ قضاوت قطعی و ابدی وجود ندارد و هرگونه ارزیابی صرفا ناظر بر شرایط زمانی مشخص است. در هر حال نقش اروپایی ها طی سال های اخیر در قبال پرونده هسته ای ایران نه تنها مثبت نبوده، بلکه این گروه از بازیگران تاثیرگذاری قابل توجهی نداشتند. بر همین اساس، محتمل است که در آینده نیز ایران با اروپا نه تعامل ویژه ای داشته باشد و نه رایزنی. شیرزاد در پاسخ به پرسشی درباره آینده دیپلماسی میان ایران و غرب در عصر پساتحریم گفت: توجه داشته باشید که دیپلماسی صرفا به معنای مذاکره با امریکا و اروپا نیست. به باور من دستگاه دیپلماسی ایران نباید حتی لحظه ای از تحرک و فعالیت در عرصه بین المللی غافل بماند. نکته اساسی اما آن است که دیپلماسی در هر مقطع زمانی باید به درستی اولویت گذاری کند؛ یعنی مشخص گردد که بر کدام حوزه ها باید بیشتر سرمایه گذاری کرد و وقت و انرژی محدود دستگاه دیپلماسی در کجا باید صرف شود. در شرایط کنونی، ادامه گفت وگو و صرف وقت با اروپایی ها دستاورد قابل توجهی نخواهد داشت. با این همه پرسش اصلی این است که تمرکز دیپلماسی ایران باید بر کدام نقاط و شرکا قرار گیرد. به باور شیرزاد در ماه های پیش رو، روابط و تعاملات با چین و روسیه اهمیتی ویژه پیدا می کند. این دو قدرت بین المللی دارای حق وتو بازگشت قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را نپذیرفته اند و این گزاره برای تهران حیاتی است که بازیگری چون چین بر موضع خود ثابت قدم بماند. دلیل اهمیت این موضوع روشن است: چین یکی از بزرگ ترین خریداران نفت ایران محسوب می شود و تداوم فروش نفت به این کشور برای تامین نیازهای اقتصادی ایران ضروری است. البته طبیعی است که این موقعیت، دست پکن را برای مطالبه امتیازات بیشتر از ایران باز کند، اما در شرایط موجود، حفظ حمایت چین و روسیه برای ایران اهمیت حیاتی دارد. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه گفت وگویش تاکید کرد: بدیهی است که پس از تحولات اخیر، ایالات متحده تلاش خواهد کرد فشار مضاعفی بر چین وارد کند تا خرید نفت از ایران را متوقف سازد و حتی فراتر از تحریم های سازمان ملل، چین را به تبعیت از تحریم های یک جانبه خود وادار کند. در همین چارچوب است که دیپلماسی فعال وزارت امور خارجه کشورمان در ماه های اخیر اهمیت خود را نشان خواهد داد. برای نمونه، نماینده چین در شورای امنیت به همکاری های گسترده ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی استناد کرد ازجمله توافق قاهره میان تهران و آژانس بین المللی انرژی اتمی را نشانه ای از انعطاف و حسن نیت ایران دانست. این نشان می دهد که هر چند به دلیل بدعهدی امریکا و اروپا، تلاش های دیپلماتیک ایران در بخش هایی ناکام ماند، اما در عرصه های دیگر دستاوردهای ملموسی به همراه داشت. شیرزاد در ادامه همچنین توضیح داد: چین و روسیه امروز صراحتا بر همین مواضع تکیه می کنند و در سطح جهانی برای دفاع از ایران به آنها استناد می ورزند. این تجربه ثابت می کند که هرگاه ایران با منطقی معقول، رفتاری مبتنی بر حقوق مشروع و پایبندی به تعهدات بین المللی از خود نشان دهد، این رویکرد در صحنه جهانی بازتاب مثبت خواهد داشت. هند نیز ازجمله کشورهایی است که در آینده تعاملات دیپلماتیک ایران نقش مهمی خواهد داشت. بی تردید وقتی این کشورها مشاهده کنند که ایران به تعهدات خود پایبند بوده، از مسیر صلح آمیز فناوری هسته ای منحرف نشده و هیچ گاه به سمت سلاح هسته ای نرفته است، در مواضع آنان اثرگذار خواهد بود. در چنین شرایطی، می توان امیدوار بود که ایالات متحده نتواند اجماع جهانی مدنظر خود را علیه ایران شکل دهد. به گفته این تحلیلگر مسائل بین الملل، از طرفی ویژگی های شخصیتی دونالد ترامپ نیز تا حدودی قابل بهره برداری است، چراکه هر چند او می کوشد در صحنه جهانی با قدرت و قاطعیت ظاهر شود، اما نوع رفتار و گفتار قلدرمآبانه او واکنش های منفی بسیاری از کشورها را برانگیخته است. هر چند در داخل امریکا بخشی از رای دهندگان از همین صراحت و رفتار غیرمتعارف استقبال می کنند، اما در اروپا و بسیاری دیگر از کشورها این شیوه کاملا مشمئزکننده ارزیابی می شود. از همین رو طبیعی است که بسیاری از دولت ها به دنبال راه ها و بهانه هایی برای فاصله گرفتن از امریکا و کاهش همکاری با واشنگتن تحت رهبری ترامپ باشند. این تفاوت رفتاری میان ترامپ و باراک اوباما به خوبی در عرصه بین المللی قابل مشاهده است. شیرزاد در ادامه گفت: لذا حتی اگر برخی دولت های کوچک به دلایل خاص به سمت واشنگتن متمایل شوند، این موضوع تاثیر چندانی بر منافع ایران نخواهد داشت. آنچه اهمیت دارد، روابط ایران با کشورهای کلیدی منطقه ای و بین المللی است؛ کشورهایی همچون ترکیه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و پاکستان در سطح منطقه و همچنین قدرت های بزرگی چون چین، روسیه و هند در سطح فرامنطقه ای. در این چارچوب، ایران باید دیپلماسی فعال خود به ویژه در قالب همکاری های چندجانبه نظیر بریکس و پیمان شانگهای ضمن تقویت جایگاه سیاسی، منافع اقتصادی خود را نیز حفظ و تثبیت نماید. این ظرفیت ها می تواند نقطه اتکایی برای رسیدن اقتصاد کشور به تعادلی نسبی در شرایط فشارهای خارجی باشد. این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در ادامه گفت وگویش خاطرنشان کرد: در مجموع، دست کم در کوتاه مدت، لازم است همکاری های ایران با اروپا در سطحی محدود ادامه یابد و تمرکز اصلی بر گسترش روابط با سایر بازیگران موثر قرار گیرد. چنین رویکردی نه تنها پیام روشنی به اروپایی ها درباره جایگاه واقعی ایران در معادلات جهانی مخابره می کند، بلکه نشان می دهد ایران حاضر نیست بازیچه تصمیمات و رقابت های داخلی غرب قرار گیرد، لذا قطعا ایران به دیپلماسی نیازمند است، اما این دیپلماسی باید در حوزه های مشخص و با تمرکز بر اولویت های راهبردی انجام شود. شیرزاد در پاسخ به دیگر سوال اعتماد درخصوص آینده همکاری ایران و نهاد پادمانی در سایه تحریم های سازمان ملل تشریح کرد: به اعتقاد من تعیین شکل همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی در دوران پساتحریم ازجمله بزنگاه هایی است که ایران باید بتواند از دیپلماسی به بهترین شکل ممکن بهره برداری کند. تهران نباید به طور کامل روابط خود را با آژانس بین المللی انرژی اتمی قطع کند و ازسوی دیگر نباید بدون برنامه و ارزیابی دقیق، هر خواسته ای ازسوی آژانس بین المللی انرژی اتمی را اجابت نماید. روابط با نهاد پادمانی باید بر پایه برنامه ریزی دقیق و مدیریت هوشمندانه ادامه یابد. این امر نیازمند هماهنگی میان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی است تا به شیوه ای ظریف و حساب شده، تعادل میان همکاری و حفظ منافع ملی برقرار شود. به گفته شیرزاد توافقنامه قاهره که به دلیل بدعهدی اروپایی ها معلق شده، نمونه ای از همین رویکرد است. ناگفته نماند که شخصیت رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد علاقه ایرانیان نیست، اما تعامل با دیگر کارکنان نهاد پادمانی باید ادامه یابد و همواره مراقبت شود که چه خواسته هایی ارایه می شود و ایران چه امتیازاتی می تواند دراختیار این نهاد بگذارد. این حوزه همکاری، بخشی مهم از دیپلماسی کشور است و نیازمند برنامه ریزی دقیق در سطوح عالی است. اما در هر حال نقش روسیه در این زمینه می تواند مفید باشد، اما نباید انتظار داشت که در چارچوب شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نقش تعیین کننده ای ایفا کند. شیرزاد در ادامه در رابطه با توافق اخیر تهران و مسکو در زمینه ساخت نیروگاه هسته ای توضیح داد: این توافق بیشتر از جنبه اقتصادی و حوزه انرژی اهمیت دارد تا سیاسی. این پروژه ها یعنی ساخت نیروگاه های اتمی به طور معمول روند ساخت طولانی مدتی دارند، هزینه بالایی دارند و زمان اجرای آنها چندین برابر نیروگاه های فسیلی است، اما تحلیل این توافق باید براساس منافع اقتصادی ایران و سبد انرژی کشور صورت گیرد، نه جنبه های سیاسی. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه گفت وگویش با اعتماد تاکید کرد: تحلیل و فرضیه شخصی من این است که فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های سازمان ملل، به ویژه با آثار اقتصادی منفی آن، در روزهای اخیر موجی از شوک اقتصادی ایجاد کرده است. با این حال، با تمهیدات هوشمندانه و برنامه ریزی دقیق دستگاه های ذی ربط، می توان امیدوار بود که اثرات منفی این اقدامات به حداقل برسد، اما از منظری دیگر می توان این وضعیت را نشانه ای از عدم اولویت حمله نظامی از سوی امریکا تفسیر کرد، چراکه به نظر می رسد واشنگتن پس از تجربه اقدامات نظامی و بدون دستاورد، اکنون به فاز فشارهای سیاسی و تحریم ها بازگشته است. این تغییر رویکرد می تواند بیانگر آن باشد که امریکا از نتیجه بخشی اقدامات نظامی سرخورده شده و در پی فشارهای سیاسی است. لذا هر چند بررسی دقیق این موضوع نیازمند تحلیل کارشناسان متخصص در حوزه مسائل استراتژیک و نظامی است، اما به باور من، می توان گفت که ورود به فاز فشارهای سیاسی پس از دوره ای از تقابل نظامی، نشان می دهد که ایران توانسته تا حدودی خود را از فشار مستقیم و نظامی فاصله دهد. مرتضی مکی: رویکرد اخیر غرب در برابر کنش های دیپلماتیک ایران ثابت کرد که امریکا، اروپا و اسراییل جبهه ای واحد علیه تهران تعریف کردند مرتضی مکی، کارشنای مسائل اروپا در رابطه با کنش های احتمالی اروپا در دوران پساتحریم گفت: دیگر تردیدی باقی نمانده که میان دیدگاه های اتحادیه اروپا و ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در قبال برنامه هسته ای ایران اختلاف نظری وجود ندارد و به نوعی عمدتا از دیپلماسی اجبار موردنظر دونالد ترامپ پیروی می کنند. در چارچوب این استراتژی بود که تحرکات دیپلماتیک ایران نیز به منظور خنثی سازی این استراتژی شدت گرفت. ازجمله اقدامات مرتبط با توافقنامه قاهره و همچنین ابتکارات عملی که آقای عراقچی در جریان سفر به نیویورک با طرف فرانسوی درباره تعیین تکلیف 408 کیلوگرم مواد غنی شده انجام داد که نشان دهنده تلاش تهران برای ایجاد تعامل دیپلماتیک است. به باور مکی با این حال این تحرکات نیز نتوانست مطالبات حداکثری اروپا را نیز در مقابل نرمش ایران، کاهش دهد. تحولاتی که اخیرا پس از جنگ اوکراین و رخدادهای پس از جنگ دوازده روزه اتفاق افتاد، بسیاری از تابوها و دغدغه های پیشین اروپایی ها نسبت به ایران را کاهش داد و نشان داد که آنها می توانند با هزینه کمتری ایران را تحت فشار قرار دهند؛ دیدگاهی که تا پیش از برجام باورپذیر نبود و اروپایی ها معتقد بودند ایران نقش تاثیرگذاری در تحولات منطقه دارد و نمی توان آن را به راحتی تحت فشار قرار داد. این کارشناس مسائل اروپا درباره گام بعدی اروپا نیز خاطرنشان کرد: احتمالا سه کشور اروپایی منتظر پیامدهای این اقدام خود نیز هستند. واقعیت است که بازگشت تحریم ها پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای ایران به همراه دارد؛ ازجمله افزایش تورم، کاهش تاب آوری مردم و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی. به گفته این کارشناس مسائل سیاست خارجی، هدف اصلی سیاست اجبار و دیپلماسی تهدیدی که از سوی امریکا و اروپایی ها دنبال می شود، آن است که در شرایط ضعف ادعایی ایران، بتوانند از تهران امتیازگیری کنند. همزمان، اروپایی ها سیاست ابهام دیپلماتیک را نیز در پیش گرفته اند و هنوز گام های بعدی خود را در رابطه با چگونگی مذاکرات با ایران مشخص نکرده اند، به همین دلیل، واکنش ایران به مکانیسم ماشه و پاسخ متقابل اروپایی ها در آینده، مولفه مهمی برای تحلیل روند دیپلماسی و سیاست فشار در این پرونده خواهد بود. مکی در پاسخ به پرسشی در زمینه پیش بینی رویکرد روسیه و چین در عصر پساتحریم تشریح کرد: مقامات چین و روسیه در واکنش به فعال شدن مکانیسم ماشه و تصمیم دولت های اروپایی، مواضعی همسو و همراه با ایران اتخاذ کرده اند. این اقدام به تقویت جنبه های حقوقی و سیاسی نامشروع بودن اقدام اروپا در فعال کردن مکانیسم ماشه کمک کرده است. در جریان اجرای نشست های سازمان همکاری شانگهای، بیانیه مشترکی میان ایران، روسیه و چین امضا شد و در فاصله همین نشست ها، نشست مجمع عمومی سازمان ملل نیز فرصت هایی برای همکاری و هماهنگی ایجاد کرد. آخرین نمونه این تعامل، ارایه پیش نویس قطعنامه ای توسط روسیه به شورای امنیت سازمان ملل بود که هدف آن به تعویق انداختن فرآیند فعال سازی ماشه بود. روس ها اعلام کردند که تحریم های سازمان ملل علیه کشورمان را به رسمیت نمی شناسند. همزمان با نشست مجمع عمومی، ایران و روسیه توافقنامه ای برای احداث چهار نیروگاه هسته ای به ارزش چند میلیارد دلار امضا کردند. این خود نیز نشان دهنده سیاست حمایتی روسیه است. این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه گفت: نقش چین نیز در این زمینه مهم است؛ اگرچه پکن با لحن متعادل تری نسبت به مسکو از ایران حمایت کرد و کوشید تا مکانیسم ماشه را غیرقانونی و سیاسی معرفی کند، اما میزان تداوم این حمایت با اما و اگرهایی مواجه است. چین و روسیه در وضعیت پرتنش با امریکا و اروپا قرار دارند؛ روسیه، به ویژه در تقابل مستقیم با ناتو، به طور طبیعی تلاش خواهد کرد ایران را در کنار خود داشته باشد، اما اقتصاد ایران به گونه ای نیست که بتواند مکمل اقتصاد روسیه باشد تا بدین وسیله بتوان خلأهای اقتصادی کشورمان از طریق تعامل با مسکو را رفع کنیم. به گفته مکی درخصوص چین، اما باید گفت این کشور بزرگ ترین خریدار نفت ایران است و نقش آن در سال های گذشته اهمیت بالایی داشته است. اگر حمایت و خرید نفت چین نبود، تامین نیازهای اولیه بسیاری از کارخانجات ایران با دشواری روبه رو می شد. با این حال، میزان همراهی چین با ایران به میزان هزینه های آن برای حفظ روابط با تهران بستگی دارد؛ هرقدر این هزینه ها بر معاملات و تجارت چین با امریکا اثرگذار باشد، محدودیت ها و ملاحظاتی در روابط تهران و پکن ایجاد خواهد شد. این کارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت وگویش خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که واکنش ایران نسبت به مواضع چین و روسیه اهمیت بالایی دارد. این دو کشور به پیمان منع اشاعه سلاح های هسته ای (ان پی تی) به شدت پایبند هستند و هدف اصلی آنها جلوگیری از دستیابی دیگر کشورها به تسلیحات هسته ای است. از طرفی تجربه کشورهایی مانند کره شمالی، هند، پاکستان و اسراییل قابل شبیه سازی برای ایران نیست و ایران نمی تواند از این مدل ها تبعیت کند، زیرا شرایط ژئوپلیتیک و حمایت های بین المللی کاملا متفاوت است. بنابراین، واکنش ایران در قبال فعال سازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم ها باید هوشمندانه و با دقت صورت گیرد، به ویژه در صورت تصمیم ایران برای خروج احتمالی از پیمان منع اشاعه هسته ای حمایت چین و روسیه به ویژه نقش محوری چین در تحولات برگرفته از فعال سازی ماشه حیاتی خواهد بود. بدون مشارکت چین، تداوم همکاری های مالی و بانکی ایران بسیار دشوار خواهد شد و جایگزینی برای آن وجود ندارد. از این رو، اقدامات هیجانی یا شتاب زده در واکنش به فعال سازی مکانیسم ماشه به هیچ وجه به نفع ایران نخواهد بود. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به سوالی درباره سرنوشت همکاری های ایران و نهاد پادمانی و بالاخص توافق قاهره خاطرنشان کرد: این توافق، که به گفته آقای پزشکیان و عراقچی دیگر اجرا نخواهد شد. اما در رابطه با نوع همکاری کلی ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی در شرایط پساماشه باید گفت که تجربه گذشته نشان داده است هر زمان تنش میان ایران و غرب افزایش یابد، نقش سیاسی آژانس بین المللی انرژی اتمی پررنگ تر از نقش فنی آن خواهد شد. برعکس، هر زمان تعامل و گفت وگو با غرب برقرار شود، نقش فنی و همکاری های کارشناسی آژانس بین المللی انرژی اتمی برجسته تر خواهد بود. درنتیجه، در مقطع کنونی نقش سیاسی نهاد پادمانی پررنگ تر است و همین عامل، به همراه نحوه واکنش ایران نسبت به عملکرد آژانس بین المللی انرژی اتمی، به ویژه در این دوره حساس، می تواند بهانه ای در دست اروپایی ها باشد تا تهدیدات نظامی خود علیه کشورمان را افزایش دهند. از این رو، نوع همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی باید کاملا هوشمندانه مدیریت شود. قطع همکاری پیامدهای مثبتی به همراه نخواهد داشت و می توان اقداماتی مانند تعلیق و موارد مشابه را در این چارچوب پیگیری کرد. |