کتاب تحوت یادگاری اسرارآمیز از تمدن مصر باستان است که می تواند توانایی های خارق العاده ای را به انسان بدهد. برخی از این توانایی ها شامل دسترسی به دانش نامحدود و صحبت با حیوانات می شوند.

به گزارش گجت نیوز، قدرت یک تمدن لزوما در کشورگشایی و خونریزی خلاصه نمی شود. مردمان تمدن رود نیل در طول هزاران سال توانستند هم آثار باشکوهی همچون اهرام مصر را از خود به یادگار بگذارند و هم با فرهنگ خاص خود نوعی جهان بینی جذاب را به آیندگان انتقال دهند. کتاب تحوت را می توان به خوبی نشانگر باورهای مردم مصر و نشانگر سیر تحول انسان دانست.

مصریان یکتاپرست نبودند و به خدایان مختلف باور داشتند. یکی از این خدایان تحوت نام داشت که به عنوان خدای خرد، نوشتار و زمان شناخته می شد. تحوت یک نویسنده الهی بود و مصریان تمام کتاب های مقدس را نوشته او می دانستند. پس از مرگ نیز در نقش داور و نویسنده اعمال افراد ظاهر می شد. هرچند ما امروز می خواهیم از یک کتاب خاص صحبت کنیم.

برای اولین بار در پاپیروس های متعلق به قرن دوم پیش از میلاد از کتابی به نام تحوت صحبت شد. متاسفانه گذر زمان باعث شده بود که پاپیروس ها آسیب ببینند. هرچند همان مقدار هم اطلاعات ارزشمندی را در رابطه با این کتاب آشکار کرد. ظاهرا کتاب تحوت کلید دستیابی به دانش زمین و آسمان تلقی می شد.

فردی که این کتاب را می خواند می توانست در محضر خدایان حاضر شده و از آنها سوال بپرسد. همچنین امکان صحبت با حیوانات را پیدا می کرد و می توانست با استفاده از وردهای موجود در کتاب جادوگری کند. در نتیجه می توان تا حدودی آن را با آرس نوتوریا یا حتی کتاب انجیل شیطان مقایسه کرد.

در یکی از پاپیروس های باستانی به داستان استفاده از جادوگری اشاره شده است. ظاهرا شخصی می خواسته با استفاده از طلسم های این کتاب یک فرعون را بکشد. هرچند که موفق نشده است. از آنجایی که مصریان فرعون ها را فرزندان خدایان می دانستند، باور داشتند که خدایان بر علیه آنها اقدام نخواهند کرد.

در نوشته های قدیمی باقیمانده از مصر باستان می توان روایت جالبی از پیدا شدن کتاب تحوت مشاهده کرد. بر اساس افسانه ها این کتاب در رود نیل دفن شده بود و درون مجموعه ای از جعبه ها قرار داشت. تعدادی مار که هیچ انسانی قادر به کشتن آنها نبود هم از جعبه ها محافظت می کردند.

یک شاهزاده شجاع به نام نفرکپتاحه تصمیم می گیرد به درون رود نیل رفته و کتاب را بیرون آورد. او با مارها می جنگد و کتاب را باز می کند. هرچند خدای تحوت خشمگین می شود و همسر و فرزند او را می کشد. پس از این نیز اتفاق نفرکپتاحه خودکشی می کند. ظاهرا کتاب نیز کنار جسد او دفن می شود.

چند نسل بعد شخصی به نام ستنه خمواس تصمیم می گیرد آرامگاه شاهزاده را گشوده و کتاب تحوت را بردارد. هرچند برای او نیز اتفاقات وحشتناکی یکی پس از دیگری رخ می دهند. در نهایت ستنه خمواس تصمیم می گیرد جسد همسر و فرزند نفرکپتاحه و کتاب خدایان را به محل دفن بازگردانده و آرامگاه را از بقیه پنهان کند. از آن زمان به بعد نیز دیگر کسی از محل دفن نفرکپتاحه خبر ندارد.

در میان آثار باستانی کشف شده از مصر باستان متنی وجود دارد که بسیاری آن را کتاب واقعی تحوت می دانند. در این کتاب شاهد گفت وگو هایی بین استاد (احتمالا همان تحوت) و فردی که به دنبال دانش است هستیم. اوزیریس، خدای مرگ و زندگی نیز در کنار این دو حضور دارد.

در میان صحبت ها به مسائلی مثل جهان مردگان، جادو، جاودانگی و دانش پرداخته می شود؛ اما خبری از طلسم یا دانش پنهان در آن نیست. برخی احتمال می دهند که کتاب تحوت واقعی همین باشد و صرفا گذر زمان باعث شده رنگ افسانه بگیرد. برخی نیز فکر می کنند کاهنان مصر داستان این کتاب را در پاسخ به پرسش های فراوان افراد ساخته اند.

فرهنگ مصر باستان تلاش می کند برای تمام مواردی که در زندگی مردمان آن زمان وجود داشته توضیحی ارائه کند. حتی شاهد توصیفات کاملی از رخدادهای جهان پس از مرگ هستیم. هرچند با وجود همه اینها، قطعا برخی پرسش ها بی پاسخ باقی می ماندند. کاهنان می خواستند با ماجرای کتاب تحوت بگویند که دانش بی نهایت در اختیار خدایان قرار دارد و تلاش برای دستیابی به آن عواقب وحشتناکی خواهد داشت.