روزنامه اصولگرای خراسان در گزارشی به انتقاد رسانه های اصلاح طلب پرداخت. این در مطلب آورده است: در یکی دو روز گذشته، فضاسازی خاصی از سوی رسانه های اصلی جریان اصلاحات حول سفر رییس جمهور به نیویورک کلید خورده است. توصیه مشخص آن ها به رییس جمهور آن است که با اخذ مجوز و اختیار کامل از رهبری، در سفر نیویورک با ترامپ مذاکره کند. رخ عجیب و غیرمنطقی این فضاسازی بلافاصله در پرسش از موضوع مذاکره عیان می شود. در پس این فضاسازی پر سر و صدا، ایده معقولی برای موضوع مذاکره وجود ندارد؛ ایده مذاکره با ترامپ به صورت خلاصه تضمین گرفتن از متجاوز برای عدم تجاوز است! ایده ای که سطحی بودن از سر و روی آن می بارد و صدای گلایه برخی از حامیان دولت را هم درآورده است. طرفداران این ایده برای توجیه دیدگاه خود اصرار دارند که مذاکره پزشکیان با ترامپ می تواند از وقوع جنگ جلوگیری کند اما از کنار این سؤال عبور می کنند که اگر قرار بود مذاکره با آمریکا مانع جنگ شود پس چرا حمله به کشورمان دقیقاً در میانه مذاکرات انجام شد و بلکه طبق قراین متعدد، اساساً تعیین دور ششم مذاکره، پوششی برای فریب و غافلگیری بود. جمهوری اسلامی البته از 5 دور مذاکره با آمریکا در بهار امسال ضرری نکرد بلکه میوه آن را در جنگ 12 روزه چید و اجازه نداد حریف بتواند بازی مقصر و شماتت را به نفع خود تمام و این گونه وانمود کند که اگر ایران به مذاکره تن می داد کار به جنگ نمی کشید. ممکن است کسی بگوید با همان محاسبه، امروز هم ایده مذاکره ترامپ- پزشکیان قابل توجیه است و نباید از این ایده تابو ساخت. مشکل این صورت بندی اغماض از متغیر مهم جنگ 12 روزه است. صورت بندی غلط موجب تجویزهای غلط می شود. صورت مسئله از این قرار است: در پی نامه ترامپ به رهبر معظم انقلاب، جمهوری اسلامی پس از بررسی جوانب موافقت خود را با آغاز مذاکرات اعلام کرد، 5 دور مذاکره غیرمستقیم بین وزیر امور خارجه کشورمان با نماینده مستقیم ترامپ انجام شد، قرار دور ششم گذاشته شد اما دو روز مانده به آن رژیم صهیونیستی با پشتیبانی کامل اطلاعاتی و نظامی آمریکا به ایران حمله کرد، ترامپ با اشاره به پایان مهلت 60 روزه خود رسماً حمله را فاز بعدی مذاکره قلمداد کرد، همچنین در روز چهارم جنگ (دوشنبه 26 خرداد) و در پی حمله رژیم صهیونیستی به جلسه سران قوا، نشست جی 7 در کانادا را به خیال موفقیت آمیز بودن حمله نیمه کاره رها کرد و به واشنگتن بازگشت، ساعاتی پس از آن در شبکه اجتماعی خود تسلیم بی قید و شرط ایران را خواستار شد و تلاش کرد با این عبارت، ماجرای بمباران اتمی و تسلیم ژاپن در جنگ جهانی دوم را یادآوری و تهدید موجودیتی علیه ایران کند، سرانجام نیز در روز دهم جنگ، بمب افکن های آمریکا به تأسیسات هسته ای کشورمان حمله کردند. در این سوی میدان چه رخ داد؟ همه محاسبات دشمن باطل شد؛ رهبری اعجاب برانگیز حضرت آیت ا…خامنه ای، انسجام ملی خارق العاده و قدرت ویرانگر موشک های بالستیک و هایپرسونیک ایران معادلات جدیدی خلق و استوار کرد که دشمن را به درخواست توقف جنگ وادار کرد. مذاکره با آمریکا نه مانع از وقوع جنگ شد نه عامل توقف آن. در شرایط فعلی، چشم بستن بر این روند سراسر درس و عبرت و اصرار بر این گزاره باطل شده که برای رفع خطر جنگ باید با آمریکا مذاکره کرد نه تنها مصونیت در پی نخواهد داشت بلکه با ایجاد تصویر ضعف از جمهوری اسلامی، طرف مقابل جری تر می سازد. از این منظر است که باید از رییس جمهور محترم، خیرخواهانه درخواست کرد که به توصیه ها و توصیه کنندگانی که بی توجه به سیر مناسبات ایران و آمریکا و همچنین عوامل بازدارندگی و قدرت ملی، فضای کشور را اینگونه در تعلیق دوقطبی مذاکره یاعدم مذاکره با ترامپ فرو می برند، با تردید جدی بنگرد. مواضع برخی از این عناصر که در هر شرایطی و در مواجهه با هر چاه و چاله ای، نسخه واحدی به اسم مذاکره با آمریکا از جیب خود خارج می کنند، مشابه دکتر علفی هایی شده است که برای همه امراض یک نسخه واحد در دکان عطاری خود دارند. بدیهی است که نفی مذاکره با ترامپ هرگز به معنی تعطیلی دیپلماسی نیست. بلکه اتفاقا به این معناست که باید از فرصت حضور در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و نشست ها و مذاکرات جانبی آن که یک تور فشرده برای دیپلماسی واقعی است به بهترین شکل و بدون مشغول شدن به حاشیه های بی حاصل استفاده کرد. امسال در نیویورک، گوش ها و چشم های بسیار زیادی برای رصد ایرانِ پس از جنگ تیز است که یقیناً رییس جمهور محترم و تیم همراه ایشان با اشراف و آگاهی از چنین فضایی، صدای رسای ملت مقتدر ایران و شهدای جنگ 12 روزه خواهند بود. آن چه مایه امیدواری برای پیگیری رویکردهای اصولی و پرهیز از حاشیه های مخرّب در این سفر است، مشی آقای رییس جمهور در یک سال گذشته است که با متانت و التزام به گفتمان محوری خود یعنی وفاق، اجازه نداده است تندروهایی که نان شان در تشدید شکاف های سیاسی و دوگانه سازی در حاکمیت است، فرصت و ظرفیت تأثیرگذاری در رویکردها و سیاست های کلان دولت را داشته باشند و به کوچه بن بست تندروهای بحران زی پا نگذاشته است. |