فرارو- عروسک لابوبو، نه اولین ترندی است که ذهن نوجوانان را تحت تاثیر قرار داده و نه آخرین خواهد بود. به گزارش فرارو، اینکه زمانی بچه ها با شوق، درب های نوشابه را مثل گنج جمع می کردند و امروز عروسکی مثل لابوبو همه جا دیده می شود، فقط تغییر یک سرگرمی ساده نیست. پشت این جابه جایی، پیام پیچیده ای برای جامعه ایران و حتی جهان خوابیده است؛ پیامی که نشان می دهد بازار اسطوره ها و نمادهای چند هزار ساله ما در گوشه کتاب ها خاک می خورد، در حالی که زنجیره تجارت کشورهایی چون چین و کره ذهن و بازار نسل زدی های ایرانی را فتح می کند. آنچه در نگاه اول مد یا ترند به نظر می رسد، در عمق خود با شیوه تربیت نسل آینده گره خورده است؛ نسلی که معصومیتش با نشانه هایی بیرونی شکل می گیرد و هویت فرهنگی اش آرام آرام در چرخه ای جهانی، بازتعریف می شود. حسین حق پناه، جامعه شناس و عضو شورای تالیف کتاب درسی سواد رسانه ای آموزش و پرورش، در گفت وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخته است: سال گذشته دعوا بر سر نقد کردن سکه همستر بود/ آنچه عرضه می شود نه صرفاً یک کالا، بلکه تمایز است حسین حق پناه به فرارو گفت: ترند شدن محصولات، موضوعات یا محتواهای مصرفی پدیده تازه ای نیست. اگر تنها به سال گذشته نگاه کنیم، دعوا بر سر نقد شدن سکه های همستر بود و کمی عقب تر، اسباب بازی ها و لوازم دیگری مثل استیکرها و پیکسل ها مورد توجه قرار داشتند. او افزود: کمپین های تبلیغاتی و رسانه ای معمولاً در این روندها نقش محوری دارند؛ چراکه آنچه عرضه می شود نه صرفاً یک کالا، بلکه تمایز است. اما در دنیای امروز که پیروی از مد دیگر به تنهایی عامل تمایز محسوب نمی شود، سرعت تغییر این روندهای مصرفی و رسانه ای به طرز چشمگیری افزایش یافته است. به گونه ای که محصولات و ترندها یکی پس از دیگری، در بازه های زمانی بسیار کوتاه جایگزین هم می شوند. لابوبو اثر تعلیق و هیجان جست وجوی راز پنهان ایجاد می کند این جامعه شناس گفت: در این میان، نکته مهم درباره لابوبو این است که روندی جهانی پشت آن قرار دارد. عروسک هایی که در بازارهای جهانی با قیمت بالا عرضه می شوند، با استفاده از همان اثر تعلیق و هیجان جست وجوی راز پنهان، انسان ها را به خرید دوباره و دوباره ترغیب می کنند. هر بار که بسته ای باز می شود، کمیابی یا نایابی یک عروسک خاص، خریدار را وادار می کند تا بار دیگر هزینه کند. این مکانیزم برای نسل های پیشین هم ناآشنا نبوده است. او اشاره کرد: روزگاری، جمع آوری درهای نوشابه با وعده تشکیل جمله ای خاص و دریافت جایزه گران قیمت، عطش مشابهی را میان مصرف کنندگان ایجاد می کرد. همان طور که نوشیدن نوشابه برای به دست آوردن آن قطعه کمیاب تکرار می شد، امروز نیز خرید مکرر بسته های لابوبو همین الگوی روانی را بازتولید می کند. لابوبو در ایران تولید داخلی است برای هزینه کمتر/ نگرانی از عقب ماندن از موج مخاطبان را ترغیب می کند حق پناه گفت: با این حال، برخلاف تصور رایج، مسئله اصلی در ایران حجم بالای فروش جهانی لابوبو نیست. واقعیت این است که اغلب عروسک های موجود در ایران به صورت تولید داخلی و با هزینه ای به مراتب پایین تر ساخته می شوند. این محصولات بیشتر تقلیدی از ظاهر لابوبوهای اصلی اند و آن چه مصرف کننده ایرانی را به خرید سوق می دهد، نه اصالت یا کیفیت جهانی محصول، بلکه همان عطش تمایز و نگرانی از عقب ماندن از موج است. درواقع، تبلیغات جهانی و جریان رسانه ای پیرامون لابوبو تنها بستر نمادین را فراهم کرده است، اما چرخه اصلی مصرف در ایران، در میدان رقابت نمادین و نیاز به دیده شدن شکل می گیرد. مساله تفاوت میان داشته ها و خواسته هاست/ لابوبو نمادی از رویاست عضو شورای تالیف کتاب درسی گفت: مساله تفاوت میان داشته ها و خواسته هاست. نوجوانی که دوست دارد لابوبو را به شکل دیوانه وار داشته باشد اما پیدا نمی کند، مساله این نیست که خواسته اش به حق است. باید نگاه کرد ورودی های ذهنی این فرد توسط خانواده چطور کنترل شده است. آرزوها و رویاهای واهی این نوجوان که حاضر است حتی دست به کارهایی از جنس خودکشی بزند، مساله رویاست. او ادامه داد: لابوبو نماد و جنسی از رویاست و این کاری است که مصرف گرایی با ما می کند. ما وقتی نمی توانیم بتمن بشویم، لباسش را می خریم تا شبیهش شویم. ما وقتی قهرمان های تخیلی را می بینیم و نمی توانیم شبیهش شویم، نزدیک ترین راهی که در دسترس ما توسط بنگاه های سرمایه داری قرار می گیرد نمادهای مصرفی کالایی آن هاست تا آن احساس شباهت بر اساس الگوپذیری ارضا شده و فروکش کند. مساله ای که تغییر کرده نسل زد و الفا نیست، فضای اجتماعی-تربیتی است/ ما فرزندپروری در عصر دیجیتال را فراهم نکرده ایم حق پناه گفت: مساله شیفتگی نسل زد به ترندها نیست این مساله در نسل های قبل تر وجود داشته است؛ سوژه ها هستند که عوض می شوند و خود این جریان، کمیابی و تمایز است. مساله ای که تغییر کرده، نسل زد و آلفا نیست، بلکه فضای اجتماعی-تربیتی این نسل و والدین و دسترسی های گسترده ای است که این نسل دارد. ما به غلط خود آنان را متهم می کنیم، در حالی که واقعیت این است وقتی نوجوان یا کودکی مدام خیره به گوشی است و تبلیغات و هیجان لابوبو و شادی وصف ناپذیر خرید آن را در فضای مجازی می بیند، طبیعی است که آن را طلب کند. به عقیده او: وقتی میان بازی های آنلاین تبلیغات لوازمی شبیه لابوبو پخش می شود، طبیعی است که تصور کند با خرید آن به مقصود و آرزوهایش رسیده است. وقتی در شبکه های اجتماعی با دوستان و هم سن وسال هایش درباره موضوعاتی شبیه لابوبو صحبت می کند، اگر نخرد احساس طرد شدن پیدا می کند. به همین دلیل واکنش او طبیعی است؛ آنچه چالش برانگیز است، شرایط اجتماعی و فرزندپروری ماست. ما فرزندپروری در عصر دیجیتال و ایجاد یک شرایط اجتماعی سالم، بهینه و غیرمصرفی برای رشد بچه هایمان را نه آموزش داده ایم و نه فراهم کرده ایم. ضعف جدی ما در کشور، ضعف در طراحی زنجیره محصول فرهنگی است/ ما سوژه فراوان داریم اما زبان هنر نه/ مشکل ما بازگرداندن معنا به ذائقه نسل امروز است این کارشناس حوزه رسانه گفت: ضعف جدی ما در کشور، ضعف در طراحی زنجیره محصول فرهنگی است. ما سوژه های فراوان داریم، ایده های درخشان و منظومه های مفهومی عمیق در شاهنامه، اسطوره ها و حتی قهرمانان واقعی تاریخ مان وجود دارد، اما این گنجینه ها به زبان هنر و در قالبی قابل عرضه برای نسل جدید ترجمه نمی شوند. مشکل ما در بازگرداندن این معنا به ذائقه نسل امروز و در حوزه تجاری سازی آن به وضوح دیده می شود. به گفته او: اینکه بتوانیم چنین مفاهیمی را به محصولی تبدیل کنیم که ارزشمند، در دسترس و قابل تهیه برای خانواده ها باشد، ضرورتی انکارناپذیر است. اما این مسیر به یک حرکت همگانی نیاز دارد: از تغییر قوانین سخت گیرانه ای که در حوزه بازارپردازی فرهنگی مانع آفرین شده اند، تا پای کار آمدن هنرمندان، مدیران فرهنگی و البته شکل گیری نوعی فرهنگ مصرف مبتنی بر ارزش های ایرانی و بومی. کشورهایی چون ژاپن، کره و آمریکا در مسیر نوعی میهن پرستی در مصرف فرهنگی هستند او اشاره کرد: این همان راهی است که ژاپن و کره در شرق و آمریکا در غرب دهه ها پیش آغاز کردند؛ مسیری که به نوعی میهن پرستی در مصرف فرهنگی انجامید. در این الگو، حتی اگر کیفیت محصول بومی به اندازه نمونه خارجی مطلوب نبود، حمایت مردمی چنان قدرتمند بود که به تدریج ضعف ها برطرف شد و بازار بومی جان گرفت. مصرف گرایی افراطی در نقطه مقابل کنشگری آگاهانه قرار دارد حق پناه گفت: به مرور زمان، در فرهنگ ما لوازمی چون لابوبو، فیلم، موسیقی و بسیاری دیگر از محصولات مصرفی از معنا تهی می شوند. مصرف گرایی افراطی درست در نقطه مقابل آن کنشگری آگاهانه ای قرار دارد که باید از کودکی به فرزندان آموزش داده شود؛ تا وقتی بزرگ شدند، در انتخاب هایی مثل شغل یا سبک زندگی، چشم به کنش دیگران ندوزند. نگران موج کره ای نباشید، آن ها هم مثل متالیک ها می روند/ خطر اصلی انفعال است او تاکید کرد: پژوهش هایی درباره موج فرهنگی کره ای نشان می دهد که اثر ظاهری چنین پدیده هایی گذراست و جای نگرانی ندارد که نوجوانان ما برای همیشه شبیه کره ای ها شوند. بیست سال پیش هم تصور می کردیم نسل جوان ایران شبیه متالیکا یا رپرهای آمریکایی خواهد شد. اما واقعیت این است که وقتی تأثیرات واقعی و عمیق نباشد، تنها با مصرف زدگی روبه رو هستیم؛ مصرفی که امروز در قالب پوشش کره ای ها و فردا با الگوگیری از دیگران ظاهر می شود. او هشدار داد: خطر اصلی نه در این موج های گذرا، بلکه در انفعال و مصرف بی معناست؛ مصرفی که تنها نوعی سرمایه اجتماعی موقت تولید می کند، بی آنکه چیزی به سرمایه فرهنگی نسل آینده اضافه کند. |