بهرام امیر احمدیان در روزنامه شرق نوشت: جنگ بی منطق روسیه علیه اوکراین بیش از چهار سال است که ادامه دارد؛ جنگ یک ابرقدرت بازمانده دوره جنگ سرد با یکی از جمهوری های شوروی سابق. شگفت تر آنکه معاون شورای امنیت روسیه (رییس جمهور سابق، آقای مدودف) غرب را به حمله اتمی تهدید می کند. با وجود کوشش های ترامپ، رییس جمهور آمریکا، برای برقراری آتش بس در جنگ روسیه علیه اوکراین، هنوز هیچ بارقه امیدی برای آینده جبهه های جنگ دیده نمی شود. ترامپ گله مند است که روسیه هیچ علاقه ای به آتش بس و برقراری مذاکرات صلح نشان نمی دهد، پس بهترین راه ادامه تحریم های قبلی و برقراری تحریم های کمرشکن جدید علیه روسیه است و بهترین ابزار هم کند کردن صدور نفت روسیه با بستن تعرفه های سنگین به خریداران نفت روسیه از جمله هند است. هند در سال های اخیر خرید نفت ارزان از روسیه را از طریق اقیانوس هند و دریای چین جنوبی و گذرگاه مالاکا و خلیج بنگال ادامه می دهد. خریداران انرژی روسیه در اروپا کوشش دارند که از طریق این تحریم ها، روسیه را با بحران روبرو سازند و ماشین جنگی او را که از طریق فروش انرژی و صادرات مواد خام تأمین می شود، از کار بیندازند. ولی خطوط انتقال انرژی روسیه بیشتر به سوی چین است و چین منبع درآمد روسیه است، هرچند چین در ازای دریافت انرژی از میانه دهه گذشته، آن را با صادرات کالاهای مصرفی تسویه می کند. به همین سبب وابستگی روسیه به چین افزایش یافته و بنا به تفسیر برخی سیاستمداران آمریکایی، روسیه به پمپ بنزین چین تبدیل شده است. همان طور که اخیراً در اجلاس شانگهای به میزبانی شی جین پینگ در چین نشان داده شد، اگرچه روسیه و کره شمالی از متحدان تحریم شده چین از غرب هستند، ولی از یاران نزدیک چین محسوب می شوند که در صف اول و سه نفری با مشایعت دیگر رهبران شرکت کننده در پشت سر آن ها به پیش می تازند. روسیه تمایلی به تعامل با ایالات متحده نشان نمی دهد. مادامی که روسیه از ثروت های طبیعی بیکران برخوردار است و خریدارانی دارد که می توانند خزانه دولت را پر کنند، جنگ پرهزینه علیه اوکراین ادامه دارد و نگرانی های دولت های اروپایی برای شخص پوتین بی اهمیت است. فضای سیاسی داخلی روسیه هم همنوا با دولت شکل گرفته و مخالفتی ابراز نمی شود. حتی پیش از برگزاری نشست مشترک ترامپ با پوتین در آلاسکا که همراه با وعده واگذاری سرزمین های اشغالی به روسیه و دادن امتیازاتی برای سرمایه گذاری در بخش معادن در آلاسکا بود (اگرچه لفظی)، پوتین این بار نیز همانند گذشته، با روش های برخورد از بالا به پایین، همه نقشه های آمریکا را نقش بر آب کرد. اخیراً روسیه و اوکراین در نبردهای هوایی بزرگی شرکت کرده اند و زیرساخت های انرژی و حمل ونقل را هدف قرار می دهند، زیرا مسکو در چهارمین سال جنگ به حمله زمینی شدید خود در شرق اوکراین ادامه می دهد و نوعی سلاح مافوق صوت را آزمایش می کند. حملات روسیه و اوکراین به زیرساخت های انرژی در حالی صورت می گیرد که دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، گفته است که آماده تحریم روسیه است، اما تنها در صورتی که همه متحدان ناتو با توقف کامل خرید نفت از مسکو و اعمال تحریم های خود موافقت کنند. سرویس های اطلاعاتی اروپایی هشدار می دهند که ولادیمیر پوتین ممکن است آماده راه اندازی یک جنگ جدید، احتمالا در آن سوی مرز لهستان باشد. سقوط پهپادهای روسی در خاک لهستان به این هشدارها دامن زده است. برای فرماندهان اروپا، خطر در بالتیک تئوری نیست. نیروهای روسیه در نبرد سخت هستند، مشکلات نیروی انسانی آن تا حد زیادی حل شده و صنعت دفاعی آن در تولید تانک و موشک از اروپا پیشی گرفته است. قدرت هوایی و دریایی آن در خارج از دریای سیاه دست نخورده باقی مانده است. اگر پوتین تصمیم به حمله بگیرد، روسای دفاع اتحادیه اروپا می ترسند که محتمل ترین نقطه اشتعال، کشورهای بالتیک باشد که زمانی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند اما اکنون عضو ناتو شده اند. لتونی و استونی، با اقلیت های قابل توجه روسی، می توانند بهانه ای ساختگی برای کرملین فراهم کنند. این منطقه همچنین فرصتی برای آزمایش ماده 5ناتو، بند دفاع متقابل این ائتلاف، فراهم می کند. ناکامی در ایجاد یک پاسخ واحد می تواند اتحاد را به طور مرگباری تضعیف کند. ناتو حضور خود را تقویت کرده است، اما دوگانگی دونالد ترامپ در مورد ناتو و کاهش برنامه ریزی شده واشنگتن در کمک های امنیتی به کشورهای خط مقدم که هفته گذشته اعلام شدممکن است پوتین را به قمار تشویق کند. رویای او برای احیای امپراتوری شوروی گام بزرگی به جلو برداشته است. کشورهای بالتیک و همسایگان اسکاندیناوی آن ها هزینه های دفاعی را سریع تر از بسیاری از کشورهای ائتلاف افزایش می دهند و حضور دریایی خود را با زیردریایی ها، ناوهای جدید و کشتی های گشتی تقویت می کنند. |