خطر وقوع یک جنگِ اتفاقی بر سر تایوان به دلیل نزدیکی نیروهای نظامی دو طرف در مقایسه با سایر نقاط جهان بسیار بالاست؛ شرایط به گونه ای است که یک برخورد اتفاقی می تواند درگیری کوچکی را به جنگی بزرگ تبدیل کند. به گزارش ایرنا، تنگهٔ تایوان این روزها به یکی از حساس ترین نقاط ژئوپولیتیک جهان بدل شده است. افزایش تنش ها میان پکن و تایپه و حضور فزایندهٔ نیروهای نظامی دو طرف، نگرانی ها دربارهٔ وقوع جنگ را بالا برده است. نشریه فارن افرز در مقاله ای نوشت: تحلیل ها اغلب به گمانه زنی جنگ از دو منظر می پردازند: نخست جنگ انتخابی که چین با محاسبهٔ هزینه و فایده به طور عمدی ممکن است آن را آغاز کند و دیگر جنگی ضروری است که به دنبال عبور تایوان از یک خط قرمز سیاسی مانند اعلام رسمی استقلال رخ می دهد. جول واثناو پژوهشگر انستیتوی مطالعات راهبردی ملی آمریکا، هشدار می دهد که محتمل ترین و خطرناک ترین سناریو، شکل سوم و جنگی ناخواسته یا یک جنگ اتفاقی است؛ جنگی که با حادثه ای کوچک یا سوءبرداشت آغاز و به سرعت از کنترل خارج شود. نشریه فارن افرز سه مسیر به سوی چنین جنگی را بر شمرده و آورده است در سناریوی جنگ انتخابی، رهبران چین تصمیم می گیرند تایوان را با زور به سرزمین اصلی ملحق کنند، با این باور که هزینه این اقدام کم و فرصت مناسب است. در جنگ ضروری، پکن احساس می کند تایوان تهدیدی وجودی را موجب شده یا از خطوط قرمز عبور کرده و به همین دلیل واکنش نشان می دهد حتی اگر هزینه های آن زیاد باشد. اما جنگ اتفاقی سناریویی است که کمتر بررسی شده است؛ حادثه ای ساده مانند شلیک هشدار، عبور از مرز یا برخورد هوایی می تواند زنجیرهٔ اقدامات و واکنش های متقابل را در پی داشته باشد و بحران را به سطحی برساند که هیچ طرفی قادر به عقب نشینی از آن نیست. این گزارش با اشاره به تجربیات گذشته عنوان می دارد که تاریخ سرشار از نمونه های چنین جنگ هایی است. جنگ جهانی اول با ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند وارث تاج و تخت امپراتوری اتریش-مجارستان آغاز شد و در عرض یک ماه اروپا را به جنگی تمام عیار کشاند. انقلاب آمریکا با شلیک ناخواستهٔ یک سرباز بریتانیایی در کُنکورد شروع شد. جنگ دوم تریاک با بازداشت خدمهٔ یک کشتی بریتانیایی توسط مقام های چینی جرقه خورد و به حملات سنگین انگلستان و شکست امپراتوری چین انجامید. در همهٔ این موارد سه عامل وجود داشت: نزدیکی زیاد و تماس مکرر میان نیروهای نظامی رقیب؛ پویایی های سیاسی داخلی که کاهش تنش را دشوار می کند، به ویژه وقتی رهبران بر اعتبار و آبرو تاکید دارند و مورد سوم، بسیج متحدان که می تواند یک اختلاف را به بحرانی بسیار بزرگ تر بدل کند. به باور واثناو ، این سه عامل امروزه در تنگهٔ تایوان وجود دارند. ارتش آزادی بخش خلق پروازها و عبورهای دریایی خود را افزایش داده و مرزهای غیررسمی را غیرموثر کرده است. تنها در ژانویهٔ 2025 (دی و بهمن 1403) جنگنده های چینی 248 بار از خط میانی تنگه گذشتند، این اتفاق 72 بار در ژانویهٔ 2024 (دی و بهمن 1402) رخ داد. چنین اقداماتی خطر برخورد، سوءبرداشت یا تصادف را بالا می برد. علاوه بر این، اگر حادثه ای رخ دهد، رهبران هر دو طرف با محدودیت های سیاسی روبه رو هستند. پکن نمی خواهد برابر جنبش جدایی طلب کوتاه بیاید و نگران واکنش ملی گرایان است. تایوان هم با وجود ضعف نظامی نمی تواند به راحتی عقب نشینی کند، زیرا بخشی از جامعه آن از استقلال یا خودمختاری حمایت می کند و عقب نشینی بیش از حد، هزینهٔ سیاسی دارد. این تحلیلگر در مورد نقش ایالات متحده معتقد است که هرچند تایوان متحد رسمی ندارد، اما احتمال مداخلهٔ آمریکا می تواند بحران را به سطحی بزرگ تر بکشاند زیرا ممکن است واشنگتن نتواند تفاوت حادثه و تحریک عمدی را تشخیص دهد یا آن را نشانهٔ حملهٔ قریب الوقوع بداند و نیرو اعزام کند. فشار داخلی و دوحزبی بر کاخ سفید ممکن است رییس جمهور را به اقدام سریع سوق دهد. چنین شرایطی می تواند چین را به این باور برساند که هدف حملهٔ پیش دستانه است و دست به اقدام تهاجمی بزند. در این حالت یک خطای انسانی یا برخورد ناگهانی می تواند اوضاع را به سرعت تغییر دهد. نمونهٔ آن، برخورد مرگبار جنگندهٔ چینی با هواپیمای شناسایی آمریکایی در 2001، یا برخوردهای خطرناک سال های اخیر در دریای چین جنوبی و درگیری مرزی با هند، است که نشان می دهد چنین خطرهایی واقعی است. تاکنون این حوادث به جنگ منجر نشده اند، اما حساسیت جغرافیایی و تاریخی تنگهٔ تایوان خطر را افزایش می دهد. طبق تحلیل فارن افرز، برای جلوگیری از وقوع یک جنگ اتفاقی باید احتمال برخوردهای پرخطر کم شود. این نشریه آمریکایی می نویسد، ارتش چین باید در نزدیک شدن به تایوان و جزایر آن احتیاط کند و تایوان هم در قواعد درگیری خود سنجیده عمل کند. رهبران هر دو طرف باید پیام های روشنی به نیروهای خود بدهند که نمایش های خودسرانه را تحمل نمی کنند. ایجاد کانال های ارتباطی پشت پرده میان تایپه و پکن در زمان صلح و حفظ آنها می تواند حیاتی باشد؛ همان طور که تماس های غیررسمی آمریکا و شوروی در بحران موشکی کوبا از بروز فاجعه جلوگیری کرد. واثناو با بیان اینکه بزرگ ترین تهدید در تنگهٔ تایوان نه تصمیم آگاهانهٔ برای حمله، بلکه جنگی ناخواسته و اتفاقی است، توصیه می کند که واشنگتن هم سیاست دیرینهٔ ابهام راهبردی خود در قبال دفاع از تایوان را حفظ کند، زیرا سیاست شفافیت راهبردی با تعهد علنی به کمک فوری نظامی، خطر جنگ اتفاقی را بیشتر می کند. در عین حال، آمریکا و تایوان باید برای مدیریت تنش در صورت بروز حادثه برنامه ای قابل اعتنا داشته باشند، زیرا انجام اقدامات ناگهانی و فکرنشده در چنین شرایطی می تواند به فاجعه ای تاریخی منجر شود. |