مهرداد خدیر طی یادداشتی در هم میهن نوشت: از گفت وگوی رییس جمهور پزشکیان با مجری تلویزیون استان اردبیل در پایان سفر اخیر بیشتر کنایه او به صداوسیما مورد توجه قرار گرفته است در حالی که می توان به نکته دیگری هم اشاره کرد. مجری گفت: مسؤولان استانی استحضار دارند که صداوسیما در کنار قوای سه گانه استان و نیروهای مسلح قرار دارد. پزشکیان با کنایه این گونه واکنش نشان داد: اینجا شاید اما در مملکت گاهاً [گاهی] مجری دوباره گفت: انصافاً رسانه ملی در خدمت قوای سه گانه است و رییس جمهور هم این گونه سرد و باطعنه واکنش نشان داد: ان شاءالله. ما نیز دعا می کنیم که این گونه شکل گیرد. این مکالمه نشان می دهد رییس جمهور صداوسیما را در کنار یا همراه دولت نمی بیند و قیدی می آورد هر چند گاه فارسی تنوین نمی پذیرد و گاهاً نادرست است. این یادداشت اما به قصد دیگری نوشته می شود؛ جمله مجری و این که برای خود شأن مستقلی جدای سه قوه قائل اند و باور دارند نه 3 قوه که 5 قوه داریم: مجریه، مقننه، قضاییه، نیروهای مسلح و صداوسیما! حال آن که در فصل دوازدهم و اصل 175 قانون اساسی بعد از بازنگری صحبت از قوه پنجم نیست بلکه دو مأموریت اصلی برای این سازمان برشمرده (آزادی بیان و نشر افکار) و تصریح شده: شورایی مرکب از نمایندگان رییس جمهور و رییس قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) بر آن نظارت خواهند داشت. این که مجری، صداوسیما را یک سازمان در کنار سه قوه و نیروهای مسلح توصیف می کند ناشی از خطای کلامی نیست. باوری است که در این سازمان وجود دارد و آن را به نقطه کنونی رسانده است. در سال 1358هم یکی از نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی به جای سه قوه پیش بینی شده در پیش نویس، پیشنهاد 5 قوه را مطرح کرد: مجریه، مقننه، قضاییه، رهبری و مردم. در آن زمان هنوز اصل ولایت فقیه به پیش نویس افزوده نشده بود و به همین خاطر آن فرد (سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی، نماینده استان فارس و پسر آقانورالدین رهبر حزب براداران) را به اتفاق حسن آیت از پیشنهاددهندگان اصل ولایت فقیه می دانند. البته آیت الله بهشتی با پیشنهاد او موافقت نکرد چون رهبری و مردم در قالب قوایی چون اجرایی و قضایی و تقنینی قابل توصیف نبودند ولی سیدمنیرالدین مثل سیداحمد فردید عادت داشت واضح صحبت نکند. حالا حکایت صداوسیماست. قوه مجریه یا همان دولت در کار اجراست و مهم ترین جزء حکومت است یا باید باشد. قوه مقننه یا همان مجلس در کار قانون گذاری است و قوه قضایی هم با تخلف از اجرای قانون برخورد کند. صداوسیما اما از دولت پول می گیرد تا اطلاع رسانی و مردم را سرگرم کند و به صورت عمومی و نه تخصصی آموزش دهد. هیچ یک از اینها به معنی آن نیست که قوه ای است در کنار قوای سه گانه یا نیروهای مسلح. ضمن این که مهم ترین دلیل حضور رییس سازمان صداوسیما در هیأت دولت همین است که ساز جدا نزند وگرنه اگر یک قوه در کنار سه قوه بود که رییس آن در کنار وزیران در جلسات دولت شرکت نمی کرد! حالا می رسیم به اصل مطلب که چرا کنایه در اردبیل و در مواجهه با مجری شبکه استانی؟ در حالی که در تهران و در جلسه هیأت دولت می تواند رییس او را مورد خطاب (و در صورت لزوم: عتاب) قراردهد. در همان اردبیل هم البته پاسخ محکم تر رییس جمهور می توانست این باشد که صداوسیما در کنار سه قوه تعریف نمی شود. بلکه یک سازمان رسانه ای است که باید تحت نظر سه قوه فعالیت کند با دو وظیفه مصرح در قانون اساسی نه آن که برای خود شأن مستقل قائل باشد و آرا و سبک زندگی اکثریت مردم ایران بازتابی در آن نداشته باشد تا بتوان گفت آنچه دراین سازمان با بودجه کلان و بدنه آماسیده از نیروی انسانی می بینیم نه نسبتی با آزادی بیان دارد و نه با نشر افکار. با این همه همین که دست روی سازمانی گذاشته که با پول من و شما نقش ارگان تصویری جناح اقلیت را ایفا می کند قابل توجه است. منتها برای حصول نتیجه خطاب به رییس سازمان و در تهران مؤثرتر است تا با مجری در اردبیل. |