تعداد بازدید : 0 وی افزود: آقای شمخانی قصهای برای ملت تعریف کرده، جا افتاد یا نه؟ [میگوید] «من در خانه بودم، فرزندم نیم ساعت قبل بیرون رفته بود، یک صدایی آمد، سقف ریخت، سه ساعت زیر آوار بودم، من را بیرون آوردند و این دستگاه را فوت میکنم، خدا را شکر! الان هم آمده ام راهپیمایی». این قصه نشد که بشود. او ادامه داد: هر کسی تعریف کند که قصهاش جا نمیفتد. تفسیر مخاطب این شد که چطور همه فرماندهان را زدند، شمخانی را نزدند، چطور زدند نشد، چطور اگر زدند، حالش انقدر خوب است؟ هی سوال درباره یک روایت مطرح میشود که باید تطابق با واقعیت داشته باشد. منبع: اقتصاد آنلاین |