فرارو- طناز سادات حسینی فر، رییس شورای شهر تهران گفته است باعث و بانی اختلالات در چراغ راهنمایی و رانندگی، دزدی است. به گزارش فرارو، تبعات قطعی برق تنها به خانه و صنعت و اقتصاد آسیب نرسانده. این روزها سروصدای بوق ممتد ماشین ها که پشت چراغ راهنمایی خاموش، در هم گره خورده اند، توجه شهروندان را جلب کرده است. پشت هر چراغ خاموش، اضطراب رانندگان دیده می شود. پرسش اصلی مردم ساده است؛ چرا مشکل ساده اما حیاتی چراغ های راهنمایی، روی زمین مانده و چه تبعاتی برای جامعه دارد؟ سید ناصر سجادی جاغرق، مشاور ترافیک و حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس و رییس سابق مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، در گفت وگو با فرارو به بررسی این موضوع از منظر فنی و جامعه شناختی پرداخته اند: حتی باتری ها هم پس از مدتی تمام می شوند رییس شورای شهر تهران اختلال در چراغ های راهنمایی و رانندگی را ناشی از سرقت باتری و تجهیزات دانسته است. با این حال، حتی در صورت وجود باتری ها، پس از مدتی و هنگام قطعی برق، آن ها کارایی خود را از دست می دهند. سید ناصر سجادی جاغرق در گفتگو با فرارو توضیح داد: باتری ها چراغ های راهنمایی و رانندگی را تنها تا مدت مشخصی روشن نگه می دارند و پس از آن تمام می شوند. وقتی برق شهری قطع می شود، چراغ ها بدون باتری کارایی خود را از دست می دهند، تقاطع ها قفل می شوند، ترافیک مختل و ایمنی کاهش پیدا می کند. وی افزود: سرقت باتری ها موضوعی امنیتی و ایمنی است، زیرا سیستم های هوشمند هر تقاطع شامل مادربرد و امکانات ارزشمند هستند و در صورت سرقت کامل سیستم، هزینه جایگزینی بسیار بالا خواهد بود. چاره جدا کردن سیستم چراغ راهنمایی و رانندگی از برق شهری است این مشاور ترافیک گفت: برای حل این مشکل، سیستم ها باید از برق شهری مستقل شوند و پنل خورشیدی نصب شود تا حتی در زمان قطعی برق نیز چراغ ها فعال بمانند. هنوز چنین سیستمی اجرا نشده، دلیل آن نیز محدودیت های اقتصادی است. هر تقاطع برای مجهز شدن به این سیستم حدود 180 میلیون تومان هزینه نیاز دارد. بدون چراغ های ایمن، سفرها طولانی تر و ترافیک شدیدتر می شود. شورای شهر باید هر چه سریع تر بودجه لازم را برای تجهیز چراغ ها تامین کند تا هم امنیت و هم روانی عبور و مرور در شهر تضمین شود. شرایط اقتصادی باید عامل اصلی دزدی اموال عمومی دانسته شود حسین ایمانی جاجرمی در مورد دزدیده شدن تجهیزات راهنمایی و رانندگی به فرارو گفت: همه شهروندان ما چنین انگیزه ای ندارند. برخی به دلیل مشکلات مالی و برخی دیگر برای تجربه کارهای هیجان انگیز، به اموال عمومی دست می زنند. به احتمال زیاد بحران اقتصادی، تورم و رشد منفی اقتصادی بخش قابل توجهی از افراد را با مشکل تأمین معیشت مواجه کرده است. سازوکارهای رفاهی و اجتماعی یا جامع نیستند و یا به قدری ضعیف اند که نمی توانند مردم را تا حد تأمین نیازهای اولیه حمایت کنند. برخی برای تأمین مخارج ناچار به این کار می شوند. علاوه بر این، کابل های برق و تجهیزات مخابرات نیز دزدیده می شوند؛ بنابراین شرایط اقتصادی باید عامل اصلی این رفتارها دانسته شود. نمی توان مردم را به وجدانشان سپرد/ شهرهای بزرگ بدون سازمان های عمومی قابل مدیریت نیستند جاجرمی گفت: اگر در یک روستا یا شهر کوچک زندگی می کردیم، شاید نیازی به این همه سازمان های عمومی و تجهیزات راهنمایی و نظم دهنده نداشتیم. اما در شهرهای میلیونی نمی توان مردم را صرفاً به وجدان و مسئولیت فردی سپرد؛ اغلب از هنجارهای مشترک تبعیت نمی کنند. بنابراین تاسیس سازمان های عمومی ضروری است تا نظم و هدایت را برقرار کنند. وی افزود: در شهرهای ما، همین سازمان ها کارشان را انجام می دهند: شهرداری توسعه شهری را مدیریت می کند و راهنمایی و رانندگی ترافیک و جابه جایی را کنترل می کند. این افسارها، نیروی انسانی و بودجه ای که اختصاص داده می شود، برای حفظ همین نظم است و مسأله ای فردی نیست، بلکه لازمه زندگی مدرن در شهرهای بزرگ امروز است. رهبران سیاسی دنیا تلاش می کنند شهر مثل ساعت کار کند رییس سابق مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی گفت: همه ما زندگی مان را بر اساس پیش فرض هایی نظم می دهیم که عمدتاً مبتنی بر عملکرد سازمان های شهری است. فرض بر این است که شهرداری خیابان ها را می سازد و مراقب آن است، راهنمایی و رانندگی ترافیک را کنترل می کند و با متخلفان برخورد می کند تا نظم برقرار بماند. هرگونه بی نظمی می تواند زندگی روزمره را مختل کند و تبعاتی از عصبانیت و خشم گرفته تا درگیری و خسارت های اقتصادی به دنبال داشته باشد. به همین دلیل، حفظ نظم و سامان در شهرهای بزرگ و متوسط اهمیت بالایی دارد. تمام تلاش مدیران فنی و رهبران سیاسی بر این است که شهر همچون ساعت کار کند و زندگی افراد دچار اختلال نشود. وی افزود: اگر بی نظمی تکرار شود، مردم اعتماد خود را از دست می دهند. زندگی اجتماعی ما مبتنی بر سطحی از اعتماد است؛ این اعتماد نازک و اولیه، همان چیزی است که باعث می شود پایمان را از خانه بیرون بگذاریم و روزمره را آغاز کنیم. وقتی بی نظمی ها گسترده و مکرر شود، این اعتماد صدمه می بیند و مردم به دنبال راه حل های فردی می روند، هزینه های زندگی افزایش می یابد و تنش ها و درگیری ها بیشتر می شود. بدون نظارت شهر شبیه فیلم قیصر می شود/ اگر اقدام فردی جای مراجع رسمی را بگیرد نتیجه وحشتناک است/ مشکل دزدی چراغ راهنمایی باید فورا حل شود جاجرمی گفت: زندگی اجتماعی حتی به مسائل ساده و بنیادین مانند خط کشی خیابان یا وجود چراغ راهنمایی وابسته است، اما اگر هر کس هر طور دوست دارد رفتار کند، همه چیز به هم می ریزد. در روستا چنین مشکلی کمتر پیش می آید، اما در تهران، بدون نظارت سازمان های عمومی و اجتماعی، اوضاع می تواند شبیه قصه فیلم قیصر شود؛ یعنی اگر افراد به جای شکایت از طریق مراجع رسمی، اقدام فردی کنند، تبعات آن برای جامعه می تواند وحشتناک باشد. وی افزود: سازمان های عمومی هزینه های زیادی برای اداره شهرها صرف کرده اند و در تهران بودجه های هنگفتی به سازمان های مختلف اختصاص می یابد تا نظم و اداره شهر برقرار بماند. اما این نظم را نمی توان رها کرد یا نسبت به آن بی تفاوت بود. اگر مشکلی مثل دزدی باتری چراغ راهنمایی پیش می آید، باید سریع جبران شود. یک مدیر حق ندارد رفع مسئولیت کند یا صرفاً درد دل و انتقاد کند؛ وظیفه او ارائه راه حل، توضیح عملکرد و پاسخ به مردم است. مسئولان به جای مدیریت و اقدام، منتقد شده اند این جامعه شناس شهری گفت: متأسفانه بسیاری از مقامات به جای ارائه برنامه عملی یا گزارش عملکرد، خودشان شبیه روزنامه نگار یا منتقد رفتار می کنند و این برای مردم هیچ دستاوردی ندارد. مدیری که حقوق می گیرد و از موقعیت اجتماعی و اقتصادی ویژه برخوردار است، باید ابتکار و برنامه عملی برای حل مشکلات ارائه دهد، نه اینکه صرفاً نقد کند. وی افزود: امروز انگار نقش ها جابه جا شده است؛ مسئولان به جای مدیریت و اقدام، منتقد شده اند. اگر کسی خارج از این چارچوب عمل می کند، یا تخصص و سواد لازم را ندارد یا به اشتباه در آن جایگاه قرار گرفته است. مقامات باید بگویند چگونه مشکل را حل می کنند و گزارش عملکرد منتشر کنند تا اعتماد مردم تقویت شود. نمونه موفق این رویکرد در انگلستان دیده می شود که هر شش ماه تا یک سال، گزارش های رضایت سنجی از شهرهای بزرگ منتشر می شود و مشخص می کند مردم تا چه اندازه از عملکرد مقامات محلی رضایت دارند. این معیار می تواند ملاک سنجش واقعی مسئولان و سازمان ها باشد. بلاتکلیفی و حالت تعلیق اضطراب آفرین است جاجرمی گفت: دکتر فرامرز رفیع پور در دهه 70 با نوشتن کتاب توسعه و تضاد هشدار داد که جامعه ایران دچار ضعف در تعلقات اجتماعی شده و به سمت فردگرایی پیش می رود. اما این فردگرایی سازنده نیست، بلکه خودخواهانه و مخرب است. امروز نیز فشارهای اقتصادی، تجربه جنگ و بلاتکلیفی نسبت به آینده، جامعه را در حالت تعلیق و اضطراب قرار داده است؛ اضطرابی که خود را در رفتارهای احساسی، آنی و حتی خشن نشان می دهد. وی یادآور شد: نکته مهم این است که کلان شهرهای میلیونی را نمی توان به نظم خودبه خودی سپرد، به ویژه وقتی پای ماشین و ترافیک در میان است. اینجا نیاز به ناظر و کنترل کننده وجود دارد. حتی اگر باتری چراغ راهنمایی دزدیده شود و نیرو به اندازه کافی نباشد، می توان در نقاط حساس شهر نیروی انسانی مستقر کرد یا از ظرفیت داوطلبان کمک گرفت. شرط یک زندگی اجتماعی سالم و پایدار، اعتماد به دیگران ـ به خصوص کسانی که نمی شناسیم ـ است. اما به نظر می رسد سازوکارهایی در کشور این اعتماد را تضعیف کرده اند. پذیرش ناتوانی، یعنی قبول شکست در اداره امور شهر این جامعه شناس شهری گفت: وقتی در چهارراهی با چراغ خاموش دعوا و درگیری شکل می گیرد، مردم احساس می کنند حقشان پایمال شده یا دیگران به حقوقشان تجاوز کرده اند. اگر اعتماد اجتماعی وجود داشت، افراد به جای رقابت و نزاع، همکاری می کردند. نمونه ای از این اعتماد را در سال های نخست انقلاب می بینیم؛ زمانی که پلیس حضور نداشت، مردم داوطلبانه در چهارراه ها نظم را برقرار می کردند. این همان جمع گرایی و همبستگی اجتماعی است که می تواند بسیاری از مشکلات را کاهش دهد. در نهایت وی تاکید کرد: اما امروز این جمع گرایی تضعیف شده است. به همین دلیل، دستگاه های مسئول از شهرداری تا پلیس راهنمایی و رانندگی و وزارت نیرو باید پاسخگو باشند و برای چنین وضعیت هایی راه حل های عملی ارائه دهند، نه اینکه تسلیم مشکلات شوند. پذیرش ناتوانی، یعنی قبول شکست در اداره امور شهر. |