فرارو- فیلم سینمایی بالاترین و پایین ترین ، اولین بار در جشنواره کن 2025 به نمایش درآمد. در عین حال نمایش عمومی از 22 آگوست (31 مرداد) در سینماهای جهان آغاز شده است. به گزارش فرارو، اسپایک لی در اقتباسی از فیلم ژاپنی بهشت و دوزخ جدیدترین و یکی از بهترین آثار خود در چند سال اخیر را ساخته است. اساسا بازسازی یا اقتباس از فیلم های قدیمی محبوب ریسک بالایی دارد. با توجه به کیفیت بالای فیلم بهشت و دوزخ کمتر کسی انتظار داشت تا بالاترین و پایین ترین بتواند در این اقتباس موفق باشد. این فیلم نوعی تریلر جنایی پر زرق و برق است و زمانی که انتظارش را ندارید شما را غافلگیر می کند. در بخش زیادی از داستان، فیلم فراتر از انتظار ظاهر می شود و در دقایق پایانی دنیای جدیدی را به تماشاگر نشان می دهد که در نسخه ژاپنی فیلم هیچ معادلی ندارد. در واقع کارگردان در حالی که به اثر اقتباسی وفادار است در دقایقی از آن فاصله می گیرد و بالاترین و پایین ترین ، تبدیل به اثر مستقل می شود. داستان آدم ربایی و معنای هنر در جهان امروزی  دیوید کینگ ، ستاره موسیقی و کارگردان هنری با بازی دنزل واشنگتن در پنت هاوسش در بروکلین به شهر نگاه می کند. او از آن آدم هایی است که ترجیح می دهد خودش بر همه چیز نظارت داشته باشد، به همین دلیل مدیریت کسب و کارش را بین خانواده تقسیم کرده است. ماجرا از جایی آغاز می شود که یک آدم ربا به جای دزدیدن پسر دیوید ، فرزند راننده شخصی اش کایل را می دزدد. آدم ربا با تهدید کردن این ستاره موسیقی درخواست مبلغ 17 میلیون فرانک سوییس می کند، اما نمی داند پسری که دزدیده، فرزند دیوید نیست. با این حال او باید تصمیم بگیرد که آیا باید این پول را بپردازد یا نه؟ در ظاهر پرداخت باج به بهای از دست رفتن برنامه های بزرگش در تجارت و صنعت موسیقی تمام می شود، به همین دلیل است که دچار تردید و نگرانی می شود. در حالی که فیلم بهشت و دوزخ عمدتا به مسئله طبقات اجتماعی پرداخته بود، بالاترین و پایین ترین این پرسش را مطرح می کند که آینده هنر به کجا خواهد رسید و اساسا معنای دستاورد هنری چیست؟ فیلمنامه، میزانسن و قاب بندی ها یک ادای دین به کارگردان ژاپنی کوروساوا است. با این حال فیلم بازتابی از دغدغه های اسپایک لی است. چگونه یک هنرمند در چشم انداز امروزی هنر، زمانی که همه چیز با پول سنجیده می شود می تواند خلاقیت خود را حفظ کند؟ وقتی که کینگ از نگرانی هایش درباره قدرت هوش مصنوعی، فضای مجازی و اهمیت دیده شدن صحبت می کند، به نظر می رسد کلمات بازتابی مستقیم از تفکر کارگردان است. فیلم در عین حال به فضای مجازی و رسانه های زرد می تازد و آنها را یکی از دلایل اصلی از بین رفتن هنر معرفی می کند. |