فرارو- سیمین دانشور به واسطه زندگی و تجربه ای که داشت، رمانی به اسم سووشون را نوشت، کتابی که تبدیل به یکی از مهم ترین رمان های ادبیات معاصر ایران می شود. با گذشت پنجاه و شش سال از چاپ این کتاب برای اولین بار، سووشون تبدیل به یک منبع اقتباس برای ساخت سریال توسط نرگس آبیار شده است. سریالی که تا به حال چهار قسمت از آن پخش شده، با این حال انتقادات زیادی به آن صورت گرفته است. به گزارش فرارو، قبل از شروع سووشون این نگرانی وجود داشت که سریال نرگس آبیار تا چه حد به کتاب سیمین دانشور وفادار است. با گذشت چهار قسمت می توان گفت سریال آنقدر به کتاب سووشون وفادار است که اثر تبدیل به یک مستند شده است. تا قبل از سریال سووشون ، در مورد این کتاب یک دسته بندی وجود داشت که شامل نسخه متنی و صوتی کتاب بود. اما اثر نرگس آبیار، یک نوع دیگر را به نام نسخه تصویری کتاب به وجود آورد. یک اقتباس زمانی موفق است که هویت و پیام کتاب را به درستی منتقل کند، اما در عین حال به صورت جداگانه به عنوان یک اثر مستقل قابل بررسی باشد. در حقیقت، روایت تک به تک جزییات نمی تواند ضامن موفقیت یک اقتباس باشد. تصویری خسته کننده از داستان  در کتاب کلمه ها هستند که جهان داستان را می سازند، اما در فیلم و سریال این تصاویرند که به داستان جان می بخشند. با این حال در سووشون تکرار واو به واو کتاب به جای اثری دراماتیک، تبدیل به سریالی خسته کننده شده است. سریالی که نحوه فیلمبرداری و لهجه بازیگران مزید بر علت شده تا مخاطب از تماشای آن لذت نبرد. در قسمت سوم، جایی که زری در دارالمجانین در حال پخش کردن نان است و در چند سکانس بعدی جشن انگلیسی ها را نشان می دهد، مخاطب به وضوح تصویری از ایران را می بیند. دارالمجانین استعاره از کسانی است که برای بقا می جنگند، در مقابل مراسم جشن نماد انسان هایی که برای حفظ جایگاه و قدرت دست به هر کاری حتی خیانت به کشور می زنند. کاراکتر زری زنی است که هر لحظه برای بقای خانواده تلاش می کند، با این حال در دورانی که حتی یک نان غنیمت بود او نان را نذر مردم می کند. در واقع تمام داستان سووشون این است که چه چیزی مهم تر از بقای خانواده و جان عزیزان است. موضوعی که سریال به خوبی با نمایش درست کشمکش های درونی زری می توانست مخاطب را با خود همراه کند، اما با روایت داستان پیچیده کتاب، سووشون به یک تصویر بدون احساس تبدیل شده است. پروداکشنی عظیم؛ اما ناکارآمد  سریالی که می توانست شبیه سریال های دایی جان ناپلئون یا قصه های مجید باشد به اثری ضعیف تبدیل شده است. همچنین همانگونه که ناصر تقوایی به کتاب ایرج پزشکزاد یا کیومرث پوراحمد به کتاب هوشنگ مرادی کرمانی جان بخشیده، سووشون نیز می توانست تبدیل به اثری شود که مخاطب بعد از تماشا با شنیدن کلمه سووشون یاد نرگس آبیار بیفتد. در واقع سریالی با این پروداکشن عظیم، قربانی نرگس آبیار در اقتباس و ریسک شکست خورده این کارگردان در فیلمبرداری شده است. تماشاگر در سووشون متوجه نمی شود که در حال تماشای یک سریال است یا مستندی درباره تاریخ ایرانیان را می بیند. این موضوع بازهم نشان از افراط نرگس آبیار در وفاداری به متن بوده که ساختار دراماتیک سریال را دچار چالش کرده است. این کارگردان در سووشون آنقدر اسیر کتاب و پروداکشن عظیم کار شده که اصول روایت دراماتیک را فراموش کرده است. اغراق در کارگردانی و اشتباه در روایت داستان باعث شده تا سووشون به اثری شکست خورده تبدیل شود. |