فرارو- محمود علوش پژوهشگر ارشد مسائل ترکیه در مرکز مطالعات راهبردی در لندن به نقل از الجزیره نت، از زمان آغاز درگیری های اخیر در استان سویداء سوریه، اسراییل مداخله ی خود را در بحران میان دولت جدید سوریه و جامعه ی دروزیِ این استان شدت بخشیده است. یکی از نمودهای این مداخله، درخواست اسراییل از ایالات متحده بوده است تا بر سوریه فشار بیاورد و آن را به پذیرش ایجاد آنچه گذرگاه انسانی خوانده می شود، میان اسراییل و سویداء وادار کند. اسراییل این گذرگاه را بهانه ای برای ارسال کمک به این شهر معرفی کرده است. این پیشنهاد پس از آن مطرح شد که اردن درخواست اسراییل برای استفاده از حریم هوایی اش به منظور انتقال کمک ها به سویداء را رد کرد. طرح یک گذرگاه انسانی؛ ابزاری برای تثبیت نفوذ اسراییل در سویداء با وجود اینکه دولت سوریه از زمان امضای توافق آتش بس حدود یک ماه پیش چندین کاروان کمک های انسانی به سویداء اعزام کرده است، شیخ حکمَت الهَجری، رهبر معنوی طایفه ی موحدون دروز، از همکاری با دمشق در زمینه ی کمک ها خودداری کرده است. او که اخیراً از اسراییل به دلیل مداخله ی نظامی اش در سویداء برای حمایت از گروه های شورشی مخالف دولت تشکر کرده بود، از اردن خواسته است گذرگاهی به سویداء باز کند. امتناع الهجری از همکاری با دولت سوریه و تبلیغ روایت محاصره ی تحمیل شده بر شهر نشان می دهد او رویکردی را دنبال می کند که اساساً برای جلب مداخله ی بیشتر اسراییل در شهر طراحی شده است. این رویکرد با هدف تقویت رابطه با اسراییل و تعمیق شکاف میان دروزی ها و دولت پیگیری می شود. این رویکرد در رخدادهای خشونت آمیز اخیر آشکار شد، زمانی که اسراییل به طور نظامی در کنار گروه های مسلح علیه دولت سوریه مداخله کرد و مانع تسلط دمشق بر سویداء شد. اکنون این رویکرد توسعه یافته است و به مرحله ی تعمیق مداخله از طریق طرح پروژه ی موسوم به گذرگاه انسانی به سویداء رسیده است. این گذرگاه پرسش ها و تردیدهای بسیاری درباره اهداف و انگیزه های پنهان آن برانگیخته است. سرمایه گذاری اسراییل در وضعیت دروزی ها نشان داده است سطح نفوذ آن در جامعه ی دروزی سوریه تا چه اندازه گسترده شده است. تبلیغ اهداف به اصطلاح انسانیِ پروژه ی گذرگاه اسراییلیِ سویداء در واقع اهداف متعددی را پنهان کرده است. همه ی این اهداف در جهت تقویت وضعیتی حرکت می کنند که به اسراییل امکان می دهد هویت دروزیان سویداء را هدف قرار دهد و پیوند آنان با سوریه را تضعیف کند. این روند در خدمت جاه طلبی های توسعه طلبانه ی اسراییل در جنوب سوریه قرار گرفته است و تحقق چشم انداز آن را از سوریه ی جدید ممکن کرده است؛ سوریه ای غیرمنسجم که توانایی اعمال حاکمیت بر تمام قلمرو خود را از دست داده است. در کنار این اقدامات، اسراییل مدتی است حملات مکرر هوایی در سویداء انجام داده است. این حملات تا جایی ادامه یافته اند که به یک رویه ی روزانه تبدیل شده اند، بی آنکه هیچ مانعی در برابرشان ایجاد شود. این وضعیت اهداف سیاسی پنهان پروژه ی گذرگاه سویداء را بیش ازپیش تقویت کرده است. فارغ از میزان احتمال تحقق این پروژه، که اسراییل تلاش می کند آن را به عنوان یک واقعیت تحمیلی تثبیت کند، سه انگیزه ی اصلی برای آن آشکار شده است. الف تعمیق نفوذ اسراییل در جامعه دروزی سوریه اسراییل تلاش می کند از طریق آنچه حمایت انسانی می نامد، نفوذ خود را در وضعیت دروزیان سوریه تعمیق بخشد. این مسیر به اسراییل امکان می دهد با بخش گسترده ای از دروزیان تماس مستقیم برقرار کند و پایگاه حمایتی آن ها از رابطه با تل آویو را گسترش دهد. اسراییل تاکنون موفق به تحقق چنین هدفی نشده است. با وجود رابطه ی نزدیک اسراییل با شیخ حکمَت الهَجری، برخی شخصیت های مذهبی برجسته در استان سویداء از هرگونه استقبال آشکار از مداخله ی اسراییل پرهیز کرده اند، هرچند اخیراً مواضعی خصمانه در برابر دولت جدید سوریه اتخاذ کرده اند. علاوه بر این، شیخ لیث البلعوس که از دولت حمایت می کند، به طور علنی با نقش اسراییل مخالفت کرده است. این موضع نشان داده است که در درون جامعه ی دروزی شکاف عمیقی درباره ی نگاه به اسراییل و نقش آن در سوریه وجود دارد، حتی اگر خصومت نسبت به دولت کنونی در سویداء به طور گسترده رایج باشد. ب تثبیت مداخله اسراییل به عنوان واقعیت موجود اسراییل می خواهد مداخله ی خود در وضعیت دروزیان را به عنوان امری تثبیت شده جا بیندازد تا استراتژی و اهداف توسعه طلبانه اش در سوریه به ویژه در جنوب کشور را تقویت کند. از زمان سرنگونی نظام بشار اسد، اسراییل بخش های تازه ای از اراضی سوریه را به مساحت بیش از سیصد و پنجاه کیلومتر مربع اشغال کرده است. این اشغال شامل منطقه ی حائل و بخش های بیشتری از جنوب سوریه شده است. اسراییل در پی آن است که منطقه ی حائلی را تحمیل کند که تا عمق پانزده کیلومتری در خاک سوریه امتداد یابد و منطقه ای از نفوذ و کنترل امنیتی را ایجاد کند که تا عمق شصت کیلومتر گسترش یابد. این منطقه بخش هایی از استان های قنیطره، درعا، سویداء و ریف دمشق جنوبی را در بر بگیرد. در این چارچوب، اهمیت سویداء به عنوان ستون اصلی پروژه ی اسراییلی آشکار شده است. این پروژه اشکال گوناگونی به خود گرفته است: از مداخله ی نظامی مستقیم گرفته تا کوچ اجباری بخشی از بادیه نشینان سویداء و در نهایت رسیدن به طرح پروژه ی گذرگاه اسراییلی به سویداء. ج ارائه اسراییل به عنوان حامی اقلیت ها اسراییل می خواهد خود را به عنوان حامی اقلیت ها در سوریه و منطقه معرفی کند تا شکاف میان دروزیان و دمشق را عمیق تر کند و سایر گروه های اجتماعی کشور را به اتخاذ مواضعی خصمانه علیه دولت ترغیب کند. این هدف در نهایت به دامن زدن به درگیری های قومی و فرقه ای در سوریه منجر خواهد شد. این سیاست بخشی از راهبرد گسترده تر اسراییل در منطقه است که بر تضعیف دولت های مرکزی قدرتمند استوار شده است. این راهبرد بر تجزیهٔ دولت ها و تشویق نزاع های قومی و مذهبی بنا شده است تا ائتلاف هایی با اقلیت ها شکل بگیرد. اسراییل همین سیاست را اکنون در قبال دروزیان سوریه دنبال کرده است. این رویکرد علاوه بر تعمیق شکاف های داخلی سوریه، در موضوع سویداء هویت دروزیان سوریه را هدف قرار داده است؛ همان گونه که پیش تر هویت دروزیان فلسطین تاریخی را هدف قرار داده است. به احتمال زیاد، این راهبرد در آینده به دروزیان لبنان نیز گسترش خواهد یافت. مشارکت گسترده ی دولت سوریه در پرونده ی کمک های انسانی در سویداء بازتاب داده است که دمشق از رشد روابط میان برخی جریان های برجسته ی دروزی و اسراییل نگران شده است. این مشارکت همچنین تلاشی بوده است برای آن که نقش دولت در سویداء حفظ شود. با این حال، بعید است که دمشق در برابر فشارها برای پذیرش چنین گذرگاهی تسلیم شود. سرمایه گذاری فزاینده ی اسراییل در بحران سویداء اکنون به یکی از بزرگ ترین منابع فشار بر حاکمیت جدید سوریه تبدیل شده است. این روند به عنوان محرکی برای سایر چالش هایی عمل کرده است که پروژه ی دولت ملی یکپارچه را تضعیف کرده اند. |