فرارو- در روزهای اخیر و در فضای پس از جنگ تحمیلی 12 روزه، بسیاری از مقام های ارشد نظامی و سیاسی رژیم اشغالگر قدس، در موضع گیری های مختلف خود سعی داشته اند آغاز مجدد درگیری ها و حمله اسراییل به ایران را گزینه ای قریب الوقوع معرفی کنند. به طور خاص، عده ای از استراتژیست های اسراییلی معتقدند که دور نخست حمله، پرونده هسته ای ایران و توانمندی های این کشور در حوزه مذکور را نابود نکرده بلکه تا حدی با مشکل رو به رو کرده و نیاز به یک حمله جدید است. به گزارش فرارو؛ حمله ای که این مرتبه گسترده تر خواهد بود و البته نتانیاهو تمام تلاشش را می کند تا شاید آمریکا را نیز راضی کند تا گسترده تر وارد میدان جنگ با ایران شود. با این همه، واقعیت اینطور به نظر می رسد که با ادعای ترامپ و نتانیاهو به در دسترس بودن اورانیوم غنی شده در ایران و مشخص نبودن محل آن و در عین حال، با توجه به قدرت نظامی ایران، گزینه جنگ تمام عیار و گسترده علیه تهران چندان راهگشا نیست. کما اینکه ماجراجویی جدید علیه ایران، می تواند ابعاد جغرافیایی گسترده تری در سطح منطقه پیدا کند و البته که تهران نیز این مرتبه غافلگیر نخواهد شد و از همان زمان آغاز آتش بس با صهیونیست ها، خود را آماده وارد کردن یک ضربه کاری به این رژیم در صورت تجاوز مجدد به خاک خود کرده است. حال وقتی اسراییل و آمریکا نمی توانند توان هسته ای ایران را چه از حیث تجهیزاتی و چه پرسنل و دانشمندان از بین ببرند و البته که تجاوز نظامی به ایران نیز با چالش های به شدت گسترده ای برای متجاوزان همراه خواهد بود، اینطور به نظر می رسد که گزینه جنگ فراگیر علیه تهران، چندان منطقی نیست و بیش از همه ماهیت تبلیغاتی و عملیات فریب دارد. در این چهارچوب، اسراییل به طور خاص از 3 شیوه دیگر به دنبال ضربه زدن به ایران است. 1. ایجاد رکود اقتصادی و روانی در ایران تهدیدات مکرر مقام های ارشد اسراییلی با محوریت نزدیک بودن حمله به ایران، به طور خاص معطوف به تحقق این هدف است که نوعی رکود اقتصادی فراگیر را در کشور ایجاد کند و سطح عدم قطعیت ها در اقتصاد ایران را به نحو فزاینده ای افزایش دهد. در عین حال، این قبیل تهدیدات به زعم صهیونیست ها، از کاربرد روانی نیز برخوردارند و می توانند تبعات اجتماعی را هم در ایران به همراه داشته باشند. به هر حال، وقتی امنیت روانی و فکری برقرار نباشد، بسیاری از حوزه های زندگی و حکمرانی حالت راکد به خود می گیرند و این مساله خود طیف متنوعی از مشکلات را ایجاد خواهد کرد. معادله ای که از نظر اسراییل می تواند ایران را پله پله تضعیف کند. 2. تشدید جنگ اطلاعاتی علیه ایران وقتی روند تحولات جنگ 12 روزه را مرور می کنیم این نکته آشکار می شود که بخش قابل توجهی از تحرکات دشمن در حوزه جنگ اطلاعاتی و نفوذ علیه ایران صورت گرفته است. در حقیقت، همانطور که شمار زیادی از مقام های ایرانی نیز گفته اند، نفوذ دشمن در خاک ایران و تحرکات میدانی آن علیه منافع و امنیت این کشور، مشکلات زیادی را ایجاد کرد با این حال، اینکه رژیم اسراییل با حمایت آمریکا از مدرن ترین جنگنده های جهان سود می برد و در این رابطه دست برتر را دارد، نکته عجیبی نبود. همانطور که قدرت موشکی ایران نیز بار دیگر توانمندی خود را اثبات کرد. از این رو، به نظر می رسد که اسراییل با توجه به پهناور بودن ایران و البته طیف متنوعی از مولفه های سیاسی و اجتماعی و امنیتی، تداوم پروژه نفوذ در داخل ایران و بهره برداری از ظرفیت های آن در بزنگاه های حساس را کاملا در راستای اهداف و منافع راهبردی خود ارزیابی می کند. موضوعی که عینی ترین نمود خود را در قالب عملیات های خرابکارانه عوامل مزدور این رژیم علیه ایران می تواند به نمایش بگذارد. ورای این ها، اینطور به نظر می رسد که اسراییل فعالانه از طریق رایزنی با گروه های تروریستی در اطراف جغرافیای ایران، سعی دارد تا جای ممکن حوزه های تنش زا و مخل امنیتی این کشور را افزایش دهد و به زعم خود، ایران را در جغرافیای پیرامونی اش تحت فشار قرارر دهد. موضوعی که در یک روند بلندمدت می تواند منجر به فرسایش و تضعیف ایران شود و به زعم تل آویو، تهران را در مسیری قرار دهد که مطلوب این رژیم است. 3. تمرکز بر حملات سایبری و رسانه ای علیه ایران در نهایت باید گفت که اسراییل به شکل ویژه ای چشم به انجام حملات سایبری علیه ایران و منافع این کشور در حوزه های مختلف به ویژه عرصههایی که در خدمت مردم هستند، دارد. در جریان جنگ 12 روزه نیز در قالب عملیات هک چند بانک ایرانی شاهد نمایش جلوه های عینی این مساله بودیم. تحلیل صهیونیست ها این است که از این رهگذر می توانند سطح فشارهای روانی علیه مردم ایران را بالا برده و بسترهای لازم برای ایجاد بی ثباتی در داخل این کشور را فراهم سازند. ورای این ها، عملیات روانی گسترده علیه تهران در قالب طیف متنوعی از رسانه های فارسی زبان خارجی نیز بخشی از پازل جنگ نرم اسراییل علیه ایران است که فعالانه دنبال می شود و در قالب آن اصلی ترین دستورکار القای ضعف به ایران و مردم این کشور است. معادله ای که در صورت تحقق و ته نشین شدن در ذهن مردم ایران می تواند خسارت های جدی را به این کشور تحمیل کند و به طور خاص در حوزه اقتصادی، سطح مشکلات را چندبرابر بیشتر کند. از این رو، به نظر می رسد که باید مراقب عملیات فریب اسراییل در جنگ با ایران بود و فریب جوسازی های تبلیغاتی و نمایشی را نخورد. |