طلا هزاران سال است که نه تنها به عنوان نماد ثروت بلکه به عنوان پشتوانه ای برای نظام های پولی جهان جایگاه ویژه ای دارد. ویژگی های ذاتی این فلز (کمیابی، ماندگاری و غیرقابل تولید بودن) باعث شده است همواره به عنوان پناهگاهی در برابر تورم، کاهش ارزش پول و بی ثباتی اقتصادی شناخته شود. برخلاف ارزهای کاغذی یا دارایی های مالی، طلا ملموس است، نقدشوندگی بالایی دارد و در هر شرایط سیاسی و اقتصادی به رسمیت شناخته می شود. به گزارش جهان صنعت، این خصوصیات موجب شده طلا در دوره های بحران یا نااطمینانی سیاسی و مالی، جذابیت بیشتری پیدا کند و نقش کلیدی در سبدهای سرمایه گذاری متنوع ایفا نماید. روند تاریخی قیمت طلا؛ از برتون وودز تا اوج های اخیر نقطه عطف قیمت گذاری مدرن طلا به سال 1971 بازمی گردد؛ زمانی که نظام برتون وودز و پیوند ارزش طلا با دلار آمریکا پایان یافت و قیمت ها شناور شد. دهه 1970 با رکود تورمی و بی اعتمادی به بازارها همراه بود و قیمت طلا در ژانویه 1980 به اوج تاریخی معادل 3300 دلار امروز رسید. اما در دهه های 1980 و 1990 با رونق اقتصادی جهانی، قیمت ها وارد روند نزولی شدند و در سال 1999 به 253 دلار کاهش یافت. بحران مالی 2008 بار دیگر طلا را به صحنه بازگرداند و قیمت آن تا 1300 دلار افزایش یافت. بحران بدهی های اروپایی نیز قیمت را به 1825 دلار در سال 2011 رساند. همزمان با همه گیری کرونا و تداوم تورم بالا، تقاضای طلا شدت گرفت و در فوریه 2025 رکورد اسمی جدیدی بالاتر از 2900 دلار ثبت شد. با این حال، مقایسه بازدهی تاریخی طلا با شاخص هایی مانند S&P 500 نشان می دهد هرچند طلا در شرایط بحرانی نقش پوشش دهنده دارد اما در دوره های ثبات اقتصادی نسبت به سهام عملکرد ضعیف تری داشته است. محرک های کلیدی قیمت طلا عرضه و تولید معدنی: هر سال عرضه جدید تنها 2 تا 3 درصد به ذخایر موجود افزوده می شود. در نتیجه تغییرات قیمتی بیشتر تحت تأثیر تقاضا و انتظارات سرمایه گذاران است تا تولید. با این حال افزایش هزینه های استخراج، محدودیت های زیست محیطی و دشواری پروژه های جدید می تواند عرضه آتی را محدود سازد. کشورهای چین، آمریکا، استرالیا، روسیه و آفریقای جنوبی از تولیدکنندگان اصلی هستند. ذخایر بانک های مرکزی: بانک های مرکزی حدود یک پنجم کل طلای استخراج شده جهان را در اختیار دارند. تصمیم آن ها برای خرید یا فروش، هم از طریق کاهش عرضه و هم از مسیر سیگنال دهی به بازار، قیمت ها را تحت تأثیر قرار می دهد. در سال های اخیر به ویژه اقتصادهای نوظهور با هدف تنوع بخشی به ذخایر و کاهش وابستگی به دلار خریدهای خود را افزایش داده اند. تورم و ارزش دلار آمریکا : ارتباط معکوس میان ارزش دلار و قیمت طلا یک قاعده مهم است. تضعیف دلار خرید طلا را برای سرمایه گذاران خارجی ارزان تر می کند و تقاضا را بالا می برد. همچنین در شرایط نرخ بهره واقعی منفی و زمانی که تورم بالاتر از نرخ بهره است، طلا به عنوان ابزار حفظ قدرت خرید جذاب تر می شود. نااطمینانی های اقتصادی و سیاسی : در دوره های بحران مالی، تنش های ژئوپلیتیک و نوسانات شدید بازارها، طلا به عنوان دارایی امن بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار می گیرد. ویژگی ضدچرخه ای طلا باعث می شود همزمان با سقوط دیگر دارایی ها، تقاضا برای آن افزایش یابد. سرمایه گذاری نهادی و ابزارهای مالی : از اوایل دهه 2000 صندوق های سرمایه گذاری و ETFهای طلا نقش مهمی در بازار ایفا کرده اند. این ابزارها دسترسی به طلا را برای سرمایه گذاران خرد و نهادی آسان کرده اند. به عنوان نمونه، ETF معروف SPDR Gold Shares در سه ماهه اول 2025 بیش از 31 میلیون اونس طلا معادل 90 میلیارد دلار در اختیار داشته است. ورود یا خروج سرمایه از این صندوق ها می تواند به سرعت بر تقاضای فیزیکی اثر بگذارد. تقاضای مصرفی: تقریباً نیمی از مصرف سالانه طلا به صنعت جواهر اختصاص دارد. به ویژه در کشورهایی مانند هند و چین که تقاضا با سنت های فرهنگی و فصلی (جشن ها و ازدواج ها) گره خورده است. علاوه بر این کاربردهای صنعتی به ویژه در حوزه الکترونیک و تجهیزات پزشکی به دلیل ویژگی های رسانایی و مقاومت طلا در برابر خوردگی به منبع پایدار و رو به رشد تقاضا تبدیل شده اند. نگاهی استراتژیک به طلا قیمت طلا حاصل برهم کنش پیچیده ای از عوامل اقتصادی، سیاسی و رفتاری است. این فلز در شرایط تورم بالا، بحران های مالی و بی ثباتی ژئوپلیتیک نقش پناهگاه امن دارد اما در دوره های رشد پایدار و بازدهی بالای بازار سهام، معمولاً عملکرد ضعیف تری نشان می دهد. در نتیجه نگاه به طلا باید دوگانه باشد. نه تنها به عنوان یک دارایی سرمایه گذاری با بازده بلندمدت بلکه به عنوان ابزاری برای پوشش ریسک و تنوع بخشی پرتفوی. در جهانی که نوسانات و شوک های ژئوپلیتیکی به طور فزاینده ای محتمل هستند، اهمیت استراتژیک طلا بیش از پیش آشکار شده است. |