فرارو- مهدی دهقان؛ اصلا آتلیه به چه دردمان می خورد؟ هیچ! والا هیچ! گویا ساز و کار شهرک به این شکل بوده است که کشورهایی که در آن صاحب آتلیه بوده اند، هرساله تعدادی هنرمند را به پاریس می فرستاده اند تا در کنار دیگر هنرمندها، از سایر نقاط جهان، دست به خلق اثر، پژوهش، یا سبُک بازی هایی از این دست بزنند. به گزارش فرارو، بفرما، بعد از شصت سال، آتلیه های هنریمان را در پاریس از چنگمان در آوردند. از همان ابتدا بنده می دانستم که این فرانسوی ها قابل اعتماد نیستند و به جای اینکه منتظر بمانیم تا آن ها با ما به هم بزنند، باید خودمان کات می کردیم. داستان چه بود؟ عارضم که مطابق با آخرین خبرها، شهرک بین المللی هنر پاریس، پس از شصت سال ایران را از داشتن آتلیه در این شهرک منع کرد؛ آن هم با چه دلیل کودکانه ای! داستان از این قرار است که ایران که به مدت قریب به شصت سال در شهرک بین المللی هنر پاریس یا همان سیته دارای چهار آتلیه بود، به تازگی از فهرست آتلیه داران شهرک خط خورده است. گویا پس از اینکه ما برای مدتی از ارسال هنرمند به بلاد کفر و واریز هزینه های نگه داری آتلیه خودداری کردیم، به تریج قبای حضرات پنیرخور برخورده و ما را از داشتن آتلیه محروم کرده اند. در ادامه هم مسئولین شهرک گفته اند که ما به مسئولین ایران پیام داده ایم که: آقا بریز، پول آتلیه هایت را بریز. اما جوابی دریافت نکرده ایم. همچنین ذکر کرده اند که بعد از اینکه تماس های مکرر جواب نداد، نامه فرستادیم و پیام دادیم که باز هم نریخت . خب به درک! گویا پنیر علاوه بر اینکه آدم را خنگ می کند، باعث بی جنبه شدن هم می شود. حالا گیریم زنگ زده ای و ما جواب نداده ایم، لابد دستمان بند بوده. شما کله بِلوند های غربی فکر کرده اید ما هم مثل شما بی کاریم که یکسره گوشی دست بگیریم؟ ما درگیریم آقا! زمانی که شما بی عار و دردها درگیر آتلیه بازی بودید و هی زرت و زرت به ما پیام می دادید و زنگ می زدید که آقا بیا پول بریز، ما داشتیم جهنم فومن را طراحی می کردیم. بعد اصلا این هم به کنار، حالا ما دو روز هزینه نگه داری نداده ایم؛ کم پول دارید؟ خودتان آب و جارو می کردید خب. تنبلی تا کجا؟ پیام داده اید و ما جواب نداده ایم؛ خب که چه؟ چون دو دقیقه دیرتر پیام هایتان را سین کردیم باید برای ما عشوه فرانسوی بیایید و بنویسید: اوکی، هر جور راحتی، شب خوش؟ همین؟ شب خوش؟ همین بود آن همه ادااصول و ما هنرمندان ایرانی را دوست داریمتان؟ مگر رییس خود شما نگفته بود ایرانیان ششمین کشور از نظر کیفیت کار و... در شهرک هستند؟ حالا شب خوش ؟ شهرک بین المللی هنر انقدر تاکسیک ؟ بعد اصلا شما ما را در یک سیچوییشن شیپ نافرمی قرار داده اید؛ معلوم نیست قهرید یا آشتی. اگر قهرید پس چرا هی زرت و زرت پول آتلیه از ما می خواهید؟ اگر آشتی هستید پس چرا ماریون کوتیار را نمی فرستید ایران توی فیلم های ایرج ملکی بازی کند؟ گذشته از این، شماها در حفظ و نگهداری هنرمندان ما کوشا نبوده اید که ما باز برایتان بفرستیم که. سهراب سپهری را با 87 کیلو و 900 گرم تحویل گرفته اید و در نهایت با 32 کیلو و 300 گرم تحویل داده اید.  بعد اصلا سهراب پسر خوبی بود، از فرانسه که برگشت تغییر کرد. سهراب ما کِی اهل علف بود که بنویسد: در گلستانه چه بوی علفی می آید. معلوم نیست شاعر بیچاره ما را چقدر فرستاده اید توی پارک های اطراف رود سن که در نهایت به این روز افتاد؛ بعد هم توی دهانش گذاشتید که حرف های سیاسی بزند که: جای مردان سیاست بنشانید درخت. نمی دهیم آقا، نه پول می دهیم و نه هنرمند. جای هنرمند اگر زندان نباشد،،،،،،،، که نیست! پاریس هم نیست. هر هنرمندی که پایش را توی پاریس گذاشت بدبخت شد. از آن یارو ارنست همینگوی بگیر تا اسکات نمی دانم چی چی جرالد بگیر تا پیکاسو و امثالهم. |