مهرداد خدیر طی یادداشتی در عصرایران نوشت: صراحت مسعود پزشکیان در واکنش به پرسش و نقدی از جانب یکی از حاضران نشست دیدار اصحاب رسانه با رییس جمهوری (گویا آقای حسین شریعتمداری) چنان بر اصول گرایان رادیکال گران افتاده که رییس جمهور پزشکیان را متهم به پاس گل به دشمن می کنند چون گفته اگر بسازیم باز هم می زنند! یا چرا گفته مذاکره نکنیم چه کنیم؟ بجنگیم؟ البته خود آقای شریعتمداری نه بحث عدم کفایت سیاسی را مطرح کرده و نه به اولین رییس جمهوری تشبیه کرده بلکه بر مشاوران خرده گرفته و برخی هم از انتشار صحبت ها انتقاد کرده اند و لاید انتظار دارند اول آن ها ببینند بعد منتشر شود! اول بار نیست که یک رییس جمهوری را به اولین رییس جمهوری تاریخ ایران - ابوالحسن بنی صدر - متهم می کنند. پیش تر با سید محمد خاتمی و حسن روحانی نیز همین کار را انجام داده بودند هر چند بعد از بنی صدر تنها رییس جمهوری که با رهبری زاویه آشکار پیدا کرد اتقاقا عزیز دل خود این جماعت بود: محمود احمدی نژاد که اصرار داشتند به مرحوم رجایی تشبیه کنند و اگرچه در نگاه لیبرال و سابقه انقلابی و نظریه پردازی هیچ شباهتی به بنی صدر نداشت اما شاید در این یک فقره به بنی صدر شباهت داشت! به این بهانه 10 نکته قابل ذکر است: 1. اصول گرایی رادیکال ایرانی علاقه وافری دارد استثنا را به قاعده تبدیل کند یا بر آن ترجیح دهد. از 9 رییس جمهوری تاریخ ایران تنها یکی با طرح عدم کفایت سیاسی برکنار شده و این استثنا را نباید قاعده کرد و چماق برکناری را بر سر هر رییس جمهوری بالا گرفت و کوفت. این جماعت اما به استثنا علاقه دارند. کما این که جنگ هم باید استثنا باشد نه قاعده اما دل شان برای جنگ غنج می رود. جنگی که البته وقتی درمی گیرد معلوم نیست کجای آن هستند! 2. طرح برکناری بنی صدر در سال 1360 به خاطر مخالفت های او با سران حزب جمهوری اسلامی یا دست کم دلیل مخالفت نکردن رهبر انقلاب این نبود. تنها دلیلی که امام حمایت خود را از روی او برداشت ائتلاف با مجاهدین خلق بود وگرنه منهای این موضوع اتفاقا رابطه عاطفی عمیقی با او داشت که در پیام بعد از نجات از سانحه سقوط هلی کوپتر نمود دارد. به عبارت دیگر اگر سراغ مجاهدین نرفته بود یا به عبارت درست تر به آنان پاسخ مثبت نداده بود به صرف اختلاف با دولت رجایی و سران حزب و حتی انتقاد به خود امام موافق حذف او آن هم در وضعیت جنگی نبود در حالی که رییس جمهور فرمانده کل قوا هم بود. قصه مجاهدین اما جدا بود. حالا مگر پزشکیان با مجاهدین خلق یا سازمان مشابه آن ائتلاف کرده؟! 3. این تلقی بیرونی که هر رییس جمهوری که از دل رقابت (و نه مثل ابراهیم رییسی با حذف پیشاپیش رقیبان) روی کار می آید با نظام مشکل پیدا می کند شایسته نیست چون به یک روال بدل می شود و نزد دیگران نیز پذیرفتنی نیست زیرا رییس جمهوری یعنی رییس آن جمهوری و رییس که نمی شود با دشتگاه خودش مشکل داشته باشد! جدای این مگر حذف اولین رییس جمهوری کم هزینه بود؟ آن همه ماجرایی که مجاهدین خلق بعد از آن ایجاد کردند بعد از عزل بنی صدر رخ داد و هنوز درگیر پرونده هسته ای یی هستیم که سال 81 مطرح کردند تا بوش پسر را از حمله به عراق منصرف و به جانب ایران معطوف کنند و اگر آقای خاتمی با آن محبوبیت بین المللی و داخلی رییس جمهور نبود چه بسا اتفاق می افتاد. مجاهدین/ منافقین با یک تیر دو نشان را هدف گرفتند. از یک سو حمله به عراق اتفاق نیفتد تا خودشان آسیب نبینند و از سوی دیگر حکومت ایران را ساقط کنند. 4. آنچه رادیکال ها و تندروها در نظر نمی گیرند این است که پزشکیان در وضعیتی آمد که نرخ مشارکت در انتخابات یک رقمی شده بود. دو وزیر دولت رییسی درگیر بزرگ ترین پرونده فساد اقتصادی بودند. نیمه دوم سال 1401 بعد از ماجرای مهسا کشور دست خوش اعتراض بود و محاسبات آنان از تغییر هندسه جهانی بعد از حمله روسیه به اوکراین در اسفند 1400 هم درست درنیامده بود و نزدیکی به روسیه باعث دوری اروپا از ایران شد و حاصل آن را در موضع آن ها در قبال مکانیسم ماشه داریم می بینیم. رییس جمهور سابق درباره بحران 1401 و بر سر حجاب اجباری هم ابتکاری نداشت و جز تکرار مواضع کلی سخنی برزبان نمی آورد و بیشتر سرگرم سفر استانی و وعده احیای هزار کارخانه بود. توپ را به زمین مجلس انداختند تا موهن ترین طرح در تاریخ پارلمان در ایران را تصویب کنند و اگر پزشکیان نیامده بود و اجرا می شد چنان نفرتی را دامن می زد که بعید نبود در جریان جنگ 12 روزه شاهد رویکرد دیگری ازجانب مردم می بودیم و رویای نتانیاهو محقق می شد. همان مردمی که مقامات به خاطر آن که به خیابان نریختند مدام از آن ها تمجید می کنند. پزشکیان نیامده از نمد ریاست جمهوری و یک دولت بی پول و فربه از کارمندان مازاد کلاهی بدوزد. آمده مملکت را از ناترازی در همه چیز نجات دهد. رفتار استثناگرایان با ناجی اما شگفت آور است و شاید دوست دارند با لحن خود این بار بر سرشان فریاد بزند: چه تونه؟ جای تشکرتونه؟! 5. سخن صریح رییس جمهور صادق کنونی پاس گل به دشمن نیست. پاس گل واقعی ادعای نفی هولوکاست از جانب رییس جمهور شهره به بی صداقتی خودشان بود که نپرسیدند به شما چه و به ما چه؟ هیتلر یا یهودی ها را در کوره آدم سوزی انداخته یا نینداخته. اگر انداخته که اقدام آلمان است علیه یهودیان و هر دو زبان درازی دارند و اگر نینداخته ما چرا از آدولف هیتلر رفع اتهام کنیم؟ پاس گل آنجا بود که رسما از آن بهره برداری می کردند. چشم خود را بسته اند و بر چهره رییس جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی که در جنگ 12 روزه تا پای مرگ رفت و جراحت مختصری هم دید چنگ می اندازند. 6. گیرم طرح عدم کفایت سیاسی تصویب شود. خیال کرده اید پزشکیان می نشیند و تماشا می کند؟ اتفاقا بنی صدر نیست که به مجلس نیاید. می آید و پاسخ می دهد. ترس بنی صدر از مجلس واقعی بود که بدون نظارت استصوابی شکل گرفته و اکثریت مردم آن زمان را نمایندگی می کرد. این مجلس اما بیشتر حاصل اراده شورای نگهبان با مشارکت اندک مردم است. کافی است به نامه دلایل رد صلاحیت آقای لاریجانی از دوبار انتخابات ریاست جمهوری نگاه کنیم تا دریابیم نامزدهای بالقوه در مجلس را چگونه رد کردند تا مجلسی شکل گیرد که شباهتی به خواست و زیست و گرایش اکثر مردم ندارد. 7. برخی از چهره های جریان پایداری علاقه مفرطی به شبیه سازی تاریخی دارند. گاهی دور می روند و دو تن از یاران مشهور امام را به دو نفر از نزدیکان پیامبر تشبیه می کنند و گاهی دوست دارند پزشکیان بنی صدر شود تا لابد امیر حسین ثابتی جوان هم مثلا دیالمه نماینده جوان مشهد در مجلس اول باشد که ضد بنی صدر بود. در حالی که بعد از آن دوران به دنیا آمده اما پزشکیان آن زمان دانشجو و احتمالا علیه بنی صدر فعال بوده! به بیان روشن تر آقای پزشکیان با لحن خودش می تواند خطاب به امثال ثابتی بگوید: آنچه برای تو آرزوست برای ما خاطره است! البته آقای ثابتی خواستار بحث عدم کفایت نشده اما به این جریان تعلق دارد. 8. واکنش سید مهدی طباطبایی معاون اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور به توصیه به تعویض بازیکن قبل از دقیقه 90 به خاطر پاس گل به حریف صریح و حاوی نکته ای است. آنجا که گفته منتظر بازی برگشت باشید. یعنی نه تنها 90 دقیقه این بازی که بعدی هم در کار است. منت ها این که رییس جمهور را یکی از بازیکنان بدانند که قابل تعویض است هم از نگاه آنان به رییس جمهوری حکایت می کند که مطابق قانون اساسی عالی ترین مقام رسمی البته بعد از مقام رهبری است. 9. اگر واقعا لحن آقای پزشکیان را دیپلماتیک و پروتکلی ندانسته اند سخنان رییس جمهور سابق آقای روحانی را بخوانند که بر خلاف رییس جمهور فعلی خطیبی زبردست است و آن قدر آشنا با قواعد دیپلماسی که به شیخ دیپلمات شهرت داشت. جان کلام او نیز همین است: استراتژی ملی باید تغییر کند تا جنگ دوباره درنگیرد. در فیلم پیام - در ایران مشهور به محمد رسول الله در جنگ بدر یکی از مشرکان (عتبه) می گوید: اینها در شأن ما نیستند و ناگاه حمزه عموی پیامبر که وزن و اعتبار فراوان داشت (با بازی آنتونی کویین) وارد می شود و می پرسد: آیا ما در حد شأن شما هستیم؟ حالا حکایت دو رییس جمهوری فعلی و قبلی است. لحن پزشکیان را نپسندیدید. تحلیل روحانی چطور است؟ نکند دل تان برای خنده های تحقیرآمیز او تنگ شده که ملاحظات پزشکیان را تاب نمی آورید؟! 10. از یک نظر البته جریان پایداری حق دارد. در 1400 و آغاز خالص سازی چی فکر می کردند و چی شد! تازه پزشکیان بنای تقابل با اینها را ندارد و واقعا می خواهد به فکر ناترازی ها باشد. گران شدن بنزین در دولت او یک بحث است و در دولت قبل با حداقل آرا بحثی دیگر. بنا بر این قوه عاقله نظام به سخنان این جماعت اعتنا نمی کند و پشت سر پزشکیان را خالی نخواهد کرد. بعید است این را ندانند و از همین می توان نتیجه گرفت که مشکل شان با جای دیگری است و دوست داشتند صحنه انتخابات 1403 به گونه ای چیده می شد که سعید جلیلی به سبک مرحوم رییسی به ریاست جمهوری می رسید زیرا خود می دانند وقتی رقابت و مشارکت باشد بختی ندارند و تازه این بار مشارکت هم زیاد نبود و رأی نیاوردند! |