سخنان اخیر رییس جمهور بازتاب بسیاری در میان روزنامه و رسانه ها داشت. روزنامه هم میهن در سرمقاله امروز خود با اشاره به این موضوع نوشت: وقتی فهمیدیم جاده بن بست است و بنزین ما هم در حال تمام شدن است، عقل اقتضا می کند که فوری برگردیم و تغییر مسیر دهیم. نه اینکه باز هم همان راه را برویم؛ به امید آنکه گشایشی رخ خواهد داد. متاسفانه آقای پزشکیان در چنین وضعی گرفتار آمده اند. ولی نه تنها تغییری نمی دهند، بلکه همچنان با گزاره های گذشته ادامه می دهند. هنگامی که در جاده بن بست حرکت کنیم ولی ندانیم که بن بست است، بی خیال و آسوده خاطر می رویم؛ ولی وقتی فهمیدیم جاده بن بست است و بنزین ما هم در حال تمام شدن است، عقل اقتضا می کند که فوری برگردیم و تغییر مسیر دهیم. نه اینکه باز هم همان راه را برویم؛ به امید آنکه گشایشی رخ خواهد داد. متاسفانه آقای پزشکیان در چنین وضعی گرفتار آمده اند. ولی نه تنها تغییری نمی دهند، بلکه همچنان با گزاره های گذشته ادامه می دهند. سخنان ایشان با مدیران رسانه ها چیزی جز این ادعا و واقعیت را بازتاب نمی دهد. چند نمونه از سخنان ایشان را با هم مرور می کنیم. بنزین: ایشان گفتند که: من نمی خواهم بنزین را برای محرومان گران کنم اما به کسی که چهار برابر مصرف می کند چرا باید یارانه بدهیم؟ اکنون قرار است 4میلیارد دلار بنزین وارد کنند. آقای پزشکیان حتماً یادشان هست که در ماه های اول ورود به پاستور تاکید داشتند که ارز برای واردات بنزین نخواهند داد. درحالی که مردم نیاز دارویی دارند، این کار پذیرفتنی نیست. ولی کافی است که گفته شود در این یک سال یک تورم 40درصدی داشتیم، ولی این دولت قیمت بنزین را حتی به اندازه تورم هم زیاد نکرده و حالا می گویند که یارانه به پولدارها نخواهند داد. اصلاً برای چی یارانه بدهید؟ الان حداقل روزانه 130میلیون لیتر بنزین مصرف می کنیم. 90میلیون لیتر آن را بدهید به مردم می شود هر نفر ماهی 30لیتر یک خانواده 4نفری می شود 120لیتر بنزین؛ بقیه 40میلیون لیتر هم برای دولت باشد. قطعاً به همین میزان هم گاز و گازوییل می توان داد. با قیمت جهانی حداقل حدود ماهی 3میلیون به هر ایرانی می رسد. گران تر هم شد، مبلغ مردم بیشتر می شود. چرا این کار انجام نشده و هر روز روضه واردات و قیمت و یارانه را باید خواند؟ می فرمایید: امروز در زمینه آب، برق، گاز و تورم مشکل داریم. اینها مشکل نیستند. مشکل اصلی در سیاستگذاری و مدیریت و اجراست. شما با وجود قانون انتصاب مشاغل حساس که حق دولت در استفاده از اغلب افراد شایسته سلب شده، هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. لجاجت در برابر بدیهیات: آقای پزشکیان به درستی گفتند که: من معتقد به حجاب هستم؛ اما نمی شود با زور چادر سر بانوان کرد، همانطور که نشد با زور حجاب از سر زنان برداشت. این گزاره روشن را برای کی می گویید؟ اگر کسانی در ساختار سیاسی هستند که هنوز و پس از این همه خسارات و بحران ها در برابر چنین گزاره ساده ای مقاومت و سنگ اندازی می کنند؛ چرا به طور روشن به مردم معرفی نمی کنید؟ آیا اینها وفاق پذیر هستند؟ فکر نمی کنید بیش از اندازه خود را معطل چنین جماعتی کردن آب در هاون کوبیدن است؟ همچنین، در نقد مخالفان مذاکره گفتند که: حرف نمی زنی؟ (مخالف مذاکره هستید؟) خب می خواهی چکار کنی؟ می خواهی بجنگی؟! خب آمد و زد؛ الان برویم درست کنیم، دوباره می آید می زند. هنگامی که یک رییس جمهور باید اغلب وقت مفید خود را صرف اثبات بدیهیات کند، دیگر وقتی برای کارهای ضروری نخواهد داشت. اینها مخالف مذاکره هم نیستند بلکه دنبال افزایش تنش و ویرانی ایران هستند و به دلیل برخی ملاحظات تا حالا هم موفق بوده اند. هماهنگی با رهبری: آقای پزشکیان تاکید کردند که: ما بدون هماهنگی با رهبر انقلاب هیچ کاری نخواهیم کرد؛ وقتی هماهنگ کردیم دیگران گیر ندهند که چرا این کار را کردیم. به طور کلی، مگر ممکن است امور کلان کشور بدون هماهنگی با رهبری انجام شود؟ آنان که این نقد را علیه دولت و سیاست های آن می گویند، هدف شان نقد رهبری است. چون اجرای سیاست های اصلی بدون تأیید رهبری ممکن نیست و ایشان هم اجازه نمی دهند؛ همچنان که قبلاً هم بارها مطرح شده است. این ادعای نادرست ناشی از نشناختن رهبری است؛ ولی فشارش به دولت می آید. در اینجا مسئله مهمی متوجه دولت و شخص آقای پزشکیان است. اگر مخالفان مورد نظر شما در بیرون دولت و جامعه هستند، هیچ ایرادی ندارد؛ حق آنان است که مخالفت کنند. این مخالفت ها نیز ناکارآمدی دولت را توجیه نمی کند؛ چون اکثریت ملت از سیاست های مورد نظر شما حمایت می کنند. ضمن اینکه فعلاً مسئولیت هم دارید. ولی اگر این جماعت درون حکومت هستند و سنگ اندازی می کنند، مرجع حل این موضوع در ساختار سیاسی شناخته شده است. این درست نیست که طرف در شورای عالی امنیت ملی یا مجلس یا فلان نهاد دیگر نشسته و جلوی سیاست های به قول شما هماهنگ شده با رهبری سنگ اندازی می کند. این وظیفه حکومت است که چنین تعارضاتی را از پیش پای دولت بردارد. این راه مدیریت امور خیلی وقت است که به بن بست رسیده؛ امروز تغییر مسیر داده شود؛ بهتر از فرداست. |