فرارو- از روز گذشته، خبری مبنی بر احتمال آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در آینده نزدیک در فضای رسانه منتشر شد که مورد توجه قرار گرفت. سایت خبری تابناک این خبر را منتشر کرد و به دو صورت در شبکه های اجتماعی بازتاب یافت. یک مدل این بود که نوشته شد خبرنگار این رسانه کسب اطلاع کرده که این مذاکرات انجام می شود، مدل دوم نیز این بود که گفته شد منبع این خبر، لارنس نورمن خبرنگار وال استریت ژورنال است. در هر صورت این خبر از روی خروجی رسانه مذکور حذف شد و لارنس نورمن نیز این روایت را تکذیب کرد. به گزارش فرارو، انتشار و حذف این خبر، در کنار دیگر اظهارنظرها و وقایعی که رخ داده، بار دیگر موضوع مذاکرات را در معرض توجه قرار داد. در حال حاضر خبری رسمی از این که مذاکره ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت یا نه، وجود ندارد. اما با کنار هم گذاشتن وقایع و شرایط می توان یک نقشه ترسیم و احتمالات را بررسی کرد. برقراری تماس با آژانس ماسیمو آپارو، معاون دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی 10 روز آینده به ایران سفر خواهد کرد. اعلام انجام این سفر واکنش برانگیز شد. به خصوص در میان نمایندگان تندروی مجلس که معتقد بودند این اقدام در واقع دور زدن قانون مصوب پارلمان محسوب می شود. در صورتی که بر اساس قانون تعلیق همکاری، تصمیم گیری این موارد در اختیار شعام است. ایران تا زمانی که عضو NPT باشد، باید با آژانس کار کند. موضوع خروج از NPT نیز مبحثی جداگانه است که باید در جای خود مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین طبیعی ست که به رغم همکاری مدیرکل با آمریکا و رژیم صهیونیستی، این همکاری باید بر اساس قانون تعلیق هم انجام شود. حمله ای که در جریان جنگ 12 روزه به تاسیسات هسته ای ایران انجام شد، در طول تاریخ بی سابقه است. حملات معدودی طی سال های گذشته از سوی اسراییل علیه برنامه هسته ای در کشورهای دیگر صورت گرفته که هیچ کدام با این حملات قابل مقایسه نیست. ایران باید با آژانس کار کند و این شرایط جدید نیز نیازمند تعریف یک چارچوب است. بنابراین طبیعی ست که مذاکراتی با آژانس صورت بگیرد، فارغ از این که نتیجه ای در بر داشته باشد یا نه. این که ایران تا چه حدی به بازرسان آژانس در مواردی که مورد تایید شعام قرار می گیرد، دسترسی می دهد و چه نقاطی به لحاظ امنیتی، ایمنی و ملاحظات دیگر قابل دسترسی نیست، در جریان این گفتگوها و چارچوبی که ایجاد می شود امکان پذیر است. ایران در صورتی که از NPT خارج شود، الزامی به این همکاری ندارد که آن اقدام نیز واکنش های دیگر و شرایط دیگری را به وجود می آورد. در شرایط فعلی، این همکاری برای حسابرسی مواد و بازرسی تاسیسات هسته ای، ناگزیر است. اگر دورنمایی برای حل پرونده هسته ای ایران در شرایط فعلی وجود داشته باشد، موضوع همکاری با آژانس در آن موثر است. علاوه بر این که عدم همکاری با آژانس می تواند به صورت مجزا ایران را بار دیگر به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. مکانیسم ماشه ایران با تمدید قطعنامه 2231 و مکانیسم ماشه مخالف است. این موضع بارها از سوی مقامات دستگاه دیپلماسی اعلام شده و تهران روی خوشی به این پیشنهاد طرف های اروپایی نشان نمی دهد. این موضوع در نهایت باید حل شود و گفتگوها با طرف های اروپایی هم بر همین اساس است. برخی در داخل کشور مذاکرات را به عنوان شیفتگی معرفی و تفسیر می کنند. در حالی که دیپلماسی مسیر خود را بر اساس دستورکار راهبردی پیش می برد و وظیفه آن حل وفصل بحران ها با هزینه کمتر است. موضوع مکانیسم ماشه یا پس گشت هم نیاز به مذاکرات با طرف های اروپایی، چین و روسیه دارد. تحلیلگران حوزه سیاست خارجی همچنین در گفتگو با رسانه های مختلف راجع به رایزنی های ایران برای جلوگیری از بازگشت قطعنامه های ذیل فصل هفتم شورای امنیت حتی این موضوع را نیز مطرح می کنند که در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات با آمریکا، شاید بتوان از ابزار فشار آن ها بر طرف اروپایی برای جلوگیری از این اقدام استفاده کرد. ضمن این که ایران به موازات رایزنی های سیاسی، بحث های حقوقی مربوط به این موضوع را نیز پیگیری می کند. از جمله نامه ای که اخیراً عباس عراقچی به رییس و اعضای شورای امنیت این نکته را یادآور شد که سه کشور اروپایی (E3) با اقدامات و اظهارات خود - از جمله حمایت سیاسی و مادی از تجاوز نظامی غیرقانونی و غیرموجه اخیر رژیم اسراییل و ایالات متحده؛ نقض اصول بنیادین برجام؛ و همچنین قصور مستمر و طولانی مدت در عمل به تعهداتشان - عملاً جایگاه خود را به عنوان شرکت کننده در برجام از دست داده اند. از این رو، هرگونه تلاش آنان برای احیای قطعنامه های لغوشده شورای امنیت، بی اعتبار و از نظر حقوقی باطل است. طبیعی ست که ظرفیت های مختلف برای جلوگیری از بازگشت کشور ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به کار گرفته شود. فصلی که عنوانش این است: اقدام در موارد تهدید علیه صلح نقض صلح و اعمال تجاوز. مذاکره با آمریکا اصل، تداوم و نتیجه مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا همواره در کشورمان به دلایل مختلف چالش برانگیز بوده . بخشی از آن نیز به تجربه های تاریخی برمی گردد. آمریکایی ها در جریان جنگ 12 روزه تمام قد کنار رژیم اسراییل بودند و این حقیقت غیرقابل کتمان است. آن ها تا نقطه ای از جنگ به صورت غیرمستقیم و در نقش پشتیبانی و در جریان حمله به تاسیسات هسته ای که اسراییل در هدف قرار دادن آن ها ناتوان بود، به صورت مستقیم وارد جنگ شدند. در نهایت توقف درگیری میان اسراییل و ایران هم با دخالت آمریکایی ها و چند کشور منطقه به دست آمد. زمانی که ایران به رغم ضعف های گسترده پدافندی، در حوزه آفندی سنگین وارد عمل شد. نمی توان تحلیل قطعی از علت اقدام نظامی آمریکایی ها به دست آورد چون داده های اندکی وجود دارد. آیا آن ها به دنبال تغییر بازی (Game Changing) در جریان برنامه پرونده هسته ای ایران بودند؟ با ممانعت ایران برای پذیرش غنی سازی صفر به این نتیجه رسیدند که دست به این اقدام بزنند؟ در هر صورت اقدام آن ها، دیپلماسی را با چالش سنگینی مواجه کرد. موضوعی که عباس عراقچی در مصاحبه اخیر خود با فایننشنال تایمز به آن اشاره کرد: - تقریباً از طرف همه فشار برای عدم مذاکره وجود دارد. احساسات ضدآمریکایی، حتی احساسات ضد مذاکره بسیار زیاد و قوی است و مردم به من می گویند که دیگر وقت خودتان و ما را تلف نکنید. دیگر فریب آنها را نخورید. چنانچه آنها برای مذاکره حاضر شوند، فقط پوششی برای مقاصد دیگرشان است. لذا من واقعاً کار سختی دارم که همه را متقاعد کنم که مذاکره می تواند نتیجه بخش باشد. - مذاکرات در سال 2015 نتیجه بخش بود اما آمریکا عقب نشینی کرد. این بار، ما در حال مذاکره بودیم که آنها گزینه نظامی را انتخاب کردند. لذا متقاعد کردن مردم و مقامات دشوار می باشد. موضوع مذاکره با آمریکا پیش از این چالش برانگیز بود و پس از جنگ 12 روزه هم دشوارتر شد. ایران از یک سو باید به خاطر جایگاه و قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا، این پرونده را حل کند، و از سوی دیگر اقدام اخیر آن ها شرایط را دشوارتر از پیش کرد. دوشنبه هفته جاری سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به روزنامه اطلاعات راجع به این که تبادل پیام مستقیم میان عراقچی و ویتکاف به معنی برگزاری مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکاست، به پاسخی یک کلمه ای بسنده کرد: خیر. تحلیلگران بر این امیدند که روند دیپلماتیک میان ایران و آمریکا بار دیگر شکل بگیرد. البته زاویه نگاه آنان متفاوت است. مثلاً چندی پیش، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مطالعات آمریکا در پس از توقف جنگ، در گفتگویی با روزنامه هم میهن گفت: صادقانه بگویم اگر کشور احساس می کند نیازی به مذاکره نیست، این بحث را تمام کنند. اگر می خواهند مذاکره کنند، این کار را انجام دهند. اگر احساس می کنند باید مذاکره کنند، مدلی که در مسقط و رم برگزار شد یا پیش شرطی مثل این که باید از آمریکا تضمین بگیریم که به ما حمله نکند، بی معنی ا ست. فایده ای ندارد. الان آمریکایی ها بگویند ما دیگر به شما حمله نمی کنیم، حرف شان نه قابل اعتناست و نه کمکی به شرایط می کند. مگر آمریکایی ها کم زیر حرف شان زده اند تا امروز؟ همین امروز ترامپ یا دولتش بگوید ما دیگر در زمان مذاکرات به شما حمله نمی کنیم. باید این حرف را باور کنیم و دستگاه های نظامی و امنیتی ما در غفلت بمانند چون طرف مقابل چنین حرفی زده است؟ ایران آنقدر از آمریکا ضربه خورده، بدعهدی دیده و نسبت به آن ها بی اعتماد است که این حرف را باور نمی کند. این که آقای عراقچی می گوید به ما تضمین دهند که حمله نمی کنند، اصلاً کاخ سفید بیانیه بدهد که این اتفاق نمی افتد. باید بپذیریم؟ عده ای نیز هستند که عدم پیگیری دیپلماسی را تئوریزه می کنند. تجربه نشان می دهد که روند دیپلماسی بار دیگر شکل می گیرد چون منافاتی با شرایط ندارد. اما شیوه آن مورد توجه است. همانطور که عنصر زمان نیز در آن دخالت دارد. |