فرارو- چشم های واکاندا در تاریخ اول اگوست (10 مرداد) در چهار قسمت منتشر شد. این انیمیشن اثری جدید در دنیای مارول محسوب می شود که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. به گزارش فرارو، این انیمیشن قالب همیشگی مارول را کنار می زند و با نگاهی جذاب به مکان های مختلف دنیا به سراغ گذشته ای دور از جهان مارول می رود. واکاندا یکی از جذاب ترین بخش های دنیای مارول است، چرا که یکی از معدود کشورهای خیالی حاضر در این جهان به شمار می رود. در حقیقت این انیمیشن پاسخی به اشتیاق مخاطب برای شناخت دنیای واکاندا است. داستان چشم های واکاندا ، نگاهی تو به تاریخ چشم های واکاندا در ادامه داستان انیمیشن قبلی یعنی خط زمانی مقدس از دربار سلطنتی فراتر می رود و مخاطبان را با هاتوت ، سازمان اطلاعاتی شهر آشنا می کند. نیروهای امنیتی هاتوت وظیفه دارند تا ذرات و مصنوعات ویبرانیومی دزدیده شده را از سراسر جهان جمع کرده و به واکاندا برگردانند. در هر اپیزود از فصل اول این انیمیشن، نیروهای امنیتی در دوره های مختلف تاریخی وظایفی سخت را بر عهده می گیرند تا جهان را از سلاح پاک کنند. قسمت افتتاحیه با داستان کاراکتر نونی آغاز می شود، سربازی که از گروه نخبگان امنیتی اخراج شده است. او برای جبران گذشته ماموریت پیدا می کند تا ناکاتی ، فرمانده پیشین گارد سلطنتی را سرنگون کند. ناکاتی فردی است که از واکاندا فرار کرده و با به دست آوردن مجموعه ای از سلاح های ویبرانیومی در تلاش است تا قدرت خود در سطح جهانی را به همه نشان دهد. نونی با سرنگونی ناکاتی به دنبال این است که اعتماد و جایگاه خود را که در اثر خطا از دست داده بود برگرداند، اما همه چیز به آسانی به دست نمی آید. بررسی قسمت ها و نکات برجسته  همچنین در قسمت پایانی کودا وظیفه دارد تا شاهزاده تافاری را برای ماموریتی خطرناک آموزش دهد. ماموریتی که شاهزاده علاقه دارد بدون برنامه ریزی هر چه سریع تر به اتمام برساند. در حقیقت تمام قسمت های این انیمیشن ساختاری کامل و قابل فهم دارند. با این حال قسمت سوم را می توان بهترین اپیزود دانست. در این قسمت مامور باشا ، در قرن پانزدهم از چین فرار می کند، در حالی که مجسمه ای از ویبرانیوم به همراه دارد. او زمانی که به مقر اصلی در واکاندا برمی گردد خیلی زود متوجه می شود که به دلیل نیروهای نفوذی، عملیات لو رفته است. به همین دلیل مامور باشا برای جبران این اشتباه هر کاری انجام می دهد. در حقیقت، جذابیت این اپیزود به دلیل تشابه سبک و طراحی فضا ها به دو اثر پلنگ سیاه و پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد است. با این وجود، این مجموعه انیمیشن با چهار قسمت بیشتر شبیه به یک پیش درآمد به دنیای واکاندا است تا اینکه یک اثر مستقل و کامل باشد. با این حال چشم های واکاندا ، از نظر بصری خیره کننده است. سبک طراحی شخصیت ها و فضاها از آثار هنرمندان معاصر سیاهپوست الهام گرفته شده است. همچنین به دلیل تنوع در مکان های داستانی، مانند شهر طلایی واکاندا ، یونان بوستان و اتیوپی قرن نوزدهم، همه چیز به درستی طراحی شده است. این انیمیشن چون روی شخصیت خاصی تمرکز ندارد، مخاطب با طیف گسترده ای از شخصیت ها در دوره های مختلف تاریخ آشنا می شوند. افرادی که به نحوی در سرنوشت کشور نقش دارند. همچنین در انیمیشن اگرچه به طور مستقیم به موضوعات روز اشاره نمی شود، اما به ظرافت مسائلی مانند نژادپرستی، استعمار و نابودی محیط زیست و میراث فرهنگی را نمایش می دهد. با وجود زمان کوتاه چشم های واکاندا آغازی قدرتمند برای دنیای مارول محسوب می شود. این انیمیشن جنبه های مختلفی از فرهنگ واکاندا را به تصویر می کشد و بر قدرت و نیروی مقدس ویبرانیوم تاکید می کند.در حقیقت این اثر را می توان مقدمه ای برای اکران پلنگ سیاه 3 دانست. |