29 آذرماه سال گذشته بود که موضوع مطرح شد. وقتی علیرضا عزیزی در نشست خبری برگزاری نمایشگاه بزرگداشت فروغ فرخزاد در خانه هنرمندان موضوع برپایی موزه سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را مطرح کرد. خبرنگاری در آن نشست و در گزارش منتشر شده در روزنامه، پیگیر چند و چون برپایی موزه و شفاف سازی در مورد آن شد. به گزارش اعتماد ، پس از آن، سایر رسانه ها هم به موضوع ورود کردند. گزارش این روزنامه هم در سطح گسترده ای بازنشر شد. در این گزارش تاکید شده بود که تحقق وعده های علیرضا عزیزی بعید به نظر می رسد. فرآیند گرفتن آثار از هنرمندان با موضوع فروغ و سهراب که پروسه ای چندساله و برنامه ریزی شده بود، آنها را چشم به راه تشکیل موزه کرده بود و انتشار گزارش موضوع را وارد فاز جدیدی کرد. برای هنرمندان فرصت جدیدی پیدا شد که بتوانند مطالبه خود یعنی ایجاد موزه سهراب و فروغ را پیگیری کنند و صدای مطالبه خود را رساتر به گوش برسانند. مطالبه ای که به سبب تقدیم آثارشان به موزه ای که معلوم نبود و نیست به کجا رسیده، بالطبع از حقوق صنفی و انسانی آنهاست. با انتشار صحبت های هنرمندان و مستنداتی که علیرضا عزیزی در این نشست مطرح کرد، زمینه ای فراهم شد تا معاونت هنری وزارت ارشاد بنا به وظیفه ذاتی خود -و شاید علاوه برآن برای دیده شدن بیشتر و جلب نظر هنرمندان- بکوشد راهکاری برای پایان دادن به این مناقشه پیشنهاد کند. با این وجود و به رغم همه صحبت های معاونت هنری در خصوص پیگیری مساله و روشن شدن تکلیف آثار یا استردادشان یا راه اندازی موزه سهراب و فروغ، کاری از پیش نرفت. چنانکه معاونت هم به شکل محسوسی نسبت به موضوع سرد شد؛ گویی ماجرا دیگر جذابیتش را برای این معاونت از دست داده است. اگرچه تا پیش از برگزاری این نشست رسانه ای در اینستاگرام بار ها با پست ها و مجموعه استوری های هنرمندان نقاش با موضوع برپایی موزه ای به نام سهراب سپهری مواجه شده بودم؛ در این پست ها صحبت از فردی به نام علیرضا عزیزی بود که با قول برپایی موزه دایمی سهراب سپهری و فروغ از هنرمندان اثر گرفته بود، اما با وجود پیگیری های متعدد هنرمندان، همچنان نه خبری از راه اندازی موزه بود و نه تلفن پاسخگویی برای سرنوشت آثار. با برگزاری نشست و بازتابی که در رسانه ها داشت، همچنین بیانیه خانه هنرمندان مبنی بر اینکه هیچ تعهدی به عزیزی مبنی بر در اختیار گذاشتن تمام فضاهای خانه هنرمندان برای برپایی نمایشگاه در 4 تیر 1404 نداده است، هنرمندان با تشکیل گروه واتس اپی و پیگیری برای گرفتن وکیل تلاش کردند تا پیگیر مطالبات خود باشند. در همین راستا جمعی از هنرمندان، دی ماه سال گذشته در خانه هنرمندان ایران تجمع کردند و با انتشار بیانیه ای خواستار پس گرفتن آثارشان شدند. در بخشی از آن بیانیه که به وزیر ارشاد، معاونت امور هنری وزارتخانه، اداره کل هنرهای تجسمی، شورای عالی خانه هنرمندان و... هم رونوشت شده، آمده بود: ما هنرمندان عرصه تجسمی و علاقه مند به فرهنگ و هنر این مرز و بوم، در جهتِ شکل گیری یک رویداد فرهنگی، ملی و هنری با شیوه های نامتعارف (به صورت پیام های فردی، از طریق فضای مجازی، واسطه گری و حضوری) و بدون فراخوان رسمی، با اصرار فردی، بمباران تبلیغاتی و پیگیری های فراوان تحت عنوان مسوول ستاد بزرگداشت سهراب در طول مدت حداقل 5 سال، متقاعد شدیم تا آثاری را جهت شکل گیری یک مجموعه دایمی و موزه در پاسداشت سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که غیر قابل فروش باشد، اهدا نماییم. در فرآیند شکل گرفته از حُسن شهرتِ سهراب سپهری ، فروغ فرخزاد و نام بردن از پیشکسوتان عرصه تجسمی و اعلام حضور آنها جهت اقناعِ افراد استفاده شده است. در حال حاضر طبق اعلام رسمی مسوول این اتفاق، بیش از 2000 اثر، از بیش از 700 هنرمند، در این مجموعه جمع آوری شده است که با اعلام نگرانی و پرسشگری جامعه هنرمندان در مورد مالکیت و سرنوشت این مجموعه عظیم معنوی و مادی، در نهایت ایشان رسما اعلام کرده اند که مالکیت و کپی رایت تمامی آثار مجموعه، متعلق به شخصِ ایشان و موسسه ای تحت مدیریتشان است و موزه ای هم در کار نخواهد بود. درواقع از حُسن نیت هنرمندان و روش غیرمتعارف اعتمادسازی پلکانی و غیررسمی، استفاده شده است تا فردی به مالکیت یک مجموعه عظیم برسد. لذا از مجامع صنفی و وزارتخانه های مسوول و ذی صلاح درخواست داریم در جهتِ جلوگیری از یک فاجعه معنوی و مادی، تضییع حقوق هنرمندان و با توجه به حجم کمی و کیفی مساله موجود، مداخله و مواجهه لازم صورت پذیرد و آثار به هنرمندان بازگردد... پس از آن، معاونت هنری، با انگیزه رسیدن به یکی از این دو هدف، بازپس گیری آثار هنرمندان یا راه اندازی موزه، اقدام به تشکیل کارگروه حقوقی با مدیریت وحید آگاه در آن معاونت کرد. چندین جلسه نیز با حضور نمایندگان هنرمندان برگزار و قرار شد این پرونده به صورت مسالمت آمیز پیگیری شود. بعضی از شنیده ها حاکی از این بود که معاونت هنری حتی برای برپایی موزه سهراب و فروغ ابراز تمایل و همکاری کرده است. در جریان پیگیری های خبرنگار برای گفت وگو با وحید آگاه، او اسفند 1403 اعلام کرد که در روزهای آتی بیانیه ای در خصوص کارهایی که تاکنون توسط کارگروه حقوقی انجام شده، منتشر خواهد شد؛ حالا قریب به شش ماه از آن روز می گذرد و هیچ بیانیه ای از سوی کارگروه حقوقی معاونت هنری منتشر نشده است. پس از آن گفت وگوی کوتاه، خبرنگار دیگر حتی موفق به صحبت با آقای آگاه هم نشد. نه تنها این تعلل سبب طولانی تر شدن بلاتکلیفی هنرمندان شد، بلکه امید و اعتماد بخش زیادی از هنرمندان را هم نسبت به حسن نیت معاونت هنری برای حمایت از آنها و حقوق فرهنگی شان به شدت کاهش دهد. علیرضا عزیزی که روز نشست خبری با آمبولانس و برانکارد به خانه هنرمندان حاضر شده بود، در همین فاصله از کشور خارج و راهی امریکا شد و عملا امکان دسترسی به او از بین رفت. بنابراین کارگروه حقوقی که بنا بود با حضور نماینده عزیزی و نماینده هنرمندان از حقوق مالکیت فرهنگی هنرمندان دفاع کند، نه تنها عملا کاری از پیش نبرد، بلکه اطمینان کاذبی ایجاد کرد که هنرمندان با اتکا به آن از اقدام مستقل برای طرح شکایت به مراجع قضایی خودداری کنند. برگزار نشدن نشست مشترک علیرضا عزیزی با هنرمندان هم به این شائبه بیش از گذشته دامن می زند که این تعلل موجب شده تا عزیزی فرصت داشته باشد کل آثاری را که از هنرمندان جمع آوری کرده از کشور خارج کند و... . طبق توافق های صورت گرفته بین هنرمندان و ستاد بزرگداشت سهراب سپهری، آثار با انگیزه فرهنگی و مشارکت فرهنگی و هنری به منظور پاسداشت دو شخصیت برجسته ملی اهدا شدند. علیرضا عزیزی در سایه معرفی خود به عنوان مسوول برگزاری با هنرمندان وارد مذاکره شده چراکه هیچ کدام از این هنرمندان آثار خود را به این شخص اهدا نکردند، بلکه به موزه ای اهدا کردند که این فرد وعده داده بود، راه اندازی کند. حال برای پاسخ به افکار عمومی، جا دارد در مورد راه اندازی و اساسنامه موزه شفاف سازی و مشخص شود سرنوشت آثار هنرمندان چه شده است! اگر قرار است موزه ای راه اندازی شود، مکان و زمان راه اندازی آن کجاست؟ اگر قرار نیست، تکلیف حقوق مالکیت هنری آنها چه می شود؟ |