رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشکزاد که روایت روان پریشی تاریخی یک ملت است که پس از گذشت چند دهه همچنان مخاطبان خود را دارد. نهال موسوی درباره این رمان در عصر ایران نوشت: من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه ربع کم بعدازظهر، عاشق شدم. تلخی ها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوزادهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمی شد. این آغاز یکی از معروف ترین رمان های طنز ایران به قلم ایرج پزشکزاد است: دایی جان ناپلئون ، داستانی که روایتگر ماجرای سه خانواده در سال 1318 است که در باغی در تهران و تحت سلطه بزرگ خاندانی خودرای و پارانویایی زندگی می کنند. امروز سالگرد این عاشقی است به همین دلیل نگاهی دوباره به رمان رمان دایی جان ناپلئون، یکی از درخشان ترین و ماندگارترین آثار ادبیات معاصر ایران است که با بهره گیری از زبان طنز، نگاهی ژرف و انتقادی به ساختارهای خانوادگی، سیاسی و اجتماعی ایران پیش از انقلاب دارد. این رمان که نخستین بار در سال 1349 منتشر شد، خیلی زود به اثری محبوب تبدیل شد و اقتباس تلویزیونی موفق آن به کارگردانی ناصر تقوایی در دهه 50، جایگاه این اثر را در فرهنگ عامه تثبیت کرد.  روایت یک عاشقانه در دل یک بحران ذهنی تاریخی در ظاهر، داستان حول محور عشق پنهانی یک نوجوان (راوی بی نام رمان) به دخترعمه اش لیلی می گردد. اما در لایه های زیرین، این داستان در واقع روایت روان پریشی تاریخی یک ملت است. شخصیت اصلی و محوری رمان، دایی جان ناپلئون، مردی مستبد، خودشیفته و بیمارگونه مظنون نگر است که توهم دائمی نسبت به دخالت بریتانیا در همه امور زندگی اش دارد. او که در گذشته در ارتش خدمت کرده، خود را همچون ناپلئون تصور می کند و باور دارد که همه دشمنی ها از جانب انگلیسی ها سازمان دهی می شود. پزشکزاد در قالب این شخصیت، طنزی تلخ را بر ساختارهای ذهنی جامعه ایرانی می ریزد؛ جامعه ای که به جای تحلیل علت ها، همواره به دنبال یافتن یک دشمن بیرونی است. دایی جان نماینده تیپ انسانی ای است که شکست های شخصی، خانوادگی و اجتماعی خود را به گردن نیروهای بیگانه می اندازد و هر گونه نقد را خیانت می پندارد. ساختار روایی و زبان اثر یکی از ویژگی های برجسته دایی جان ناپلئون، زبان شفاف، زنده و طنزآمیز آن است. پزشکزاد با تسلط بالا بر نثر فارسی، از ترکیب زبان گفتاری و نوشتاری بهره برده و روایتی پُرکشش و گیرا خلق کرده است. او از واژگان و اصطلاحات عامیانه با دقت و مهارت استفاده می کند تا هم شخصیت پردازی ها ملموس تر شوند و هم خواننده را به دل فضای زندگی ایرانی در دهه 20 و 30 خورشیدی ببرد. ساختار رمان بیشتر مبتنی بر روایت خطی است، اما با فلاش بک ها، دیالوگ های پرکشش، و مونولوگ های ذهنی، عمق و پویایی بیشتری پیدا کرده است. حضور راوی جوان با نگاهی ساده، کنجکاو و گاه کودکانه، تضاد جالبی با شخصیت های پیچیده تر و پرادعای رمان پدید آورده است که به طنز اثر جان بیشتری می دهد.  نقد اجتماعی و روان شناسی تاریخی دایی جان ناپلئون فراتر از یک رمان طنز عاشقانه یا خانوادگی است. این اثر، نگاهی نقادانه به فرهنگ استبدادزده و سلطه پذیر ایرانی دارد. شخصیت هایی چون دایی جان، اسدالله میرزا، مش قاسم و حتی مادر راوی، هر یک نماینده یک تیپ روانی یا اجتماعی اند. دایی جان نماد اقتدار سنتی و ذهنیت توطئه محور است. اسدالله میرزا، شوخ طبع، خوش گذران و بی اعتقاد به عرف رایج است؛ نوعی آلترناتیو در برابر فضای سنگین خانواده. مش قاسم، نوکر وفادار و خرافی دایی جان، نمایانگر توده ناآگاه و پیرو قدرت است. در میان این مجموعه شخصیت ها، هیچ کدام قهرمان مطلق یا شر مطلق نیستند. پزشکزاد با نگاهی انسان گرایانه، ضعف ها و قوت های هر یک را با ظرافت و طنز نمایش می دهد. رمان در بازتاب فضای سیاسی و اجتماعی ایران دهه های بیست و سی نیز بسیار موفق عمل کرده است. سایه ی استعمار، کودتای 28 مرداد، دخالت های خارجی، بی اعتمادی به نهادهای مدرن و نهادینه شدن فرهنگ سانسور و سرکوب، در لایه های زیرین داستان حضور دارند، بی آنکه به شعار تبدیل شوند. اقتباس تلویزیونی و تثبیت در حافظه فرهنگی سریال دایی جان ناپلئون به کارگردانی ناصر تقوایی که در سال 1355 از تلویزیون ملی ایران پخش شد، سهم بزرگی در تثبیت این اثر در حافظه جمعی ایرانیان داشت. انتخاب دقیق بازیگران، وفاداری به متن رمان، و اجرای قوی آن باعث شد تا شخصیت هایی چون دایی جان (غلامحسین نقشینه)، مش قاسم (پرویز فنی زاده)، آقاجان (نصرت الله کریمی)، اسدالله میرزا (با بازی پرویز صیاد)، دایی جان سرهنگ (محمدعلی کشاورز) و… به چهره هایی ماندگار بدل شوند. با این حال، پس از انقلاب 1357، پخش مجدد این سریال متوقف شد و حتی برای مدتی رمان نیز در دسترس نبود. البته بعدتر از طریق شبکه های ماهواره ای و اینترنت مخاطبان به آن دسترسی یافتند و به اعتقاد برخی این سریال بهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران است.  میراث ادبی و جایگاه جهانی رمان دایی جان ناپلئون به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و ژاپنی ترجمه شده است. ترجمه انگلیسی آن توسط دیک دیویس با مقدمه ای از آذر نفیسی، توانست توجه خوانندگان غربی را نیز جلب کند. نفیسی این اثر را طنین فرهنگ ایرانی پیش از انقلاب می داند و آن را در کنار آثار کلاسیک طنز ادبی جهان چون کچلکوف و آرسن لوپن قرار می دهد. از نظر ادبی، پزشکزاد را می توان ادامه دهنده ی سنت طنزنویسانی چون صادق هدایت (در البعثه الاسلامیه الی بلاد الافرنج) و بزرگ علوی دانست، با این تفاوت که پزشکزاد از لحن تلخ و گاه نومیدانه ی آن ها فاصله می گیرد و به طنزی گرم، پویا و انسانی روی می آورد. چرا هنوز دایی جان ناپلئون مهم است؟ در روزگاری که ذهنیت توطئه، تحریف تاریخ، و استبداد فکری هنوز در بطن بسیاری از جوامع جاری ست، بازخوانی دایی جان ناپلئون همچنان ضروری و زنده است. این رمان، ما را وادار می کند با خودمان روبه رو شویم؛ با زخم های تاریخی، افسانه سازی های ملی، ترس از دیگری، و ساختارهای بیمار قدرت در خانواده و جامعه. دایی جان ناپلئون تنها یک داستان عاشقانه یا طنز نیست؛ آینه ای است برای تماشای خویشتن، و شاید، راهی برای خندیدن به خود، پیش از آن که دیگران به ما بخندند. یک اتفاق جالب توجه هم این است که برخی بر این باورند که پزشکزاد می خواست این گزاره کار کار انگلیسی هاست را نقد و نفی کند اما به عکس در میان اقشار جامعه بیشتر جا افتاد! |