اخیرا عباس عراقچی، رییس دستگاه دیپلماسی، در گفت وگویی با نشریه فایننشال تایمز ضمن تشریح موضع رسمی کشورمان در خصوص غنی سازی اورانیوم، تاکید کرده که ایران از حق خود عقب نشینی نخواهد کرد. در این راستا، مجید شریفی، استادیار روابط بین الملل دانشگاه خوارزمی، در گفت وگویی اشاره کرد: باتوجه به بیانیه ها و مواضع اخیر جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا، چشم انداز دستیابی به توافق همچنان دور از ذهن به نظر می رسد. به گزارش اعتماد ، مشروح گفت وگو در ادامه آمده است: براساس گزارش رسانه ها، در نشست استانبول، در کنار توافق درباره تداوم رایزنی میان ایران و تروییکای اروپایی، انگلیس، فرانسه و آلمان این ادعا برجسته شده که یکی از شروط تعویق فعال سازی ماشه، رایزنی های میان ایران و امریکا است، به باور شما باتوجه به کنش های اخیر واشنگتن و پاسخ تهران، تحقق چنین گزاره ای تا چه اندازه محتمل است، بالاخص آنکه ایران بر حق خود جهت غنی سازی تاکید دارد؟ باتوجه به بیانیه ها و مواضع اخیر جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا، چشم انداز دستیابی به توافق همچنان دور از ذهن به نظر می رسد. ایالات متحده بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت غنی سازی اورانیوم در داخل ایران اصرار دارد، درحالی که ایران حفظ حق غنی سازی را اصلی غیرقابل مذاکره و پیش شرطی غیرقابل چانه زنی می داند. مواضع ایران نسبت به پیش از جنگ و پس از حملات نظامی امریکا و اسراییل تغییری نکرده است. در مقابل، ایالات متحده با استناد به برآورد خود از میزان خسارات وارده به برنامه هسته ای ایران، معتقد است که اکنون در موقعیت بهتری برای اعمال فشار بر ایران و کسب امتیاز قرار دارد. از طرفی دیگر نزدیک شدن به فعال سازی مکانیسم ماشه و بازگشت احتمالی تحریم های بین المللی، اهرم فشار مضاعفی دراختیار امریکا قرار داده است. مقامات امریکایی بر این باورند که ترکیب خسارات ناشی از حملات نظامی و تهدید مکانیسم ماشه می تواند ایران را به پذیرش توقف غنی سازی وادارد. با این حال، ایران تاکنون از مواضع پیشین خود عقب نشینی نکرده و بر حفظ غنی سازی داخلی تاکید دارد. در این میان، برخی برآوردها حاکی از آن است که حملات نظامی به تاسیسات هسته ای ایران، توانایی غنی سازی داخلی را عملا از بین برده است. براساس گزارش گروه بین المللی بحران (اندیشکده امریکایی)، خسارات وارده به برنامه هسته ای ایران به گونه ای است که غنی سازی در عمل متوقف شده، حتی اگر ایران بر حفظ این حق اصرار ورزد. این وضعیت فرصتی ایجاد کرده تا پیشنهادی که پیش از جنگ مطرح بود، یعنی تشکیل کنسرسیومی با مشارکت کشورهای منطقه و حتی امریکا، دوباره مطرح شود. در این چارچوب، بدون نفی رسمی حق غنی سازی ایران، این فرآیند می تواند تحت نظارت کنسرسیوم انجام گیرد. هر چند این پیشنهاد در حال حاضر عملی به نظر نمی رسد، اما باتوجه به شرایط موجود، احتمال مصالحه بر سر آن وجود دارد. با این حال، در صورت عدم دستیابی به توافق، پیچیدگی های بیشتری در انتظار برنامه هسته ای ایران خواهد بود، به ویژه اگر بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه نظارت بر برنامه هسته ای ایران را براساس قوانین داخلی ایران نداشته باشند، تنش ها تشدید خواهد شد. این امر می تواند به افزایش سوءظن ها و تردیدها نسبت به برنامه هسته ای ایران منجر شده و احتمال حملات نظامی جدید از سوی امریکا و اسراییل را بار دیگر افزایش دهد. اخیرا ترامپ طی اظهاراتی بار دیگر مدعی شده که در صورتی که ایران در مسیر غنی سازی گام بردارد، کشورمان را هدف تهاجم نظامی اش قرار خواهد داد، همزمان ایالات متحده در گام آخر تحریم های بیشتری را علیه ایران اعمال کرده و حتی پایانه چهارم نفتی چین را در لیست محدودیت های اعمال شده تعریف کرده است، این کنشگری را فشار حداکثری علیه تهران توصیف کردند، به باور شما در چنین شرایطی تحقق چه سناریوهایی محتمل است؟ درخصوص پرسش مطرح شده درباره سیاست های دونالد ترامپ در قبال برنامه هسته ای ایران، باید گفت که رییس جمهوری امریکا همچنان بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت غنی سازی اورانیوم در داخل ایران پافشاری می کند. از دیدگاه دولت ترامپ، توقف غنی سازی داخلی، کوتاه ترین، مطمئن ترین و موثرترین راه برای تضمین غیرنظامی ماندن برنامه هسته ای ایران و جلوگیری از حرکت آن به سمت تولید سلاح هسته ای است. سیاست فشار حداکثری امریکا در راستای استراتژی کلان صلح از طریق قدرت قرار دارد که برخلاف رویکرد مصالحه از طریق امتیازدهی، بر افزایش فشار، تحمیل خسارت و اجبار طرف مقابل به مذاکره استوار است. بر این اساس، اعمال تحریم های جدید همزمان با صحبت از مذاکره و توافق، با این استراتژی کلی تناقضی ندارد. با این حال، گستره و جهت گیری این تحریم ها و اقدامات بعدی امریکا همچنان غیرقابل پیش بینی است. ویژگی بارز رفتار ترامپ، پیش بینی ناپذیری اوست؛ به گونه ای که می توان گفت تنها رفتار قابل پیش بینی وی، غیرقابل پیش بینی بودنش است. درنتیجه، درحالی که از مذاکره سخن می گوید، ممکن است همزمان فشار اقتصادی را تشدید کند یا حتی از اقدام نظامی حمایت نماید. بنابراین، هر احتمالی در مورد تصمیمات وی در قبال ایران محتمل است. در چنین شرایطی رویکرد اسراییل را چگونه ارزیابی می کنید؟ بله درست است، نباید تمرکز بیش از حد بر ترامپ باشد، زیرا رژیم صهیونیستی به عنوان کنشگری تاثیرگذار در سیاست های منطقه ای امریکا، قادر است روند تحولات را تغییر دهد و حتی استراتژی ایالات متحده را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، درحالی که ترامپ از مذاکره سخن می گوید، احتمال اقدام نظامی ازسوی اسراییل همچنان وجود دارد. علاوه بر این در پاسخ به این پرسش که آیا فشارها ادامه خواهد یافت یا ممکن است به گزینه نظامی منجر شود، باید گفت که این امر به شدت به روند مذاکرات بستگی دارد. اگر مذاکرات طولانی شود، طرفین بر مواضع خود اصرار ورزند و به ویژه اگر ایران از ارایه دسترسی به بازرسان برای نظارت بر برنامه هسته ای خود امتناع کند، احتمال حرکت دو طرف به سمت منازعه نظامی به شدت افزایش خواهد یافت. باتوجه به تنش های حاکم بر روابط چین و امریکا به واسطه جنگ تجاری (هر چند قرار است میان روسای دو کشور رایزنی هایی انجام شود) واکنش پکن به محدودیت هایی که می تواند صادرات نفت کشورمان به این بازیگر را تحت الشعاع قرار دهد، چیست؟ چین نشان داده است که تا سطح مشخصی آماده تنش با ایالات متحده در چارچوب رقابت قدرت های بزرگ است، اما این تنش را به گونه ای مدیریت می کند که به منافع اصلی اش آسیب نرسد. حجم تجارت گسترده چین با امریکا، مانع از آن می شود که این کشور بخواهد روابط خود با ایران یا خرید نفت از کشورمان را به بهای لطمه به مبادلات تجاری اش با ایالات متحده پیش ببرد. سیاست خارجی چین در گذشته نیز نشان دهنده اصل اجتناب از تنش با امریکا بوده است. حتی در موضوعات استراتژیک مانند مساله تایوان، چین تا حد ممکن از درگیری مستقیم با امریکا پرهیز می کند. این رویکرد، مبتنی بر سیاست صبر استراتژیک است که در آن چین منتظر فرصت مناسب برای اعمال فشار بر امریکا می ماند، اما در حال حاضر از تنش آفرینی اجتناب می ورزد.در صورتی که ایالات متحده چین را برای توقف خرید نفت ایران تحت فشار قرار دهد، واکنش چین به تحولات بازارهای بین المللی انرژی بستگی خواهد داشت. اعمال فشار شدید برای جلوگیری از خرید نفت ایران، به ویژه توسط چین، می تواند قیمت نفت را در بازارهای جهانی تحت تاثیر قرار دهد. باتوجه به تجربیات پیشین و استراتژی های گذشته چین، به نظر نمی رسد این کشور در برابر چنین فشارهایی مقاومت قابل توجهی نشان دهد و احتمالا تا حدی با سیاست های امریکا همراهی خواهد کرد. با این حال، از آنجا که شوک به بازار انرژی مطلوب هیچ یک از طرفین نیست، ممکن است فشارهای امریکا، مشابه دوره اول ریاست جمهوری ترامپ که صادرات نفت ایران تا حدود 250 هزار بشکه در روز کاهش یافت، به همان شدت اعمال نشود. گروهی با اشاره به فعل و انفعال های اخیر ایران و غرب، فعال شدن ماشه را گریزناپذیر قلمداد می کنند، به باور شما باتوجه به سفر احتمالی هیات فنی آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران، آیا تعامل نسبی تهران با نهاد پادمانی می تواند زمینه ساز توافق نسبی شود؟ روابط ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی به دلیل تحولات اخیر، به ویژه جنگ اوکراین، پیچیدگی های بسیاری یافته است. مخالفت اروپا با برنامه هسته ای ایران دیگر صرفا به مسائل هسته ای محدود نمی شود. اتهامات کشورهای اروپایی مبنی بر حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین، باعث شده است که اروپا ایران را به عنوان حامی دشمن اصلی خود در اروپا، یعنی روسیه، تلقی کند. این اتهامات، رویکرد اروپا را تغییر داده و آنها را به استفاده از تمام ابزارهای فشار علیه ایران سوق داده است.در گذشته، پیش از آغاز جنگ اوکراین در فوریه 2022، اروپا در بحران های مرتبط با برنامه هسته ای ایران نقش میانجی را ایفا می کرد و تلاش داشت فضایی برای تعامل میان ایران، چین و امریکا یا دستیابی به توافق فراهم کند. اما اکنون، به دلیل جنگ اوکراین، کشورهای اروپایی خود را در موضع مطالبه گر می بینند و سیاستی همسو با فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران در پیش گرفته اند. هر چند هر دو طرف (امریکا و اروپا) در هدف فشار بر ایران هم راستا هستند، اروپا تمایلی به تشدید تنش تا سطح درگیری نظامی ندارد. این عدم تمایل به دلیل پیامدهای غیرقابل پیش بینی اقدام نظامی است. اروپا ترجیح می دهد مساله هسته ای ایران از طریق مذاکره حل شود. در این راستا، اگر اروپا اطمینان یابد که ایران در مسیر همکاری، به ویژه در زمینه بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی، گام برمی دارد، ممکن است فعال سازی مکانیسم ماشه را به تعویق اندازد، اما در صورتی که این برداشت ایجاد شود که ایران هیچ قصدی برای همکاری ندارد یا مذاکرات با امریکا به بن بست برسد، احتمال فعال سازی مکانیسم ماشه توسط اروپا افزایش خواهد یافت. در صورت فعال شدن ماشه و بازگشت همه تحریم ها، ایران چه گزینه ها و اهرم هایی برای تغییر رفتار غرب و پایان دادن به فشار حداکثری دراختیار دارد؟ فعال شدن مکانیزم ماشه، برخلاف تصوراتی که برخی تلاش دارند القا کنند، بدون تردید پیامدهای اقتصادی قابل توجهی برای ایران به دنبال خواهد داشت. بازگشت شش قطعنامه ای که پیش از برجام علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شده بود، به معنای قرار گرفتن دوباره ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است؛ مساله ای که فشارهای سیاسی و اقتصادی سنگینی را بر کشور تحمیل خواهد کرد. اگرچه برخی از دیدگاه های فنی بر این باورند که تحریم های شورای امنیت، بدون همراهی ایالات متحده، از نظر میزان فشار تفاوت چشمگیری با تحریم های فعلی امریکا ندارند، اما واقعیت این است که بازگشت تحریم های بین المللی دامنه تاثیرگذاری را گسترش می دهد و شرکت ها و بازارهای مالی بیشتری را در تعامل با ایران با محدودیت مواجه می کند. در این میان، بار روانی ناشی از این فشارها نیز بسیار بیشتر از گذشته خواهد بود و بدون تردید تاثیر خود را بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت. در این شرایط، به نظر نمی رسد بتوان تصور کرد که بازگشت تحریم ها بی تاثیر خواهد بود؛ این تحریم ها به طور قطع اقتصاد ایران را تحت فشار مضاعف قرار خواهد داد. با این حال، مساله مهمی که وجود دارد، تمایل جدی اروپا به استفاده از مکانیزم ماشه به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران است. هدف آنان از این فشارها، کشاندن ایران به پای میز مذاکره برای حل وفصل برنامه هسته ای است.واقعیت این است که ایران اکنون در یکی از پیچیده ترین و دشوارترین وضعیت های ممکن در طول مناقشه هسته ای خود قرار گرفته است. وضعیتی که در آن نه تنها ایالات متحده، بلکه کشورهای اروپایی نیز به دنبال افزایش فشار هستند و از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی همچنان تهدید نظامی خود را حفظ کرده است. گزینه هایی چون خروج از معاهده NPT یا محدود کردن همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی ممکن است از منظر تئوریک پیش روی ایران قرار داشته باشند، اما باید توجه داشت که سطح تنش ها و شدت خصومت ها تا جایی افزایش یافته که هر اقدام جدید می تواند به بحرانی تازه منجر شود. از منظر واقع گرایانه، اگر اروپا مکانیزم ماشه را فعال کند و امریکا همچنان به تحریم ها ادامه دهد، شاید مقاومت ایران تنها گزینه باقی مانده باشد، چراکه در غیر این صورت، باید امتیازات قابل توجهی را واگذار کند. با این حال، در نظریه های روابط بین الملل تاکید می شود که تصمیمات اتخاذ شده در بزنگاه های بحرانی، آینده تعاملات طرفین را رقم می زند. این تصمیمات، هر چند ممکن است منطقی و واقع گرایانه به نظر برسند، اما گاه می توانند راه را به سوی جنگ هموار کنند. در ادبیات روابط بین الملل، این وضعیت را جاده واقع گرایی به سوی جنگ می نامند؛ یعنی همان جایی که اقدامات به ظاهر منطقی و ناگزیر، ممکن است منجر به رویارویی نظامی شوند.بنابراین، باید درنظر داشت که هر اقدام واقع گرایانه ای لزوما به نتایج مثبت و مطلوب منتهی نخواهد شد. اگر دو طرف تصمیمات اعلام شده خود را دنبال کنند، احتمال درگیری نظامی بسیار بالا خواهد بود. |