خانواده صبح ، پس از چندین بار آواره شدن در جریان جنگ، در یک اردوگاه پناهجویان در غرب شهر غزه زندگی می کنند. آسوشیتدپرس که این گزارش تصویری را تهیه و منتشر کرده، می گوید روزهای این خانواده صرف جست وجو برای آب و غذا و سوخت می شود. به گزارش فرارو، هر روز، عبیر و فادی صبح در چادرشان در نوار غزه با این سؤال بیدار می شوند: چگونه برای خود و شش فرزندشان غذا پیدا کنند؟ سه گزینه دارند: شاید یک آشپزخانه خیریه باز باشد و بتوانند یک قابلمه عدسی آبکی بگیرند؛ یا شاید بتوانند از میان جمعیت عبور کنند و از یک کامیون کمک رسانی کیسه ای آرد بگیرند؛ آخرین راه چاره هم گدایی است. برخی روزها هیچ یک از گزینه ها به جواب نمی رسد. در گرم ترین ساعات روز، شش کودک در چادر یا اطراف آن می مانند. پدر و مادرشان ترجیح می دهند بچه ها بخوابند تا انرژی مصرف نکنند و گرسنه یا تشنه نشوند. گاهی عبیر بچه ها را برای گدایی نزد همسایه ها می فرستد. گاهی همسایه ها یا رهگذران عدسی می دهند، گاهی هم هیچ چیز گیر نمی آورد. در غیر این صورت، خیابان های ویران شده غزه را می گردند تا چیزی برای روشن کردن اجاق دست ساز خانواده پیدا کنند. آن ها یاد گرفته اند چه چیزی می سوزد. تکه های کاغذ یا چوب بهترین اند ولی کمیاب. هر چیزی به درد می خورد: بطری پلاستیکی، کیسه نایلونی، کفش کهنه. عبیر اگر خوش شانس باشد، عدسی دارد که آن را آسیاب و با آب مخلوط می کند. می گوید: یک روز مثل صد روز طول می کشد؛ به خاطر گرما، گرسنگی و فشار روانی. روزی یکی از پسرها دیگی در زباله پیدا کرد و حالا عبیر با آن غذا می پزد. ماه گذشته فادی، که صرع هم دارد، از ناحیه پا تیر خورد. اکنون دیگر توان پریدن روی کامیون ها را ندارد و فقط آشپزخانه ها را امتحان می کند. عبیر و سه فرزند بزرگ ترش یوسف 10 ساله، محمد 9 ساله و ملک 7 ساله با دبه های پلاستیکی برای گرفتن آب شیرین از کامیون حامل آبِ نمک زدایی شده راهی خیابان می شوند. پس از یک روز کامل در جست وجوی غذا، آب و سوخت، گاهی خانواده موفق می شود هر سه را به دست بیاورد تا عبیر غذایی بپزد. معمولاً سوپ رقیقی از عدس است. اما بیشتر اوقات چیزی ندارند و با شکم گرسنه به خواب می روند. عبیر می گوید: خسته ام. دیگر نمی توانم. اگر جنگ ادامه پیدا کند، به خودکشی فکر می کنم. دیگر هیچ نایی ندارم. |