اسفندیار خدایی، کارشناس مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران، در مورد چرایی وجود مکانیسم ماشه وراهکارهای جلوگیری از فعال شدن آن که فرصت دوماهه کوتاه مدتی در پیش دارد می گوید: آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال می کنند مگر آنکه توافق سفت و سخت مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود. به گزارش خبرآنلاین، مشروح این گفت وگو را در ادامه بخوانید: حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، مکانیسم ماشه را کاغذپاره می داند و در روزنامه اش تیتر می کند: مکانیسم ماشه تفنگ بی فشنگ است، فریب نخورید. در واکنش، حمید ابوطالبی، مشاور رییس جمهور پیشین میگوید: مکانیسم ماشه توپخانه پر از گلوله است که در صورت شلیک، کشور را به ناکجاآباد در خواهد انداخت. اصلاً مکانیسم ماشه چیست و کدامیک از این دو درست می گویند؟ مطابق توافق برجام، ایران پذیرفت که محدودیتهای هسته ای در غنی سازی اورانیوم را بپذیرد و با نظارت بازرسان آژانس بین المللی هسته ای همکاری کند. در مقابل، 5+1 پذیرفت که تمام شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران، مطابق قطعنامه 2231 لغو شوند و همچنین تحریمهای آمریکا هم لغو و یا تعلیق بشوند. مذاکره کنندگان اروپا و آمریکا استدلال کردند، اگر روزی ایران در برجام زد زیر تعهداتش یعنی غنی سازی را بالا برد و بازرسان را اخراج کرد و همه چیز به هم خورد، تکلیف قطعنامه ها و تحریمهای سازمان ملل چیه می شود؟ آنها وقتی لغو شوند دیگر نمی توانند بر گردند، چون چین و روسیه ممکن است قطعنامه جدید را وتو کنند و سر ما (یعنی اروپا و آمریکا) کلاه می رود. این استدلال غیرمنطقی نبود چون اولاً چین و روسیه که مجانی با قطعنامه های جدید موافقت نمی کنند و مثل تمام قطعنامه های قبلی، با توجه به منافع خودشان، حتماً مطالباتی در روابط پیچیده با آمریکا و اروپا را مطرح می کنند؛ ثانیاً مذاکرات روی قطعنامه جدید ماه ها وقت می گیرد و در این فرصت ایران می تواند هسته ای بشود و ما مقابل کار انجام شده قرار بگیریم. لذا 5+1 با ایران روی مکانیسم ماشه توافق کردند با این مضمون که اگر توافق برجام به هم خورد و ایران به قبل از برجام برگشت، با فعال سازی مکانیسم ماشه، تمام قطعنامه های سازمان ملل هم بدون نیاز به رای گیری در شورای امنیت سازمان ملل بطور اتوماتیک، به روزگار قبل از برجام برگردند. به این می گویند مکانیسم ماشه. اینطور هم نیست که برخی ادعا می کند سر مذاکره کنندگان ایران کلاه رفته، البته ای کاش این مکانیسم وجود نداشت. در واقع ما وقتی سرمان کلاه رفت که از قطعنامه های سازمان ملل استقبال می کردیم و رییس جمهور وقت کشورمان آنها را کاغذپاره خواند و اگر کسی به سخنان او اعتراض می کرد، برچسب مزدور و منافق و غرب زده می خورد. در نتیجه قطعا 6 قطعنامه شورای امنیت، نه در زمان تصویب و نه امروز کاغذپاره نبود و نیستند و بدون تردید بسیار برای کشور خطرناک هستند. علت فشار اخیر اروپا برای فعال سازی این مکانیسم چیست؟ طول مدت توافق برجام، ده ساله بود. حالا اکتبر امسال یعنی مهرماه 1404 آخرین مهلت استفاده از اسنپ بک یا مکانیسم ماشه است. آمریکا که امروز در برجام نیست، حالا اگر سه کشور اروپایی تا مهرماه مکانیسم ماشه را فعال نکنند، دیگر بعد از این تاریخ نمی توانند و تمام آن شش قطعنامه ننگین برای همیشه از بین میروند. اما آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال می کنند مگر آنکه توافق سفت و سخت مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود. با توجه به شرایطی که حمله اسراییل و آمریکا ایجاد کرده، یعنی آشی که نتانیاهو و ترامپ برای ما پخته اند، حصول توافق در این فرصت کوتاه، خیلی سخت به نظر می رسد. اصلاً نتانیاهو و ترامپ این را می دانستند و به همین دلیل برای حمله به ایران عجله داشتند تا با این حمله رابطه کشورمان با آژانس خراب بشود و با اخراج بازرسان آژانس زمینه برای فعال شدن مکانیسم ماشه فراهم بشود. چرا؟ چون خسارت فعال شدن مکانیسم ماشه خیلی بیشتر از صدمات جنگ 12 روزه اخیر است. بلکه می دانیم خسارت تحریمها بر اقتصاد کشورمان حتی از خسارتهای جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق هم بیشتر است. جنگ با همه بدی ها، خوبی هایی هم دارد اما تحریم هیچ چیز جز فقر و فساد و تحریم و اختلاس، ندارد.ما در جنگ 12 روزه در کنار خسارتهای فراوان، دستاوردهایی داشتیم، مثلاً نقاط ضعف خودمان را شناختیم، برخی راهها و عناصر نفوذ اسراییل لو رفتند و موشکها و لانچرها امتحان شدند و پرسنل نظامی ایران آموزشهایی دیدند که در دنیا کم نظیر است، همچنین بزرگترین دستاورد این جنگ همبستگی مردم ایران مقابل ترامپ و نتانیاهو مسئولان خودمان را هم شگفت زده کرد. در این روزهای جنگ حتی یک مورد بی نظمی، تظاهرات، اعتصاب، آشوب یا اعتراض مردمی گزارش نشد. این هم دستاورد مهمی بود. اما فعال شدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریمهای سازمان ملل هیچ فایده ای جز فقر و فساد و تفرقه و اختلاس و اختلاف ندارد و این را قبلاً تجربه کرده ایم. پس این جنگ 12 روزه می تواند یک نقشه یا دام برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشد؟ بله، اصولاً نتانیاهو سیاستمدار قهاری ست که قدر فرصتها را می داند و نشان داده که می داند چطور تله بگذارد و حریف را به دام بیندازد و حتی تهدید را به فرصت تبدیل کند. او حمله هفت اکتبر یا طوفان الاقصی را تبدیل به دامی برای محور مقاومت کرد تا حماس را در غزه به مرز فروپاشی بکشد، حزب الله لبنان را به شدت تضعیف کند، و با سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، جمهوری اسلامی ازسوریه به تهران بیاید. متاسفانه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در این تله گرفتار شدند، چرا چون بجای محاسبات واقع گرایانه گرفتار ملاحظات ایدئولوژیک برای نابودسازی اسراییل شدند. در نتیجه اسراییل امروز قدرتمندترین بازیگر منطقه است. آن روزها اگر کسی درباره حمله طوفان الاقصی چیزی جز روایت غالب حاکمیت می نوشت و با ورود کورکورانه به این جنگ ابراز تردید می کرد، چه برچسب ها که نمی خورد. ای کاش محور مقاومت با طناب چند جوان حماس به ته چاه نمی رفت و این اتفاقات برای حزب الله لبنان و سوریه و کشورمان رخ نمی داد و منافع ملی ملاک تصمیمات راهبردی ما می بود نه آرمان های ایدئولوژیک برای نابودسازی اسراییل و آمریکا. آیا همانطور که نتانیاهو از تهدید حمله طوفان الاقصی برای اسراییل فرصت ساخت، آیا جمهوری اسلامی نیز می تواند از تهدید مکانیسم ماشه، فرصتی بسازد برای بازنگری در سیاست خارجی و بازگشت به واقع گرایی ؟ و یا در تله بزرگتر نتانیاهو گرفتار می شود؟ فعال سازی مکانیسم ماشه چه خطری دارد؟ مگر ما الان تحریم نیستیم حالا تحریمهای سازمان ملل هم اضافه بشوند چی میشود؟ بقول آقایان که با افتخار میگویند: مگر چیزی هم مانده که بخواهند تحریم کنند و از آن طرف بقول عده ای منتقد، مگر روزگار ما می تواند از این بدتر هم بشود؟ بله خیلی چیزها مانده، اقتصاد و فرهنگ و ورزش و دانشگاهها و صنایع ایران هنوز دارند نفس می کشند و جریان زندگی و زیرساختها و ساختارها و وزارتخانه ها و خدمات در کشورمان جاری است. تحریمهای آمریکا علیه ایران یکجانبه و غیرقانونی هستند و راههای دور زدن و کم اثر کردن تحریمها در دازمدت وجود دارد و با خیزش قدرتهای اقتصادی جدید، نسبت اقتصاد آمریکا کوچکتر می شود و تاثیر تحریمهای آمریکا کاهش می یاید. آمریکا زمانی بیش از 40 درصد اقتصاد دنیا را داشت. الان 22 درصد اقتصاد دنیاست و با خیزش هند و اندونزی و برزیل و بنگلادش و... بزودی به زیر 16 درصد اقتصاد جهان تقلیل می یابد. اما تحریمهای سازمان ملل مورد تایید جامعه جهانی است بخصوص اینکه مطابق این قطعنامه ها، ایران به عنوان یک تهدید امنیتی مثل القاعده و داعش زیر بند هفتم منشور سازمان ملل قرار می گیرد. مطابق بند هفتم منشور سازمان ملل همه کشورها موظف به همکاری با تحریمها هستند بلکه تشویق می شوند خود تحریمهای جدید علیه ایران وضع کنند مثل تحریمهای استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا قبل از برجام. هرگونه سرمایه گذاری در نفت، انرژی و اقتصاد کشورمان غیرقانونی و غیر ممکن می شود و بانکها تحت فشار حکومتهای خود و نه آمریکا تعامل با ایران را قطع می کنند. مسابقات ورزشی و رقابتهای علمی با کشوری که رسماً تهدید امنیتی شناخته شده هم بی معنی خواهد بود. به علاوه در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، و مطابق یکی از قطعنامه ها یعنی 1929 اقدامات وسیع خصمانه علیه ایران، از جمله توقیف و بازرسی کشتی ها در آب های بین المللی، مشروعیت بین المللی پیدا می کند و ممکن است قطعنامه های بعدی نیز در راستای همین قطعنامه ها ذیل ماده 42 منشور صادر شود که باعث می شود سایر کشورها هم موظف می شوند که با تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل و اروپا همکاری کنند. به سرنوشت کشورهایی که ذیل بند هفتم منشور سازمان ملل قرا گرفتند به صورت مصداقی اشاره می کنید؟ بله ،اول عراق:عراق، هم تحریم جهانی شد، هم مورد حمله قرار گرفت و هم دولت صدام سقوط کرد .دوم: لیبی، مورد حمله قرار گرفت و دولت قذافی سقوط کرد.سوم یوگسلاوی، تجزیه شد .چهارم رواندا، دولت سقوط کرد. پنجم کره شمالی، در سایه حمایت چین، هنوز سقوط نکرده اما گرفتار فقر و تحریم و عقب ماندگی است که برای دنیا ضرب المثل است.ششم طالبان افغانستان، با حمله ناتو سقوط کرد اما بیست سال بعد باز هم به قدرت رسید .هفتم سودان به دو کشور سودان شمالی و جنوبی تجزیه شد.هشتم سومالی، دولت مرکزی وجود ندارد و جولانگاه تروریستهای الشباب و دخالت خارجی هاست و البته ایران ما که فعلاً به لطف برجام زیر این منشور نیست. به بحث اصلی برگردیم،در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها و قرار گرفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، آیا چین و روسیه می توانند به داد جمهوری اسلامی برسند؟ خیر، پکن و مسکو به همان دلایلی که به این قطعنامه ها رای موافق داده اند، در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، مقابل تحریمها و یا حملات نظامی نمی مانند. چین و روسیه بخاطر منافع خود، مقابل آمریکا مقاومت می کنند اما بخاطر منافع ایران خود را با آمریکا و غرب درگیر نمی کنند و منافع خود را به خطر نمی اندازند. چین هرگز هزاران میلیارد دلار تجارت با آمریکا و متحدان آمریکا را قربانی چند میلیارد دلار تجارت با ایران نخواهد کرد؛ آن هم با توجه به اینکه ایران بخاطر تقابل ایدئولوژیک دائم با غرب، در هر صورت ناچار است جانب چین را بگیرد و انتخاب دیگری ندارد. حتی عضویت ایران در بریکس و سازمان شانگهای هم بی معنی می شود.چرا که چه دلیلی دارد کشوری که به عنوان تهدید امنیتی تحت بند هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد عضو این سازمانها باشد. منفعت روسیه از فعال شدن مکانیسم ماشه چیست؟ امروز نباید باب دیپلماسی بسته شود. منافع اروپا در فعالسازی مکانیسم ماشه نیست، چرا که اروپا از لحاظ روانی، اقتصادی و سیاسی درگیر جنگ با روسیه در اوکراین است. ناامن شدن خلیج فارس و گران شدن نفت و گاز به منزله صدها میلیارد دلار پول بادآورده برای روسیه و پاس گل برای پوتین و شکست اروپا خواهد بود. بعلاوه گشودن یک جبهه دیگر علیه ایران باعث می شود که جنگ با روسیه از کانون تمرکز اروپا خارج شود. لذا برنده فعالسازی مکانیسم ماشه، علاوه بر اسراییل، روسیه خواهد بود و عحیب نیست اگر مسکو بخاطر منافع خود از فعالسازی مکانیسم ماشه استقبال کند. ایا با بازنگری در سیاست خارجی و انجام مذاکراه می توانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم؟ بله،امروز بجای آنکه مکانیسم ماشه را کاغذپاره بنامیم و به استقبال رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل برویم باید در سیاست خارجی مان بازنگری کنیم. سالها تحت تحریم آمریکا بودیم اما روزنه هایی برای تنفس داشتیم حالا به عنوان یک تهدید امنیتی با رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، هر روز باید منتظر تحریم های جدید و جنگ ها و حملات نظامی قانونی با تایید سازمان ملل باشیم. برخی سیاسیون معتقدند حتی اگر ما در سیاست خارجی مان بازنگری کنیم باز هم آمریکا و اسراییل دست از سر ما برنخواهند داشت.در این مورد چه نظری دارید؟ بله اسراییل بدنبال آن است که قدرت برتر منطقه باشد و آمریکا هم دست از این منطقه نخواهد کشید. آقایان نتیجه می گیرند که راهی جز جنگ دائمی و یا تسلیم و خواری نیست. ولی اشتباه می کنند. راه سومی جز تسلیم و تقابل هست، کافی است چشمان خود را باز کنیم و به تجارب کشورهای دیگر نگاه کنیم. آیا همه کشورهای دنیا نوکر و تسلیم اسراییل و آمریکا هستند و فقط ما استقلال و آبرو و عزت و شرف داریم؟ طبق چه استدلالی فقط ما رسالت داریم که جهان را از لوث پلید آمریکا و اسراییل آزاد کنیم. حدود نیم قرن است که تمام اولویت سیاست خارجی و داخلی ما آمریکاستیزی و اسراییل ستیزی شده و به اینجا رسیدیم. بیایید از این تهدیدات امروز، فرصت بسازیم و با بازنگری در سیاست خارجی ایران، سایر تهدیدات را هم ببینیم. تهدیدها و بحرانهایی که دست کمی از اسراییل نتانیاهو ندارند. آیا خطر پیرشدن جمعیت و افسانه شدن ازدواج و فروپاشی خانواده ها از خطر اسراییل کمتر است؟ آیا خطر نابودی منابع آب و خشکیدن ایران از خطر اسراییل کمتر است؟ آیا خطر ترکیه و آذربایجان در شمال و عربستان و امارات در جنوب کشورمان از خطر اسراییل کمتر است؟ آیا خطر وابستگی روسیه و نفوذ پوتین، از خطر اسراییل کمتر است؟ آیا خطر فسادها و اختلاس ها و نارضایتی و نومیدی و فقر مردم و تجزیه ایران از خطر اسراییل کمتر است؟ با بازنگری سیاست خارجی ایران چشمانمان به اسراییل های دیگری باز خواهد شد که در کمین ایران و مردم ایران نشسته اند تا همچون کفتار به این سرزمین حمله کنند. دریغ است ایران که ویران شود، کنام پلنگان و شیران شود. |