صفحه اصلی     اقتصادی     اجتماعی     سیاسی     ورزشی     بین الملل     RSS     تماس با ما  
سه شنبه، 7 مرداد 1404 - 21:40   
 آخرین خبرها
  نگرانی استقلالی‌ها از محرومیت در آسیا به خاطر تحرکات یک مربی
  حمله هواداران چلسی به هم‌تیمی جدید رونالدو!
  زمان پرداخت قسط سوم معوقات سال 1403 بازنشستگان و فرهنگیان
  لایحه «فضای مجازی» مهلک‌تر از طرح صیانت و علیه حقوق شهروندی است
  ترکیب ناشناخته سپاهان، برگ برنده نویدکیا مقابل الدحیل
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 25312صفحه نخست » آخرین اخبار    سه شنبه، 7 مرداد 1404 - 09:25

ایران نقش اول نمایشنامه تمدن بشری


«اشکال از ما بود که نمی‌دیدیم. مثل اینکه شما در تاریکی چیزهایی را نمی‌بینید، واقعیت آن چیزی است که در روشنایی دیده می‌شود. واقعیت این است که ایرانی‌ها،

قرار است درباره ایران و ایرانی بودن در مقطعی از تاریخ کشورمان گفت وگو کنیم که به نظر می رسد برای همه ما ایرانی بودن و ایران معنایی متفاوت پیدا کرده و بازتعریف شده است. کما اینکه شما در کتاب ایران کجاست و ایرانی کیست این گزاره را مطرح می کنید که باید دوباره اهل سرزمین مان بشویم و اهلیت ایرانی پیدا کنیم . پس از دو دهه تجربه افزایش نرخ مهاجرت که القا کننده نوعی ایران گریزی میان نسل جدید بود، به نظر می رسد بر اثر رویدادهای اخیر نوعی بازگشت به بیشتر ایرانی بودن و اهل ایران شدن اتباع ایران در هر کجای جهان که ساکن هستند را شاهد هستیم.

سیدمحمد بهشتی در گفت وگویی با روزنامه ایران گفت: من به این جمله ای که شما فرمودید ایراد دارم. یعنی فکر می کنم این 12 روز نبود که ما را ایرانی تر کرد، بلکه این 12 روز واقعیتی را که از قبل هم وجود داشت، آشکار کرد. اگر بخواهم مثال ملموس بزنم باید آنچه اتفاق افتاد را به کنار رفتن پوست زمخت و سخت گردو تشبیه کنم. اگر کسی داخل گردو را ندیده باشد تا قبل از شکستن آن برایش باورش سخت است که در درون آن چه مغز لطیف و شیرینی وجود دارد. این پوست زمخت باعث می شود توهم پیدا کنیم که گردو فقط همین پوست سخت و چروکیده است، بعد چکشی می زنیم و می بینیم داخلش چه مغز لطیفی است. حالا طبیعتاً خنده دار خواهد بود اگر بگوییم علت وجود آن مغز لطیف ضربه چکش بود. این گزاره هم همین طور است. این 12 روز ایرانی ها را ایرانی تر نکرد؛ امری پنهانی را آشکار کرد و از پرده بیرون آورد.

چرا این واقعیت ملموس نبود و چرا تصور دیگری از آن وجود داشت؟

اشکال از ما بود که نمی دیدیم. مثل اینکه شما در تاریکی چیزهایی را نمی بینید، واقعیت آن چیزی است که در روشنایی دیده می شود. واقعیت این است که ایرانی ها، ایرانی هستند. اما این واقعیت را خیلی ها انکار می کردند. خب پس باید چکشی مثل این 12 روز بخورد به این گردو تا گوهر درونش آشکار بشود. واقعیت ایران و ایرانی بودن، همان چیزی بود که در این 12 روز آشکار شد. به نظرم خیلی چیزهای دیگر هم در این روزها آشکار شد و خدا کند که یادمان نرود آن چیزهایی را که در فرصت روشنایی دیدیم. زیرا بسیاری سرمایه شان تاریک بودن فضا است و بلافاصله که اوضاع تغییر می کند، منکر این واقعیات می شوند. منکر این می شوند که در این 12 روز چه صحنه هایی از محبت، رواداری، همراهی، آغوش باز کردن برای هموطن فارغ از قومیت و مذهب و... دیده ایم. خیلی احتمال هست که اگر مدتی بگذرد و این بحران و بی قراری تکرار نشود، اینها را فراموش کنیم و منکر شویم. ولی واقعیت ایران و ایرانی بودن همان چیزی بود که در این مدت آشکار شد.

رژیم صهیونیستی و آمریکایی ها از دیدن این صحنه ها شگفت زده شدند. آنها از جامعه ایران انتظار رفتار دیگری داشتند. حتی به نظر من، حاکمیت ایران هم شگفت زده شد و شاید توقع داشت صحنه های دیگری ببیند. برای همه این فرصت مغتنمی است که در ارزیابی شان و در رفتارشان تجدیدنظر کنند. آنچه اتفاق افتاد مثل صاعقه در شبی تاریک است که برای چند ثانیه محیط را نورانی و قابل دیدن می کند. بعد از صاعقه همه چیز دوباره خاموش می شود اما شما می توانید و باید به آنچه در همین فرصت کوتاه دیدید، اعتماد کنید.

در این صاعقه 12 روزه صحنه هایی دیده شد از جامعه ایران که ارزشمند و زیبا بود. این نشان داد که ایرانی بودن واقعیتی وجودی است که با آن تصوری که شاید بعضی نخبگان دارند که ایرانی بودن محصول اجرای پروژه دولت - ملت سازی یا امری اعتباری است، فاصله دارد. خیر! اینجا نشان داده شد این امری است که در اعماق تاریخ ریشه دارد، ایرانی بودن یک پدیده فرهنگی و امری وجودی است؛ یعنی ما اراده نکردیم که چنین صحنه های باشکوهی را بیافرینیم. مانند آب که اراده نمی کند که خیس باشد. این بی ارادگی یعنی آنچه بودیم و تلألو وجودی مان آشکار شد. ما باید تجدیدنظری بکنیم در فهم خودمان نسبت به مردم، سرزمین مان و نسبت به ایران و به فرهنگ ایرانی و به آن اعتماد کنیم. چراکه یک و نیم سده است که دچار بی اعتمادی نسبت به خودمان و فرهنگ مان شده ایم. آنچه رخ داد اما نشان داد که هیچ چیزی قابل اتکاتر و اعتمادبرانگیزتر از هویت ایرانی مان و فرهنگ مان وجود ندارد. ما حتی دینداری مان محصول ایرانی بودن مان است و نه به عکس. اگر بتوانیم از مصایبی که گذراندیم، چنین بهره هایی ببریم، برده ایم. اگر هم نتوانیم باید صبر کنیم تا یک بی قراری دیگر اتفاق بیفتد تا این برهان قاطع دوباره ظاهر شود.

شما و بسیاری از اندیشمندان دیگر درباره ایران و واقعیتی که می فرمایید هست و دیده نشد بسیار گفته اید و نوشته اید. این است که ما با این واقعیت با چنان تعجبی مواجه می شویم که برای تعریف آن دست به دامن تعابیر مختلف شده ایم. ما می خواهیم با تعابیری همچون انسجام ملی یا تشکیل هسته سخت 90 میلیونی آن را تفسیر کنیم. درعین حال گفتن مستمر از این واقعیت ضروری است. اگر این واقعیت وجود دارد ما چرا تا این حد به حرف زدن درباره آن نیازمندیم؟

در معارف دینی خیلی راجع به اهمیت ذکر صحبت شده است. بله ما در همه چیز باید اهل یادآوری باشیم. مشکل اصلی ما در یک و نیم قرن اخیر، علی الخصوص در 70 سال اخیر اختلال در اهلیت است. یعنی ما نسبت به اهلیت مان در این سرزمین دچار نسیان شدیم. فراموش کرده ایم که کی هستیم و سرزمین مان کجاست . حتی دچار سوءتفاهمیم. یعنی فکر می کنیم سرزمین ما بدترین سرزمین عالم است و خودمان هم بدترین مردم عالمیم. شما ببینید چقدر کتاب مبتنی بر همین تفکر خودزنی و توصیف ایرانی ها با صفات منفی نوشته شده است. این اختلال در اهلیت است و وقایعی شبیه آنچه اتفاق افتاد پرده ها را کنار زد و کیستی ایرانی ها را آشکار کرد. خب معلوم است که در مقابل آن نسیان باید مدام به یاد بیاورید و تذکر بدهید. تا اینکه این ملکه وجودمان شود و ساز خودآگاه و ناخودآگاه فرهنگی مان هماهنگی پیدا کند. حال آن که اختلال در اهلیت یعنی خودآگاه و ناخودآگاه فرهنگی ما هماهنگ نیستند.

در این میان یک نگرانی هم وجود دارد، اینکه ما از درک واقعیت به اشتباه بیفتیم. به هر حال مفهوم انسجام ملی که این روزها برای توصیف آنچه مشاهده کردیم به کار می بریم هم تحسین برانگیز است و هم واجد این نگرانی که این نگاه به واقعیت چه مخاطراتی می تواند داشته باشد اگر ندانیم به چه ترتیب باید انسجام ملی را تقویت کنیم و چگونه از آن استفاده کنیم...

نگرانی ای که دارید البته نگرانی خوبی است. آدم معمولاً نگران این است که برای چیز خوبی اتفاق بدی بیفتد. اما باید وقت کمتری برای نگرانی صرف کنید به نسبت وقتی که برای دیدن این واقعیت می گذارید. بسیاری از ارزیابی های جامعه شناسی ما تا پیش از این واقعه نشان می داد که ایران دچار فقر فوق العاده شدید سرمایه اجتماعی شده است و اعتماد در جامعه ایران وجود ندارد. خب این رویداد نشان داد که این ارزیابی ها اشکال دارد. من می گویم تمام آن دوستانی که این پروژه های ارزیابی را انجام دادند نیت خیر داشتند و از روی حسن نیت نگران بودند و تلاش فوق العاده زیادی هم برای اعلام این نگرانی کردند. اما نکند ترازوی ما اشکال دارد و باید در ترازوی مان تجدید نظر کنیم. مگر آن انسجام ملی قرار بود جایی غیر از شرایط بحران و بی قراری خودش را آشکار کند؟ خب خودش را آشکار کرد. شما شنیده اید که در کشورهای اروپایی و آمریکایی وقتی بحرانی اتفاق می افتد واکنش جامعه به بحران چیست؛ اینکه سوپرمارکت ها را غارت می کنند و شیشه فروشگاه های بزرگ را می شکنند و محیط ناامن می شود و... این تصوری بود که شاید بعضی ها برای ایران هم پیش بینی می کردند...

اما چنین چیزی در ایران اتفاق نیفتاد. پس سؤال این است که چرا ما فکر می کردیم آنها انسجام ملی دارند و ما نداریم؟ نکند ما این اصطلاحات را درست نمی فهمیم. چون این چه ترازویی است که آنجا را واجد سرمایه اجتماعی معرفی می کند و جامعه ایران را نه! من می گویم مشکل در ترازوی ماست و نیاز به تنظیم دوباره دارد. ما ترازویی می خواهیم متناسب با مختصات جامعه خودمان. ما در پرتو نظرات دیگران نمی توانیم جامعه خودمان را بشناسیم. ما به نظریه پردازی اختصاصی خودمان نیاز داریم. عیب ندارد که همه آرای دنیا را ببینیم و بشناسیم و مطلع باشیم. اما ببینید در داشتن ترازویی که بتواند ارزیابی دقیقی به ما بدهد فقیر بودیم. نخبگان ما باید قبل از اینکه چنین حوادثی اتفاق می افتاد پیش بینی می کردند که اگر چنین اتفاقی افتاد چه واکنشی از جامعه خودمان خواهیم دید. ولی نگفتند.

من نمی خواهم سرزنش کنم زیرا همه نیت خیر داشتند. اما حرفم این است که بالاخره یک چیزی در این 12 روز آشکار شد. اینها را سرمایه خودمان کنیم و با همین محک ترازوهای مان برای تحلیل این جامعه را تغییر دهیم و تنظیم کنیم. نگذاریم اینها را باد ببرد و جامعه دچار نسیان شود. بگذارید برای نمونه به یک فیلم ارجاع بدهم. مدتها پیش شبکه بی بی سی فیلمی درباره یهودیان لهستانی که به ایران آمدند پخش کرد. در این مستند یکی از آن مهاجران تعریف می کرد که با چه مشقاتی خودشان را به انزلی رساندند و در مسیر انزلی به تهران در قزوین دیدند که مردم به سمت کامیون ها دستمال هایی پرت می کردند که داخل آنها قدری نان خشک پیچیده بودند. این کار مردمی بود که خودشان در شرایط سخت و فقر زندگی می کردند. ایرانی بودن یعنی همین، در این 12 روز صحنه های زیادی از مهربانی و همدلی خلق شد و باید برای نسل های آینده ثبت و ضبط شود. اما این صحنه ها خیلی زود فراموش می شود. آنچه اتفاق افتاد مرواریدی است که از عمق تاریکی دریا بیرون کشیده ایم اما اگر از آن حفاظت نکنیم از دستمان غلت خورده و بر زمین می افتد.

در این مدت ما شاهد این بودیم که اکثریت و طیف متنوعی از ایرانیان در سراسر دنیا به کارزار همبستگی ملی و دفاع میهنی پیوستند. اما در شرایطی که عالی ترین مقامات کشور بر ضرورت حفاظت و تقویت این همبستگی تأکید دارند، همچنان برخی بر موضع غیریت سازی خود ایستاده اند و عده ای را با اتهام هایی همچون غرب گرایی می نوازند. حال آنکه جهان گراترین طیف های سیاسی امروز در ضرورت ایستادگی در مقابل غرب سلطه گر و رژیم صهیونیستی به مثابه بازوی این سلطه گری تردیدی ندارند. با وجود این، ارزیابی شما از رفتار این غیریت سازان چیست؟

در اینجا هم باید به مثال گردو برگردم. بعضی گردوها پوست کاغذی دارند، راحت می شکنند و مغزشان پیداست؛ بعضی گردوها پوست خیلی سفتی دارند و چند ضربه لازم است تا باز شوند، البته بعضی گردوها هم گردوی پوکند یعنی مغز ندارد، یعنی عده ای هم خائن اند ـ این جاهلان و خائنان- همیشه بوده اند اما در اقلیت اند. این است که باید دید اکثریت چه رفتاری دارند، نه این گروه کوچک. اگر کسی بپرسد ایرانی کیست، خیلی بدسلیقگی است که ما این اقلیت را نشانش بدهیم.

بنابراین معتقدید در اکثریت جامعه و نهادهای حاکمیتی این استعداد وجود دارد که انسجامی که شکل گرفته و هویت ملی که در این مقطع از تاریخ بروز و ظهور بیشتری داشته را بپذیرد و ارتباط انقطاع یافته با جمعیتی را که به نفع انسجام ملی رفتار کرده اند به خود جذب کند؟

انسان به امید زنده است. باید امیدوار باشیم که چنین رفتاری را ببینیم و اگر هم هنوز کسانی هستند که در جهت مخالف این روند عمل می کنند شاید لازم باشد دو تا چکش دیگر بخورند تا مغز شیرین شان آشکار شود. ولی در تحقق این امر نقش نخبگان خیلی اهمیت دارد. نخبگان باید این گوهری که آشکار شده را به رخ بکشند و بگویند که در این تجربه تاریخی، ما دارای چه ثروتی هستیم و مدیران ما باید در شأن این ثروت رفتار کنند؛ اینها نقش نخبگان و از جمله رسانه ها، هنرمندان، اهل قلم و... است. باید تلألو این گوهر را آشکار کنید.

یکی از مفاهیم و تعابیری که در روزهای جنگ مطرح شد تنهایی استراتژیک ایران بود. تعبیری که وضعیت ایران را در مقابل جهان پیرامونش تصویر می کرد و بعضی از ما ایرانی ها این تنهایی را به شکلی در درون خودمان احساس می کنیم. اینکه به عنوان یک ایرانی پناهی جز این سرزمین نداریم و تعارض شدیدی را با جهان پیرامون و مشخصاً اقطاب سلطه تجربه می کنیم. این اتفاقی است که بارها و بارها در تاریخ این سرزمین تکرار شده، از دوران حکومت سلوکیان تا مغول ها و تا اشغال ایران به دست متفقین در جنگ دوم جهانی... ما اما از همه آن سلطه گری ها عبور کردیم. امروز تحقق آن نوع سلطه گری از ایران بسیار دور است. اما آیا در درون ایران این شرایط مهیاست که از این بزنگاه تاریخی هم همچون گذشته با پیروزی عبور کنیم؟

اگر بخواهیم خیلی ساده به موضوع نگاه کنیم، بله. ایران بنا بر تجربه تاریخی همیشه تنها بوده است. اما باید ببینیم به چه نحوی تنها بوده. یک وقت است که این تنهایی، تنهایی ناشی از یتیمی و تحت حمایت کسی یا کشوری نبودن است. ایران به این معنی نیست که تنها و بی کس است. ایران دُرّ یکدانه و منفرد است. ایران الماس کوه نوری است که اصلاً حسن اش در تنهایی اش است و همه ارزشش در همین است. اما طبیعتاً در بازار خرمهره فروش ها نمی شود دنبال الماس گشت. شاید برای همین هم راه حل بعضی این است که به الماس بگویند که بپذیر خرمهره ای تا خریدار پیدا کنی و تنها نمانی. منطق معدود کسانی که می گویند فکر نکنید ایران و ایرانی خاص است و آنقدر تأکید بر منحصربه فرد بودن ایران نکنید، همین است.

متأسفانه بعضی از ما نسبت به موقعیت خودمان دچار نسیان شده ایم و خودمان و سرزمین مان را به جا نمی آوریم. اگر به جا بیاوریم آن وقت می بینیم که از دیرباز در نمایشنامه تمدن بشری نقش اصلی را ما ایفا می کردیم و حالا مدتی است که این نمایش بدون نقش اصلی برگزار می شود و این ماییم که باید به صحنه برگردیم و نقش مان را بازی کنیم. تاریخ بشر هیچ وقت از نقشی که ایرانی ها ایفا کردند، ضرر نکرده و همیشه سود برده است. نقش ما با نقشی که غربی ها بازی کردند خیلی فرق می کند. ببینید آنها در آفریقا، آمریکا، هند و ویتنام و... چه خسارت هایی زدند. ما بسا پیشتر از آنها در اقصی نقاط جهان حضور داشتیم اما کی چنین خسارت هایی زدیم. ما هیچ وقت ضرری نرساندیم، سلطه گر هم نبودیم. فقط سود رساندیم و مفید بودیم. ایران تنها فرهنگی است که می تواند چنین ادعایی داشته باشد و شما می توانید این ادعا را در تاریخ اسپانیا، چین، اندونزی و... راستی آزمایی کنید. برای همین می گویم ایران دُر یکدانه است. حالا هم ما می توانیم همان نقش را داشته باشیم و به مردم جهان سود برسانیم. اما شرط اولش این است که خودمان متوجه باشیم که کی هستیم؛ یعنی خودمان را به جا بیاوریم.

آیا باورتان این است که ایران و ایرانی می تواند در این مقطع از تاریخ جهان یک روایت جدید بنویسد؟ در تمام این سال ها ما به این ارزیابی رسیده بودیم که باید خودمان را با جهان تطبیق بدهیم. اما حالا شما از نقش آفرینی ایران در یک صحنه نمایش جهانی سخن می گویید.

قطعاً می توانیم این نقش را ایفا کنیم. شرطش این است که خودمان را به یاد بیاوریم. در آن صورت روایت متفاوتی از خودمان خواهیم داشت. ببینید تمام هفت یا هشت میلیون ایرانی که مهاجرت کردند به کشورهای دیگر برای این رفتند که داستان زندگی خودشان را در متن روایتی پیروزمندانه تعریف کنند، چون احساس می کردند در ایران روایت پیروزی ندارند. چرا رفتند غرب و چرا مثلاً نرفتند آفریقا. چون می خواهند در روایت پیروزی غربی ها شریک شوند. پس ببینید که روایت پیروزی چقدر اهمیت دارد. جالب است که ما تا جنگ ایران و روس روایت پیروزی داشتیم. از آن زمان به بعد چرا روایت پیروزی نداریم. ما حتی در جایی که شکست می خوردیم هم روایت پیروزی داشتیم. ما در جنگ چالدران شکست خوردیم اما چرا در تالار عمارت چهل ستون جنگ چالدران را نقاشی کردند. به خاطر اینکه از آن روایت پیروزی بسازند، یعنی نقاط قوت شان را برجسته تر کنند. متأسفانه ما 150 سال است که روایت پیروزی نداریم. برای همین است که می خواهیم شریک روایت دیگران شویم. پس اول باید خودمان را به جا بیاوریم، روایتی پیروزمندانه از کیستی خود و نقش جهانی خود عرضه کنیم، آن وقت جهان هم خریدار ما خواهد بود و از این تمدن مشکل گشا و سودمند استقبال خواهد کرد.

برش

اگر قرار باشد توصیه هایی را که حتماً در این روزها در ذهن تان مرور شده درباره حفظ هویت ایرانی و تقویت انسجام ملی که شکل گرفت بگویید، آن توصیه ها چیست؟ چگونه می توانیم از عناصر و مؤلفه های فرهنگی و تاریخی مان ابزاری در خدمت این هدف بسازیم؟

اولین توصیه ام این است که این 12 روز را در آغوش بگیریم و رهایش نکنیم. نگوییم این صرفاً نبردی بود که از 23 خرداد شروع شد و در 4 تیر تمام شد. همچنین آنچه در روشنایی صاعقه این 12 روز دیدیم را هم به خاطر بسپاریم و هم مدام تذکر دهیم. دیگر اینکه به چیستی خودمان و کجایی سرزمین مان اعتماد کنیم. ما از آغاز سلسله ساسانی تا قبل از جنگ های ایران و روس، سند مکتوب داریم که نخبگان و فرزانگان ما ایران را بهترین سرزمین های عالم معرفی می کردند. اما متأسفانه این تلقی بعد از جنگ ایران و روس کاملاً برعکس شد. اما ما باید به ایرانی بودن اعتماد کنیم و نسبت به هر چه این اعتماد را سست می کند، بی اعتماد شویم. به همه مظاهر فرهنگی مان و به تجربه زیسته در سرزمین مان اعتماد کنیم. می گوییم این قله قله توچال است، ما نمی دانیم معنی توچال چیست و حتی فکر می کنیم منطقاً نباید اسم یک قله مرتفع چال داشته باشد، اما به جای تغییر اسمش به وجود آن با همین نام اعتماد کنیم و مطمئن باشیم حتماً در آن حقیقتی هست که ما فعلاً از درکش عاجزیم.

زمانی خالد بن عبدالله که در زمان هشام بن عبدالملک کارگزار او در عراق بود، خواست که روی رود دجله در جایی که مناسب می دانست پلی احداث کند. هشام به او نوشت که اگر این کار شدنی بود، ایرانی ها پیش از این، آن را انجام داده بودند اما وقتی خالد اصرار کرد، هشام با این شرط پذیرفت که اگر این کار درست از آب درنیامد، خالد خود زیان آن را بپذیرد. خالد هم این پل را با هزینه سنگین بنا کرد و دیری نگذشت که طغیان رود پل را خراب کرد و خالد متحمل خسارت زیادی شد. کاش ما هم می توانستیم همانقدری که خلیفه عباسی نسبت به تجربه زیسته ایرانی ها اعتماد داشت، اعتماد کنیم؛ خدا کند ما هم همان قدر اعتماد پیدا کنیم به سرزمین و جامعه مان و کیستی مان. در این صورت است که پرده ها از برابر چشم مان کنار می رود. آن وقت می فهمیم که هر کس در هر رده و شغلی کاری می کند باید ابتدا درباره ایران پرسش کند. بپرسد همه آنچه در هر رشته و تخصصی یاد گرفته ایرانی اش چه شکلی است؛ پزشک ایرانی چطور پزشکی است و بیمار ایرانی چطور بیماری است؛ از وقتی نظام آموزش جدید در کشورمان درست شده به فکر پرسش از ایران نبودیم. همواره فکر کرده ایم که علم قواعدی مشترک و عمومی است که نسبتی با زمینه ندارد و می شود آن را از هر جایی اخذ و در رگ دانشجوی ایرانی تزریق کرد.

در صورتی که متخصص، مهندس، تکنولوژیست، پزشک و... تا سرزمینش را نشناسد، مثل این است که در تاریکی به سر می برد. اساساً علم با مسأله آغاز می شود و مسأله چیزی است که زمینه آن را پدید می آورد. وقتی زمینه را نمی شناسیم، طبیعتاً پرسش و مسأله ای نخواهیم داشت که برانگیزاننده پیشرفت علمی باشد. ما مدتی است که نه فقط علم بلکه حتی پرسش هایمان را هم از دیگران وام می گیریم و وانمود می کنیم که پرسش های آنها پرسش های ما هم هست. اینکه ما در کشاورزی ، عمران ، راه و... مشکل داریم برای این است که با زمینه خودمان بیگانه ایم. شما در حیطه روزنامه نگاری اگر متوجه شوید که روزنامه نگاری ایرانی چیست، آن وقت نه فقط برای ایران که برای جهان دستاورد خواهید داشت. این آن چیزی است که در سینمای ایران اتفاق افتاد و باعث شد سینمای ایران جایگاهی جهانی پیدا کند و امروز در جهان همان طور که سینمای آمریکا، اروپا، هند، آمریکای جنوبی و آسیای جنوب شرقی داریم، سینمای ایران هم داریم. سینمای ایران شعر سینماست و محصول شاعری سینماگران ایرانی است.

همان طور که در حیطه باغ سازی هم همین بوده؛ در همه تاریخ باغ سازی در جهان سرایشِ شعر باغ وظیفه ایرانیان بوده، همان طور که فرش ایرانی شعر کفپوش است و آشپزی ایرانی سرودن شعر غذا است. ما همه آنچه در دنیا وجود دارد را باید ببینیم و بشناسیم، اما نباید اکتفا به آن بکنیم و در آن بمانیم؛ باید از آن به منظور خودشناسی بهره ببریم.

   
  

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
عنوان:
نظر
  قبل از ارسال نظر آنرا ویرایش کرده و قواعد نگارش را در آن رعایت کنید.
لطفاً در مطالب خود اخلاق اسلامی و قوانین کشور را مد نظر داشته باشید.
نمایش نظرات کاربران در خبرها به معنای تایید آنها توسط سایت نیست.

  کد امنیتی:
 
حمله هواداران چلسی به هم‌تیمی جدید رونالدو!
  حمله هواداران چلسی به هم‌تیمی جدید رونالدو!
بسیاری از هواداران چلسی انتقادهای تندی را از ژوائو فلیکس پس از انتقالش به النصر مطرح کردند.
لایحه «فضای مجازی» مهلک‌تر از طرح صیانت و علیه حقوق شهروندی است
  لایحه «فضای مجازی» مهلک‌تر از طرح صیانت و علیه حقوق شهروندی است
لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» ضد آزادی بیان، ضد آزادی رسانه‌ها، ضد آزادی اطلاعات و حق دسترسی و ضد حق و آزادی ارتباط است.
حسرت بازی در آزادی روی دل پرسپولیس و استقلال
  حسرت بازی در آزادی روی دل پرسپولیس و استقلال
بازسازی ورزشگاه آزادی به یک سریال دنباله‌دار تبدیل شده است.
شوک در سوریه: موج جدید ربایش زنان علوی
  شوک در سوریه: موج جدید ربایش زنان علوی
در این گزارش آمده است که ربایش زنان و دختران سوری در استان‌های لاذقیه و طرطوس، حمص و حماه صورت گرفته است.
اصرار به خرید مدافع سابق؛ مرغ ساپینتو یک پا داد!
  اصرار به خرید مدافع سابق؛ مرغ ساپینتو یک پا داد!
ریکاردو ساپینتو یکبار دیگر به صورت رسمی خواستار به خدمت گرفتن عارف غلامی شد.
برنامه‌های سپاهان برای پلی‌آف لیگ نخبگان مقابل الدحیل
  برنامه‌های سپاهان برای پلی‌آف لیگ نخبگان مقابل الدحیل
سپاهان به اصفهان بازمی‌گردد تا با برگزاری تمرینات و چند دیدار تدارکاتی، مهیای نبرد پلی‌آف لیگ نخبگان برابر الدحیل شود.
رکورد فروش پیراهن توپچی‌ها شکسته شد
  رکورد فروش پیراهن توپچی‌ها شکسته شد
هواداران آرسنال استقبال گسترده‌ای از پیراهن تیم محبوب‌شان با نام و شماره ویکتور گیوکرس داشته‌اند.
رییس کمیسیون اقتصادی مجلس و مدیرعامل بانک صادرات ایران در اردوی ملی‌پوشان وزنه‌برداری
  رییس کمیسیون اقتصادی مجلس و مدیرعامل بانک صادرات ایران در اردوی ملی‌پوشان وزنه‌برداری
برنامه بازی‌های چهار مدعی قهرمانی لیگ برتر در 3 هفته آخر
  برنامه بازی‌های چهار مدعی قهرمانی لیگ برتر در 3 هفته آخر
نگاهی به دیدارهای مدعیان قهرمانی در سه هفته پایانی نیز خالی از لطف نیست.
ام جی سایبر اکس 2025: شاسی‌بلند مکعبی جدید وارد می‌شود
  ام جی سایبر اکس 2025: شاسی‌بلند مکعبی جدید وارد می‌شود
با طراحی جوزف کابان، خودروی کاملاً متفاوت‌ام جی سایبر اکس 2025 طی نمایشگاه اتو شانگ‌های متولد شد. این شاسی‌بلند الکتریکی، ترکیبی از زیبایی‌شناسی مستحکم و مکعبی با تکنولوژی‌های آینده‌نگرانه است و با پلتفرم یکپارچه باتری،
گزینه پرسپولیس بهترین بازیکن لیگ اروپایی
  گزینه پرسپولیس بهترین بازیکن لیگ اروپایی
علی قلی‌زاده، وینگر ایرانی تیم فوتبال لخ پوزنان، جایزه بهترین بازیکن ماه «مِی» لیگ لهستان را دریافت کرد.
رونمایی پرسپولیس از بازیکن خارجی
  رونمایی پرسپولیس از بازیکن خارجی
خرید خارجی جدید پرسپولیس به زودی قراردادش را با سرخ پوشان رسمی می کند.
  پربیننده ترین اخبار       
  فوری / ادارات تهران فردا چهارشنبه 8 مرداد 1404 تعطیل شد؟
  فوری / تصمیم دولت برای تعطیلی تهران قطعی شد
  4 بازیکن جدید در لیست خرید استقلال
  سورپرایز آخر درویش برای پرسپولیس؛‌ خرید بزرگ خارجی در تهران
  جدول زمان‌بندی قطع برق تهران و استان‌ها امروز سه‌شنبه 7 مرداد 1404+ جدول
  نا امیدی استقلالی‌ها ازگزینه محبوب؛ چرا سعید آذری مدیرعامل نمی‌شود؟
  چرا استقلال از خرید عیسی آل کثیر رونمایی نمی‌کند؟
  توافق گلزن ملوان بندرانزلی با استقلال
  فروش بلیت‌ پروازهای اربعین از فردا، چهارشنبه هشتم مرداد
  عکس / خرید جدید استقلال در لباس پرسپولیس!
  نبویان: تحریم دیگری باقی نمانده که با مکانیسم ماشه برگردد
  آخرین خبرها از تعطیلات یک هفته‌ای تهران
  امروز رای محرومیت بیرانوند صادر می‌شود؟
  حرف آخر پرسپولیس؛ مصالحه با تراکتور فقط در ازای ترابی
  بیت‌کوین چشم‌انتظار جلسه سرنوشت‌ساز
  خبر نگران کننده برای پرسپولیسی‌ها درباره اوریه
  ببینید؛ نجات سرنشینان خودروهای گرفتار در سیل سهمگین چین
  انتقاد از کریستوفر نولان برای فیلمبرداری در سرزمین اشغالی
  موشک جدید با دقتی مرگبار شلیک شد
  افشای عکسی از آیفون 17 پرو قبل از رونمایی
© شبکه خبری سرنویس 1404

All rights reserved