گرچه تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی ها در سال های اخیر، سهم مهمی در کاهش منابع آبی داشته اند، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که بحران زاینده رود بیش از آنکه صرفا اقلیمی باشد، مدیریتی است به گونه ای که می توان گفت برداشت های بی رویه، اجرای پروژه های ناپایدار و نبود سامانه های دقیق پایش و کنترل مصرف، وضع موجود را تشدید کرده و حیات زاینده رود را به خطر انداخته است. زاینده رودی که دیگر زنده نیست به گزارش اعتماد، خورشید آرام آرام پشت گنبدهای فیروزه ای اصفهان پایین می رود. صدای زنگ دوچرخه ها کمتر از گذشته به گوش می رسد. پل خواجو، پیر و تنها، به رودخانه ای خشک خیره مانده که سال هاست حسرت شنیدن صدای شرشر دایمش را داریم. در عصرهای دلگیر تابستان، مردمی را می بینی که بی صدا کنار بستر خشک زاینده رود قدم می زنند. انگار دنبال خاطره ای گم شده اند؛ صدای آب، بوی خاک نم خورده و قایق هایی که دیگر نیستند. پیرمردی کنار سی وسه پل نشسته و با حسرت به مسیر خاکی رود نگاه می کند: اون قدیما، همین موقع ها بچه ها تو آب بازی می کردن… حالا نگاه کن، جز خاک چیزی نمونده. دختر بچه ای در حال دویدن روی شن های داغ بستر خشک زاینده رود است. مادرش با نگاهی نگران می گوید: نمی دونم این بچه اصلا صدای آب رو شنیده یا نه… آخه کی بشه آب بیاد؟ کی این رودخونه زنده می شه؟ شب هنگام، نوای نی نوازنده ای زیر پل خالی، سکوت را می شکند. آهنگش غمگین است؛ مثل خود زاینده رود. اینجا نه تنها یک رودخانه خشک شده، بلکه خاطراتی دفن شده اند و شهری که با لب های ترک خورده، همچنان منتظر قطره ای امید است. زاینده رودی که از زمان های بسیار قدیم، مأمن و مأوای مردم نصف جهان بود تا در کنارش خستگی دل و جان را از تن و روح به در کنند، دیگر زنده نیست، دست کم در چشم مردمش. خشکی این شاهرگ حیاتی اصفهان، تنها مساله ای زیست محیطی نیست؛ زخمی است بر روح شهر، بر قلب مردمانی که زندگی شان با صدای آب گره خورده بود. حالا دیگر پس از گذشت سال ها و نفس کشیدن های کم رمق و گاه و بی گاه این رودخانه، دیگر کسی امیدی به زنده بودنش ندارد، وقتی زاینده رود؛ این رود بی پناه، قربانی سوءمدیریت هاست، وقتی برداشت های بی رویه، اجرای پروژه های ناپایدار و نبود سامانه های دقیق پایش و کنترل مصرف، تمام روزنه های حیاتش را با خطر مرگ مواجه کرده است، وقتی بارندگی سالانه، حتی از نصفِ میانگین هم کمتر است و با بذل و بخشش آب بین استان های همجوار، سهم اصفهان روز به روز کم و کمتر شده، وقتی سطح ذخیره آب سد زاینده رود به کمتر از 15درصد ظرفیت اسمی رسیده و می گویند که این مقدار ذخیره، کمترین در دهه های اخیر است… این بار صدای زنگ خطر بلندتر از همیشه به گوش می رسد. میزان فعلی ذخایر آب سد زاینده رود نه تنها برای کشاورزان شرق و غرب اصفهان فاجعه بار است، بلکه آب شرب مردم را نیز در معرض تهدید قرار داده است. مدیر بهره برداری و نگهداری از تاسیسات سد و نیروگاه های زاینده رود، چند روز پیش اعلام کرد: ذخیره سد زاینده رود تا پایان تیر ماه 1404 به 313 میلیون مترمکعب رسیده و این رقم نه تنها نسبت به مدت مشابه سال قبل (458 میلیون مترمکعب) بلکه نسبت به میانگین بلندمدت (901 میلیون مترمکعب) کاهش چشمگیر 65درصدی را نشان می دهد. اگر این اعداد را به مثابه علائم حیاتی یک بیمار بدانیم، زاینده رود امروز در وضعیت بحرانی قرار دارد. کاهش بی سابقه ذخایر موسوی نایینی همچنین گفته است: ورودی آب به سد اکنون تنها 16 مترمکعب بر ثانیه است؛ درحالی که خروجی آن، با احتساب تبخیر، به 31 مترمکعب بر ثانیه می رسد. به زبان ساده، ما دو برابر آنچه دریافت می کنیم، مصرف می کنیم. این الگوی ناپایدار در مدیریت منابع آب، موجب می شود هر روز اندکی از ذخیره سد کاسته شود. در چنین شرایطی، آینده ای بدون آب برای میلیون ها نفر ساکن در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، یزد و سایر مناطق پایین دست، بیش از هر زمان دیگری ملموس شده است. کشاورزی در تنگنا؛ زیست بوم در بحران مریم احمدی یک کارشناس محیط زیست است که در این باره می گوید: زاینده رود تنها یک رودخانه نیست، بلکه رگ حیاتی مزارع، باغ ها، زیستگاه ها و حیات شهری است. خشک شدن این رود نه فقط کشاورزی شرق اصفهان، بلکه کل اکوسیستم منطقه را دستخوش دگرگونی کرده است. کاهش سطح آب زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب زیستگاه های طبیعی مانند تالاب گاوخونی و مهاجرت پرندگان، همه پیامدهای همین افت ذخیره آبی اند. در کنار آن، کشاورزان منطقه، بار دیگر با کاهش سهمیه های آبی، با خطر از دست دادن محصولات و معیشت خود مواجهند. اعتراض ها و نارضایتی هایی که در سال های گذشته مشاهده شد، بار دیگر در حال شکل گیری است. چرخه باطل مدیریت ناپایدار به گفته این کارشناس اگر نگاهی به چرخه تاریخی این بحران بیندازیم، متوجه تکرار یک الگوی نگران کننده می شویم: کمبود آب، مدیریت بخشی، مصرف بی رویه، اعتراض اجتماعی، وعده های مقطعی و سپس بازگشت به نقطه آغاز. این چرخه، بدون بازنگری ریشه ای در سیاست های تخصیص، مدیریت و مشارکت ذی نفعان، همچنان ادامه دارد. انتقال های بین حوضه ای، توسعه صنایع آب بر در مناطق خشک، نبود هماهنگی میان استان ها و فقدان نگاه جامع به منابع طبیعی، ازجمله عوامل موثر در این بحران مزمن هستند. زاینده رود در لبه پرتگاه؛ زمان تصمیم های سخت کارشناسان محیط زیست معتقدند با ادامه این روند، به نظر می رسد که تا پایان تابستان نه تنها آب سد کاهش بیشتری خواهد یافت، بلکه تنش های اجتماعی، مشکلات زیست محیطی و اقتصادی نیز افزایش می یابد. در چنین شرایطی، تصمیم گیری های سخت اما ضروری باید در دستور کار قرار گیرد. اکنون بار دیگر، زاینده رود در کانون توجه افکار عمومی و مسوولان قرار گرفته است، اما آیا این بار این توجه به اقداماتی عملی و ماندگار منجر خواهد شد؟ یا مثل همیشه، با عبور از موج بحرانی، باز هم به نقطه شروع بازخواهیم گشت؟ زاینده رود، که روزی زنده رود لقب داشت، امروز در مسیر مرگ تدریجی قرار گرفته است. اگر این چرخه باطل را نشکنیم، فردا برای نجات آن بسیار دیر خواهد بود. |