صفحه اصلی     اقتصادی     اجتماعی     سیاسی     ورزشی     بین الملل     RSS     تماس با ما  
یکشنبه، 5 مرداد 1404 - 11:31   
 آخرین خبرها
  علیرضا بیرانوند کجای «وفاق ملی» است؟
  قطعنامه تا ماشه؛ در ستایش دیپلماسی و روندی که به اسنپ‌بک ختم نشود
  ردپای همسر یک زن در گروگانگیری 3 میلیاردی
  بساط چارترکنندگان در پرواز‌های اربعین برچیده شد
  چاقوکشی در ایالت میشیگان آمریکا با 11 زخمی؛ حال 6 نفر بحرانی است
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 23960صفحه نخست » اخبار مهمپنجشنبه، 2 مرداد 1404 - 15:40

روایت یک آتش‌نشان از یک داغ خانوادگی؛ به دنبال «یاسمین» در میان ویرانه‌های جنگ


آتش‌نشان بود. اما آن شب، خودش در آتشی افتاد که هیچ کپسولی خاموشش نمی‌کرد. خواهر، داماد، دو خواهرزاده‌اش، همه در یک چشم‌برهم‌زدن پرکشیدند؛

ساعت سه ونیم شب بود؛ بامداد جمعه23 خرداد. تهران در سکوتی سنگین خوابیده بود؛ اما خوابِ مختار باکویی، آتش نشان ایستگاه 71 تهران، با انفجاری درهم شکست. این صدا، صدای معمول عملیات نبود. نه زنگ خطر بود، نه صدای بی سیم. صدایی بود که بیداری اش را به آوار و اضطراب گره زد.

به گزارش ایسنا، همسر و فرزندانش با وحشت از خواب پریدند. سعی کرد آرامشان کند. تلویزیون را روشن کرد، خبری نبود. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که همسرش در شبکه های اجتماعی با یک خبر روبه رو شد: منزلی در محله حاجی صادقی مورد اصابت قرار گرفته است. همین جمله کافی بود تا جهان مختار درجا فروریزد.

همسرش گفت: این همون محله ای نیست که خواهرت زندگی می کنه؟ عکسی نشانش داد. نمای خانه آشنا بود.

مختار درجا فهمید و گفت: این خونه خواهَره مه... لباس پوشید. سوار موتور شد. مسیر خانه خواهرش را، که همیشه کوتاه بود، با اضطرابی بی پایان طی کرد. هر ثانیه از این مسیر، با هزار فکر و سوال و دلهره گذشت. وقتی رسید، نوار زرد دور منطقه کشیده شده بود. اورژانس، آتش نشانی، نیروهای انتظامی… همه چیز واقعی بود.

اما هنوز مختار امید داشت. شاید اتفاقی نیوفتاده… شاید خانه خواهرش نیست… اما بود. نفسش بند آمد. بچه های ایستگاه خودش آنجا بودند. ناباورانه گفتند: تو اینجا چیکار می کنی؟ و او گفت: اینجا خونه خواهرمه…

مختار، خودش با چشمان خودش دید. نه به عنوان آتش نشان، به عنوان برادری که دیر رسیده بود. انگار که مأموریت ناتمامی در انتظارش بود؛ مأموریتی نه برای خاموش کردن آتش، بلکه برای خاموشی تمام آنچه که دوست می داشت.

سرش را بالا گرفت؛ طبقه چهارم و پنجم ساختمان پنج طبقه دیگر وجود نداشت. انگار هرگز ساخته نشده بودند. خرابی، دود، ستون هایی که معلق در هوا بودند… سکوتی سهمگین، صدایی گم شده و ... اضطرابی که استخوان را خرد می کرد. خواست وارد شود. دوستانش مانع شدند. گفتند خطرناک است. اما یک آتش نشان که در هر شرایط خطر نمی شناسد وقتی عزیزی زیر آوار دارد، نه درکی از خطر دارد و نه مرز را می شناسد، او رفت. خودش را از میان آوار کشید. از پله ها بالا رفت. راه بسته بود. برگشت.

به ایستگاه رفت. لباس عملیات پوشید. مجهز شد. با تمام آنچه در توان داشت، بازگشت. از ساختمان کناری بالا رفت، به طبقه سوم پرید. خانه خواهرش را پیدا کرد. خانه ای که دیگر خانه نبود؛ پذیرایی، همان جایی که همیشه صدای خنده بچه ها می آمد، حالا یک حفره عمیق و سیاه بود. شاید 12 متر و شاید هم بیشتر.

من یاسمین رو صدا می کردم... فقط صدا توی دیوار برمی گشت

مختار ایستاد و شروع کرد به صدا زدن: یاسمین! دایی! علی! آرمین! مونا… جوابی نبود. سکوت، تنها پاسخش بود. نه صدای نفس، نه ناله، نه نشانی از زنده بودن. لحظه به لحظه بیشتر در اعماق اندوه فرو رفت. اضطراب، جای خودش را به یقین داد.

پایین آمد. مادر و خواهرش را دید که به محل رسیده اند. نخواست این صحنه را ببینند. مادرش، با دیدن خرابه، همان جا نقش زمین شد. غش کرد. خواهرش را بغل گرفت، برد کنار و گفت: خونه شون زده شده… هنوز پیداشون نکردم… ساعت ها، روزها، جست وجو ادامه داشت. اولین پیکرها پیدا شدند؛ پیکر خواهرش، دامادشان، آرمین، هرکدام در گوشه ای پرتاب شده، در هم شکسته و در هم کوبیده.

اما .... یاسمین خواهر زاده اش نبود. روز سوم بود که تماس گرفتند: باید برای شناسایی پیکرها به پزشکی قانونی بروید. مختار نرفت. نتوانست. نمی توانست صحنه را ترک کند. پدرش رفت. آزمایش دی ان ای داد. آنجا بود که مشخص شد سه نفر از عزیزان شان به شهادت رسیده اند. اما همچنان خبری از یاسمین نبود.

مختار می دانست یاسمین کجا می خوابد. شب قبلش آنجا بوده. ساعت انفجار، مطمئن بود خواب بوده. آوار را گشتند. تمام خانه را. بی وقفه. بی خواب. بی رمق. تا روز پنجم. در ساختمان روبه رویی، ساختمانی نوساز و خالی، یک عکس به مختار نشان دادند که ببینند آشنا نیست برای او. تصویری از لباس هایی تکه تکه شده. مختار شک کرد. حیران بود و نمی دانست چه دارد می شود. عکس را به خواهر دیگرش نشان داد. پاسخ آمد: لباس یاسمینه…

هنوز هر زنگی، یعنی شاید خبری از یاسمین باشد

یاسمین 23 ساله، نه فقط زیر آوار، بلکه تکه تکه، با موج انفجار به ساختمان روبه رویی پرتاب شده بود. از پیکرش، تنها یک تکه درون یک کیسه ی فریزری باقی مانده بود. پزشکی قانونی گفت: شاید دی ان ای آن در خشاب دستگاه باشد و تطابق با خانواده اش داده شود. هنوز، هیچ خبری نیست. مختار، همچنان هر روز چشم به تلفن دارد. هنوز هر بار که زنگی می خورد، می گوید: شاید از یاسمین باشه… .

خواهرش را از زیر آوار بیرون کشیدند... بی جان. دامادش، همان مردی که سال ها در خدمت پژوهش و علم و امنیت این کشور بود، در سکوت خاک دفن شده بود. فرزندانشان هم همینطور. فقط جنازه دختر خواهرش هنوز پیدا نشده؛ شاید هنوز جایی زیر خاک، منتظر دستی است که نجاتش دهد... یا شاید دستی که خداحافظی کند.

مختار هنوز هم با لباس عملیات، به خانه ویران خواهرش برمی گردد

در این میان، خانه پدری شان نیز لرزید. خانه همسایه شان اصابت کرده بود. دوست قدیمی اش، پشت در، خودش را می زد. پدر، مادر و خواهرش شهید شده بودند. مختار به آنجا هم رفت. کمک کرد. پیکرها را بیرون آورد. بعد، دوباره برگشت سر خانه خواهرش. چون هنوز یاسمین نیامده بود…

هفت نفر در خانه خواهرش و اطراف آن شهید شدند. مختار باکویی، می گوید: آتش نشانی فقط شغل نیست. خانواده است. بچه ها کنارم بودند. از ایستگاه خودم، از ایستگاه های دیگه. شیفتشون هم که تموم می شد، باز می موندن. چون درد من، درد خودشون بود. .

حالا، روزها از آن جمعه شوم گذشته است. مراسم خاک سپاری برگزار شد. پیکرهای شناسایی شده از علی 53 ساله، مونای 45 ساله و آرمین 16 ساله، در قطعه مجدین شهدای ساری به خاک سپرده شدند. اما هنوز یک صندلی خالی مانده. صندلی یاسمین.

آتش نشان ها به دیدن سوختن عادت دارند؛ اما نه به سوختن خودشان. نه به خاکستر شدن خانواده شان. نه به این که جنازه عزیزشان را از زیر سنگ و بتن درآورند، نه به این که برای دخترکی که همیشه "دایی جان" صدایش می کرد، حالا فقط یک پرونده پزشکی قانونی باقی بماند.

مختار، هنوز با لباس عملیاتی اش، هنوز با دستان زخمی اش، هر شب، هر روز، منتظر خبری است. نه فقط برای اینکه پیکر را پیدا کند، بلکه برای اینکه آن بخش از دلش را که زیر آوار مانده، دوباره بغل بگیرد. او، هنوز صدای یاسمین را می شنود: دایی، برام شکلات خریدی؟ اما حالا… فقط سکوت است.

فقط دیوارهای ریخته و آسمانی که انگار از شرم، به زمین نگاه نمی کند.

حمله رژیم صهیونیستی، جنایتی بود که نه فقط دیواری را فرو ریخت، که بنیان یک خانواده را نابود کرد. یک دانشمند، یک مادر، دو کودک و هنوز دختری بی جنازه و بی مزار...

سایه این داغ، تا آخر عمر روی شانه های مختار خواهد بود. اما صدای او، باید شنیده شود. نه فقط به عنوان یک داغ دیده، که به عنوان شاهد یک جنایت، شاهد خفقان جهانی که نام انسانیت را به زبان می آورد، اما کودکان را به خاک می سپارد.

این گزارش، نه برای برانگیختن ترحم است، نه برای ساختن قهرمان. این گزارش، فریاد خاموش مردی ست که قرار بود آتش را خاموش کند، اما خودش در دل آتشی افتاد که از آن گریزی نیست.

پایان ندارد این گزارش، چون هنوز آغازِ التیام نیامده است. و یاسمین… هنوز نیامده

   
  

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
عنوان:
نظر
  قبل از ارسال نظر آنرا ویرایش کرده و قواعد نگارش را در آن رعایت کنید.
لطفاً در مطالب خود اخلاق اسلامی و قوانین کشور را مد نظر داشته باشید.
نمایش نظرات کاربران در خبرها به معنای تایید آنها توسط سایت نیست.

  کد امنیتی:
 
قطعنامه تا ماشه؛ در ستایش دیپلماسی و روندی که به اسنپ‌بک ختم نشود
  قطعنامه تا ماشه؛ در ستایش دیپلماسی و روندی که به اسنپ‌بک ختم نشود
پروژه هسته‌ای برای ایران ضروری بود اما شاید اگر در زمان خودش می‌شد این پرونده را مورد نقد و بررسی قرار داد، مسیر پیش روی آن هم مشخص‌تر می‌شد.
ردپای همسر یک زن در گروگانگیری 3 میلیاردی
  ردپای همسر یک زن در گروگانگیری 3 میلیاردی
«پس از آنکه مشخص شد متهمان گروگانگیری مرد تبعه خارجی را در همان مخفیگاه نگهداری می‌کنند، عملیات ضربتی با هماهنگی قاضی اسماعیل عندلیب معاون دادستان مرکز خراسان رضوی آغاز شد و کارآگاهان به سرپرستی سروان هاشمی (افسرپرونده) موفق شدند 3 متهم این پرونده ...
بساط چارترکنندگان در پرواز‌های اربعین برچیده شد
  بساط چارترکنندگان در پرواز‌های اربعین برچیده شد
سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری گفت:در ایام اربعین به‌ هیچ عنوان فروش چارتری نداریم و چارتر کنندگان توسط شرکت‌های هواپیمایی ممنوع شده‌اند.
جدال پیرپسر با منتقدان: آقای فراستی اصلا کدام فیلم را دیده‌ای؟
  جدال پیرپسر با منتقدان: آقای فراستی اصلا کدام فیلم را دیده‌ای؟
یکی از تهیه‌کنندگان «پیرپسر» در واکنش به نقدهای منفی درباره این فیلم و اشاره به اینکه برخی منتقدان گویا فیلم را ندیده‌اند، گفت: نقد باید سازنده و مبتنی بر متن فیلم باشد.
چاقوکشی در ایالت میشیگان آمریکا با 11 زخمی؛ حال 6 نفر بحرانی است
  چاقوکشی در ایالت میشیگان آمریکا با 11 زخمی؛ حال 6 نفر بحرانی است
عامل چاقوکشی یک مرد 42ساله معرفی کرده‌اند که با چاقو به مردم در فروشگاه والمارت شهر تراوروس حمله کرد.
آتش‌سوزی گسترده در شمال غرب ترکیه
  آتش‌سوزی گسترده در شمال غرب ترکیه
آتش‌سوزی گسترده‌ای در جنگل‌های شمال غرب ترکیه شعله ور شده که تاکنون چندین منطقه را درگیر کرده است. این حادثه باعث تخریب گسترده پوشش گیاهی و تخلیه برخی سکونتگاه‌های روستایی شده است.
وزیر خارجه پاکستان: به زودی میزبان رییس جمهور ایران خواهیم بود
  وزیر خارجه پاکستان: به زودی میزبان رییس جمهور ایران خواهیم بود
معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه پاکستان گفت که رییس جمهوری اسلامی ایران به زودی سفر رسمی به اسلام‌آباد انجام می دهد.
ببینید؛ پرواز مشعل المپیک با شعار حمایت از غزه
  ببینید؛ پرواز مشعل المپیک با شعار حمایت از غزه
سازمان عفو بین‌الملل، پیام «نسل‌کشی در غزه را متوقف کنید» را بر روی مشعل المپیک پاریس به نمایش گذاشت و اولین سالگرد میزبانی پایتخت فرانسه از بازی‌های 2024 را گرامی داشت.
هشدار جدی درباره آینده آب استان فارس
  هشدار جدی درباره آینده آب استان فارس
استان فارس اگرچه امسال با مشکل جدی آب روبرو نیست اما در سال آینده با بحران کم‌آبی جدی مواجه خواهد بود. کاهش شدید بارندگی‌ها تا 60 درصد در برخی مناطق جنوبی استان مانند لار،
کهیان: گِل این غربگراها را با دروغ و جفنگ آب داده‌اند
  کهیان: گِل این غربگراها را با دروغ و جفنگ آب داده‌اند
روزنامه‌ای اصولگرا با اشاره به موج اعتراض‌ها پس از ارائه لایحه «‌مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» نوشت: بی‌خیالی مراجع مسئول باعث شده که حالا پادوهای دشمن رسماً به قانون مجرمانه بودن انتشار خبر کذب و دروغ اعتراض می‌کنند.
نقشه آمریکا برای رمزارز ایرانی‌ها/ آیا تتر دیگر امن نیست؟
  نقشه آمریکا برای رمزارز ایرانی‌ها/ آیا تتر دیگر امن نیست؟
به گزارش اقتصادآنلاین، در حالی‌ که کاربران ایرانی رمزارز، تتر را پناهگاهی امن در برابر تورم و محدودیت‌های مالی می‌دانستند، اکنون با موجی بی‌سابقه از مسدودسازی کیف‌پول‌ها مواجه شده‌اند.
قالیباف: استفاده نمایندگان از تلفن همراه در صحن مجلس ممنوع است
  قالیباف: استفاده نمایندگان از تلفن همراه در صحن مجلس ممنوع است
تصمیم هیأت رییسه بر این مبنا است که تلفن همراه وارد صحن نشود، از این رو وقتی نمایندگان در صحن حضور دارند امکان صحبت کردن با موبایل وجود ندارد و باید مشغول ارائه پیشنهادها و وظایف ذاتی خود باشند.
  پربیننده ترین اخبار       
  ریزش شدید قیمت طلا 18 عیار امروز 4 مرداد 1404 / طلا به مرز حساس قیمتی سقوط کرد
  دلیل خرید عیسی آل کثیر توسط استقلال چه بود؟
  این شاه ماهی محبوب پرسپولیس به مس رفسنجان پیوست
  تصویر مشکوک از استقلال-سپاهان؛ خرید جدید آبی‌ها لو رفت؟
  فوری/ فردا 5 مرداد 1404 ادارات و بانک‌های تهران تعطیل شد؟
  فوری/ یارانه جدید 6 مرداد 1404 واریز می‌شود
  درخواست ناگهانی استقلال در آستانه بازی با تراکتور جنجالی شد
  عرضه رایگان سوخت به مردم/ جزییات اعلام شد
  الفاظ نامناسب روزنامه ایتالیایی علیه مهدی طارمی
  مدیر استقلال به دلسوزی هواداران هم دهان‌کجی کرد
  خواننده‌ پاپ طرفدار استقلال: گمشید استقلالو ول کنید/ پیش اوسکولا میشه انقدر تو تلوزیون مصاحبه نکنید؟
  «نه» به مارسی، «بله» به پرسپولیس ؛ مورد عجیب سرژ اوریه
  خبری مهم از اردوی استقلال در ترکیه
  کنایه رضا درویش به محمدرضا زنوزی درباره پرونده علیرضا بیرانوند
  تفال به حافظ یکشنبه 5 مرداد 1404؛دو یار زیرک و از باده کهن دومنی..
  بند خاص در قرارداد مارکو باکیچ با پرسپولیس
  ببینید؛ ارتش روسیه یک روستای اوکراینی را تصرف کرد
  استقلال روی این ستاره خارجی دست گذاشت
  ببینید؛ نخستین سخنرانی خانم نماینده با نوزاد در آغوش
  حذف یارانه سه دهک بالا و افزایش 40 درصدی یارانه نقدی این دهک‌ها!
© شبکه خبری سرنویس 1404

All rights reserved