  ناکارآمدی رسانه ملی در آموزشهای بحران یزدانی با انتقاد از عملکرد صداوسیما در بحران جنگ اخیر، میگوید: «انتظار داشتیم رسانه ملی در مواقع خطر به کمک مردم بیاید و آموزشهای لازم را ارائه دهد، اما صداوسیما در این آزمون مردود بود. به عنوان مثال، احتمال آلودگیهای رادیواکتیو در پی حمله به تأسیسات اتمی، یک نکته مهم است که نیاز به آموزش دارد و این آموزش میبایست تحت نظارت افراد متخصص و در واضحترین شکل ممکن به سمع و نظر عموم جامعه برسد، ولی ما هیچ محتوای صریح و صحیحی پیرامون این مسئله از صداوسیما ندیدیم.» او به اختصاص تریبون به افراد غیرمتخصص، مانند برخی از حکمای طب سنتی، که از سوی سازمان نظام پزشکی بهعنوان مداخلهگران غیرمجاز در درمان شناخته شدهاند، اشاره میکند: «در جریان وقایع اخیر، صداوسیما بهجای دعوت از روانپزشکان، روانشناسان یا متخصصان طب اورژانس که میتوانند آموزشهای کاربردی برای مواقع خطر ارائه دهند، به افراد غیرمتخصص، اعم از حکیم خیراندایش، فرصت داد و از این طریق به نشر اطلاعات نادرست کمک کرد یا دستکم هیچ نقشی در نشر اطلاعات ضروری و مفید ایفا نکرد. این در حالی است که آموزشهایی مانند نحوه گفتوگو با کودکان درباره جنگ، که گروهی پرخطر محسوب میشوند، یا چگونگی مواجهه با خطرات احتمالی مانند آلودگیهای رادیواکتیو، از نیازهای اساسی مردم در این دوره بود. در واقع ما به آموزش طب نظامی و اورژانسی نیاز داشتیم، نه طب سنتی.» یزدانی تأکید میکند: «صداوسیما با رجزخوانیهای بیفایده و کمکاری در ارائه محتوای آموزشی، آن هم در ساعات پرمخاطب، فرصت آگاهیبخشی را از دست داد و این امر باعث شد مرجعیت رسانهای به سمت رسانههای خارجی سوق پیدا کند.»   لزوم بازنگری در آموزشهای طب نظامی یزدانی به اهمیت طب نظامی در شرایط بحرانی اشاره میکند و میگوید: «در جنگهای قرن 21، با تهدیداتی مانند حملات بیولوژیک، شیمیایی یا اتمی، آموزشهای طب نظامی برای کادر درمان ضروری است.» او معتقد است: «دورههای بازآموزی روتین برای پزشکان و پرستاران باید شامل حداقلهای آموزش طب نظامی باشد تا در شرایط بحرانی، کادر درمان آمادگی لازم را داشته باشند. هرچند برخی پزشکان ممکن است بهصورت خودجوش این آموزشها را دنبال کرده باشند، اما نیاز به برنامهریزی منسجم و اجباری در این زمینه بهشدت احساس میشود.» به گفته او «تغییر سبک جنگها در دنیای مدرن، ضرورت بازنگری در محتوای آموزشی کادر درمان را دوچندان کرده است. این آموزشها میتوانند شامل نحوه مدیریت مصدومان در شرایط غیرمتعارف یا واکنش به تهدیدات شیمیایی و رادیواکتیو باشند، که در جنگ اخیر به دلیل احتمال حمله به تأسیسات اتمی، اهمیت بیشتری پیدا کردند.»  شفافیت در اطلاعرسانی؛ کلید جلب اعتماد عمومی یکی از نکات کلیدی سخنان یزدانی، لزوم شفافیت در اطلاعرسانی است. او به نمونه شایعه «توزیع قرص یُد در محله امیرآباد تهران» اشاره میکند و توضیح میدهد: «قرص ید (یدید پتاسیم) برای پیشگیری از جذب ید رادیواکتیو توسط تیرویید در صورت نشت مواد هستهای، مثلاً در حمله به تأسیسات اتمی، استفاده میشود؛ که در جریان فوق، فقدان آگاهی درباره جوانب پیشگیرانه یا واکنشی بودن این اقدام، باعث سردرگمی و نگرانی مردم شد. اگر اقدامات پیشگیرانه، مانند همین توزیع قرص ید، با اطلاعرسانی شفاف همراه نباشد، ترس عظیمی در مردم ایجاد میکند و میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.» یزدانی تأکید میکند: «در عصر انفجار اطلاعات، سکوت یا پنهانکاری دیگر پاسخگو نیست و وزارت بهداشت و رسانهها باید با شفافیت کامل، اطلاعات درست را در اختیار مردم قرار دهند تا از نشر اطلاعات نادرست توسط رسانههای مغرض جلوگیری شود.» او هشدار میدهد: «برای هر کشوری مهم است که مرجعیت رسانه به بیرون از آن کشور سوق پیدا نکند. اگر مراجع رسمی، مرجعیت اطلاعرسانی را در کشور به دست نگیرند، رسانههای خارجی و افراد ناشناس این خلأ را پر خواهند کرد، که این اتفاق میتواند به سهم خود منجر به تشویش اذهان عمومی شود.» 47232 منبع: خبرآنلاین سلامت کودک و خانواده |