عبدالجواد موسوی روزنامه نگار در یادداشتی برای روزنامه هم میهن نوشت: بسیاری از دوستان که علی الظاهر انقلابی تشریف دارند، در دفاع از ادبیات هتاکانه و رجزخوانی های هزینه ساز برای کشور و مردم ایران، می گویند: ما مثل شما روشنفکرها بی غیرت نیستیم و نمی توانیم در مقابل تجاوز و زورگویی های آمریکا و اسراییل خاموش بنشینیم. حالا که نمی توانیم با دشمنان مان روبه رو شویم و حق شان را کف دست شان بگذاریم، دست کم اجازه بدهید چهارتا لیچار بارشان کنیم تا دل مان خنک شود. چطور می توانید با دشمنی که این همه سردار، دانشمند و مردم عادی را به خاک و خون کشیده سر میز مذاکره بنشینید؟ حالا که بویی از غیرت نبرده اید و جسارت از گل نازک تر گفتن به دشمنان این آب و خاک را ندارید، حداقل بگذارید جور این بی غیرتی ها را جواد لاریجانی، فواد ایزدی و چند مجری باغیرت صداوسیما بکشند و با تهدید و توهین به آن ها مرهمی بر داغ های بی شمار ما باشند . احتمالاً شما هم این حرف ها را شنیده اید. با کاسبان توهین و تهدید و شعارهای هزینه ساز کاری ندارم اما عده ای از بندگان خوب و صادق خدا حقیقتاً به این حرف ها معتقدند و از سر غیرت و دلسوزی این سخنان را بر زبان می آورند. برخی از این بندگان خوب خدا جدی جدی فکر می کنند هرکس با رجزخوانی ها و شعارهای هزینه ساز مخالفت کرد، پس حتماً طرفدار آمریکا و اسراییل است و دلش می خواهد خاک کشورش به تصرف بیگانگان درآید. با آن عده ای که کاسبان دمیدن در آتش جنگند، هرطور که دل تنگ تان می خواهد سخن بگویید. اما با این عده قلیل دلسوزی که حقیقتاً گمان می کنند عباس عراقچی سرِخود پامی شود و می رود با آمریکایی ها و اروپایی ها مذاکره می کند، باید حرف زد و آنان را قانع کرد. باید به آن ها گفت، مرز بی غیرتی و تدبیر کجاست و بی عقلی با رجزخوانی تفاوت بسیار دارد. باید به آن ها فهماند ما در این عالم غریبیم و در موقع خطر، نه روسیه به دادمان خواهد رسید، نه چین. از غیرتمندان حوثی هم کار آنچنانی برنمی آید. غیرت به تنهایی اگر قرار بود در این عالم کارگر شود، امروز حوثی های یمن که از شریف ترین و غیرتمندترین مردمان جهانند باید آمریکا، اروپا و اسراییل را زیر دمپایی های پلاستیکی شان له می کردند. اما به قول شاعر: برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت ضعیف پامال است ای کاش می توانستیم گردن تمام مزدوران آمریکایی را دست کم در منطقه بشکنیم و همه شان را بفرستیم همان جایی که بودند. بله، حرف درست همین است که آن ها غلط می کنند در کار و بار همه جهان دخالت می کنند. حقیقت این است که آن ها هرجا پا گذاشته اند سفیر مرگ و نابودی بوده اند و هر انسان باشرفی موظف است به اندازه وسع خود علیه آن ها به مبارزه برخیزد. اما به قدر وسع خود. اگر وسع خود را نشناسی نه تنها بر آن ها چیره نخواهی شد بلکه دیگر مظلومان و مستضعفان را نیز به دردسر خواهی انداخت. ای کاش می توانستیم در عالم واقع اسراییل را از روی نقشه زمین حذف کنیم. صهیونیست ها مصداق و مفهوم شر مطلقند و هرجایی که باشند، دوزخ را برای دیگران به ارمغان می آورند. جمهوری اسلامی اگر فقط یک شعار قابل دفاع داشته باشد همین محو اسراییل از روی کره زمین است. آن ها فقط خصم فلسطینی ها و اعراب نیستند. کافی است اندکی تاریخ بخوانی و قدری در افکار اهریمنی این دوزخیان روی زمین تأمل کنی تا بدانی آن ها با خدا نیز سر ستیز دارند. خود را مامور به نابودی بشر می دانند و هیچ موجود دوپایی را جز خودشان، قابل اینکه آدمیزاد نام بگیرد نمی دانند. چنین موجودات هولناکی برای بشریت خطری بزرگ محسوب می شوند اما ای کاش محو این فتنه نوع بشر به همان سادگی شعار سَردادن و نصب روزشمار نابودی شان در میدان فلسطین بود. شعار فی نفسه بد نیست و نه تنها بد نیست که افق پیش روی یک ملت را معین می کند اما ای کاش این شعارها وقتی سر داده می شد که توان آن نیز فراهم بود. ای کاش دست کم در کنار این همه شعار راه نفوذ را هم می بستیم تا به این سادگی آماج تیر کین توزی صهیونیست ها قرار نگیریم. مخالفت با دشنام دادن به این و آن به معنای دفاع از اسراییل نیست. برادر من! خواهر من! همه قصد و غرض ما این است در روزگاری که اروپا، آمریکا و اسراییل کمر به نابودی ما بسته اند، دست کم بتوانیم از تعداد دشمنان مان بکاهیم تا در این نبرد نابرابر صدمه کمتری متوجه هم وطنانمان شود. تو به این می گویی بی غیرتی؟ بگو. فحش از دهن تو طیبات است اما در کنار فحش و بد و بیراه هایی که نصیب ما می کنی، کمی هم وقت بگذار برای فکر کردن. شاید دشمن تو کس دیگری باشد. |