فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است. ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی در مکتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد. تفسیر عرفانی: حضرت حافظ در بیت های هشتم و نهم می فرماید: * روز خداوند اگر نظرگاه تو شود، از این پس شکی باقی نمی ماند که روشن روان خواهی شد. * اگر غرور و خودخواهی را از بین ببری، از این واژگونی، غم به دل راه نده زیرا باید از قید وابستگی ها رها شوی تا در عشق به حق بقا یابی. حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید. تعبیر غزل: نردبان ترقی پله پله است و تو باید این پله ها را یکی پس از دیگری طی کنی. تا رنج شاگردی نبری استاد نخواهی شد. اگر می خواهی به نیت خود برسی باید خود را به سلاح علم و هنر مجهز نمایی و به هنر تواضع مزین نمایی. |