فرارو- موفقیت در دستیابی به اهداف بزرگ بیش از آنکه به استعداد یا شانس وابسته باشد، به ایجاد عادت های درست و قابل تکرار مرتبط است.

به نقل از اینک، در مسیر رسیدن به اهداف بزرگ، بسیاری تصور می کنند استعداد، ارتباطات قوی یا خوش اقبالی تعیین کننده موفقیت هستند. اما در واقع، هیچ یک از این ها به تنهایی پل عبور از آرزو به تحقق را نمی سازند. آنچه رویای افراد را به واقعیت تبدیل می کند، عادت هایی ساده ولی قدرتمند هستند. عادت هایی که هر کسی می تواند آن ها را فرا بگیرد و به کار بگیرد. نکته مهم این است که این عادت ها برای همه افراد مؤثر هستند.

یکی از رایج ترین اشتباهاتی که افراد در مسیر هدف گذاری مرتکب می شوند، انتخاب اهدافی بسیار ساده یا بسیار غیرواقعی است. در حالت اول، چون هدف ساده است، انگیزه ای برای پیگیری ایجاد نمی شود. در حالت دوم، هدف چنان دور از دسترس به نظر می رسد که باعث فلج شدن فرد می شود.

راه حل، پیدا کردن نقطه تعادل است؛ جایی که هدف شما به اندازه کافی بزرگ و چالش برانگیز باشد تا شما را به حرکت وادار کند، اما در عین حال آن قدر قابل تصور باشد که بتوانید مسیری برای رسیدن به آن مجسم کنید. آن حس هیجان آمیخته با ترس که در دل احساس می کنید، در واقع قطب نمای درونی شماست که مسیر درست را نشان می دهد.

قبل از آن که برای رسیدن به یک هدف بزرگ برنامه ریزی کنید، لازم است به عمق انگیزه های خود سر بزنید. چرا می خواهید به این هدف برسید؟ تحقق آن چه تغییری در زندگی شما ایجاد می کند؟ پاسخی را انتخاب کنید که واکنشی احساسی در شما ایجاد کند.

برای مثال، اگر یک مدیر بازاریابی بگوید می خواهد تعامل کاربران در شبکه های اجتماعی را افزایش دهد، این هدف به تنهایی الهام بخش نیست. اما زمانی که او متوجه می شود این تعامل واقعی با مشتریان به رشد کسب وکار خانوادگی کوچک شان کمک می کند و در نتیجه برای هشت کارمندش شغلی پایدار و فرصت رشد فراهم می کند، همه چیز تغییر می کند.

دلیل واقعی شما برای پیگیری یک هدف، نه تنها الهام بخش خواهد بود، بلکه در مواقع سخت نیز همچون لنگر عمل می کند و شما را در مسیر نگه می دارد.

برخی از اهداف به قدری بزرگ و مبهم به نظر می رسند که ذهن از درک کامل آن ها عاجز می شود. راه اندازی یک کسب وکار؟ نوشتن یک کتاب؟ در نگاه اول، این اهداف ممکن است غیرممکن به نظر برسند. اما اگر آن ها را به قدم های کوچک و ملموس تقسیم کنید، ترس از بین می رود.

برای مثال شاید مدت ها موفق به نظم دادن به دفتر کارتان نشده باشید. اما اگر تصمیم بگیرید هر روز تنها 30 دقیقه وقت بگذارید و یک بخش مشخص را مرتب کنید: روز اول فقط پاک سازی میز، روز دوم بایگانی برگه ها، روز سوم قفسه کتاب و… این روند، کاری که پیش تر بزرگ و دلهره آور به نظر می رسید را به مجموعه ای از فعالیت های ساده تبدیل می کند.

مغز انسان به تهیه فهرست علاقه دارد؛ احساس رضایت و انگیزه ای که از تیک زدن کارهای انجام شده حاصل می شود، بسیار قدرتمند است. بنابراین، برای رسیدن به هدف خود، یک جدول زمانی دقیق تهیه کنید و برای هر مرحله، نقاط عطف و موفقیت های کوچک تعریف کنید تا حس پیشرفت را در طول مسیر حفظ کنید.

انگیزه مانند دوستی خوش برخورد اما غیرقابل اعتماد است؛ گاهی هست و گاهی نه. به همین دلیل، افراد موفق به انگیزه وابسته نیستند؛ آن ها به سیستم های قابل اجرا تکیه می کنند. اگر می خواهید کسب وکار خود را به صورت مستمر توسعه دهید، نمی توانید منتظر بمانید تا حال انجام دادنش را داشته باشید . به جای آن، زمان هایی مشخص برای برنامه ریزی و توسعه کسب وکارتان در هفته تعریف کنید.

همچنین، کارهای کلیدی مانند بازاریابی را تا حد امکان خودکارسازی کنید. اگر هدف تان جمع کردن مقداری پول است، می توانید با انتقال خودکار درصدی از درآمد به یک حساب مجزا، این فرآیند را بدون نیاز به تصمیم گیری ماهانه اجرا کنید. در واقع، باید طوری برنامه ریزی کنید که انتخاب صحیح، آسان ترین انتخاب برایتان باشد.

هر هدف بزرگی، ناگزیر با موانع و چالش هایی همراه خواهد بود. تفاوت بین کسانی که تسلیم می شوند و کسانی که موفق می شوند در نحوه برخورد با این موانع است. افراد موفق، وقوع مشکلات را از پیش تصور کرده اند و آن ها را به عنوان پازل هایی برای حل کردن در نظر می گیرند، نه دلایلی برای انصراف.

فرض کنید یک مشتری نتواند صورتحساب خود را به موقع پرداخت کند و شما با مشکل نقدینگی روبه رو شوید. به جای آنکه این اتفاق را نشانه ای از شکست در کسب وکار تفسیر کنید، آن را فرصتی برای تقویت قراردادها و سیاست های پرداخت خود ببینید. اصلاحات شما می تواند کسب وکارتان را در آینده مقاوم تر کند. در واقع، شکست ها را باید همچون چرخش های غیرمنتظره در داستان موفقیت خود دید که آن را جذاب تر و آموزنده تر می کنند.

عادت های کوچک و هدفمند، ستون های تحقق رویاهای بزرگ هستند. با انتخاب هدفی چالش برانگیز، شناخت انگیزه های درونی، تقسیم آن به مراحل کوچک، طراحی سیستم های پشتیبان و پذیرش چالش ها به عنوان فرصت، هر فردی می تواند از آرزو به عمل برسد. مسیر موفقیت نه با شانس و استعداد، بلکه با استمرار و هوشمندی ساخته می شود.