| مهدی مالمیر در عصر ایران نوشت: چند صباحی است که خبرِ اُفت تحصیلی و بی رغبتی دانش آموزان، سوگ مندانه بر خروجی رسانه ها چشم گیر شده است و روان هر خواننده و دل سوزی را می آزارد. این که میانگین نمرات یا معدل بچه های مدرسه رُو، هر سال پایین می آید و گویی انگیزه نشستن سر کلاس و گوش و دل سپردن به آموزگاران را از کف داده اند، مشکلی است که کمتر می توان انکار کرد. به نظر می آید همه چیز به همان کلمه جادوییِ " انگیزه" باز می گردد و مشکل از فقدان انگیزه سرچشمه می گیرد. نویسندگان حوزه اجتماع، به طور کلی انگیزه را به سه پاره بخش کرده اند: انگیزه های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی. به عبارت سر راست تر، انگیزه های ما برای سرگرم شدن به کاری یا طفره زدن از آن، یا در پیوند با میزان درآمد( اقتصاد) است، یا به میزان اعتبار اجتماعی بازبسته است یا بر زمینه ملاحظات اخلاقی مجال رشد می یابد. می شود این سه شاخه را با آوردن نمونه هایی روشن تر بیان کرد: می گویند محقق اقتصادی ارجمندی، هرگاه مسؤول پروژه تحقیقی چرب و شیرینی می شد، برای همکاران خود نوعی کلوچه مخصوص به عنوان شیرینی هدیه می آورد. کار شیرینی ها و طعم و بوی آن چنان بالا گرفت که آوازه شان به ادارات و مؤسسات دیگر هم کشید. پژوهش گر اقتصادی روزی تصمیم گرفت اتاق کار و منشی و درجه پژوهش گری را رها کند و به تولید کلوچه و فروختن آن به ادارات بپردازد و خود را از کار کارمندی خلاص کند! کار کلوچه فروشی رونق گرفت و درآمد پژوهش گر سابق بالا رفت و پول بیشتری نسبت به کار تحقیق به دست می آورد. امروز هم می شود انگیزه اقتصادی را در هر کاری اگر نه بالاترین کشش ولی بسیار مؤثر در انجام کار و تحصیل در دنیای امروز دانست. همانندِ محقق کذا، این روزها انگیزه اقتصادی تأثیری شگرف در سرسپردن به مشغله یا کاری دارد: اگر کلوچه فروشی پول بیشتری در پی دارد، اولویت با پختن کلوچه است! با این وصف، یکی از دلایل بی میلی دانش آموزان در سر کلاس درس برآمده از همین از بین رفتن ربط تحصیل با درآمد و پول سازی است و شوربختانه در ساختار آموزشی ما درس خواندن و عمرگ رانمایه را صرف ورق و دفتر کردن در اغلب مواقع همراه با به اصطلاح پول و پله نیست! انگیزه دیگر اجتماعی است و آن هم در حال کم رنگ شدن است. با رواج اینترنت و گردش اطلاعات، فاصله کارشناس حوزه ای با مصرف کنندگان اطلاعات در همان حوزه بسیار نزدیک شده است. بیشتر مدارک دانشگاهی، نشانه ای است دال بر این که دارنده آن در فلان حوزه اطلاعاتی بیش از مردمان عادی دارد اما با رواج اینترنت و رونق رسانه های مجازی، اطلاعات در دست رس همه قرار دارد و به سختی درجه های تحصیلی مثل دیپلم و کارشناس فلان رشته و کارشناس ارشد خریدار پیدا می کند و همانند گذشته، اعتبار اجتماعی و پرستیژی برای دارنده به ارمغان می آورد. و سرانجام اخلاقیات: برای اینکه ثابت کنیم درس و کلاس لزوماً از کسی آدم اخلاقی نمی سازد، نیاز نیست رنج فراوان ببریم! چه بسیار رفتارهای غیر اخلاقی یی که از دارندگانِ مدارک تحصیلی بالا سر می زند و حاوی این پیام است که مکتب ومدرسه لزوماً از کسی آدم بهتری در حوزه خیر و شر اخلاقی نمی سازد. کافی است نگاهی بیندازیم به فهرست اختلاس گران و برخی خلافکاران تا میزان صحت مدعای اخیر سنجیده شود. نتیجه گیری همایون صنعتی زاده معمار بزرگ صنعت نشر نوین در کشورمان و یکی از نخبه های چند دهه اخیر، در راه مبارزه با بی سوادی و نشاندن بچه ها بر سر کلاس هم کوشش فراوانی به خرج داده است. هر چند که در روزهای آخر زندگی بر این نکته انگشت می گذاشت که در تنها عرصه ای که کام یاب نشد همین مبارزه با بی سوادی بود! او بعد از اینکه کلاس های درس را در شهر قزوین راه انداخت، گاه گداری به دفتر پُستِ شهر هم سرک می کشید تا ببیند آیا نامه نویسی درشهر افزایش یافته یا نه! صنعتی زاده فقید بسیار به کارآمد بودن سواد و مدرسه وبه اصطلاح به درد بخور بودن تحصیلات توجه ویژه داشت. با این اوصاف وقتی نه انگیزه اقتصادیِ درس خواندن چنان آش دهان سوزی است، نه انگیزه اجتماعی و نه از حیث اخلاقی رغبتی در کودکان و نوجوانان برای درس خواندن چه در مدرسه و دانشگاه بیدار می کند و نه اساسا بچه ها چندان درس خواندن را به دردبخور تشخیص می دهند، اگر میانگین نمرات یا همان معدل بچه های ما اُفت پیدا نمی کرد، جای شگفتی داشت! اینکه بی علاقگی دانش آموزان را به ویژگی های نسل جدید پیوند بزنیم و بدون تحقیق، صفت های کلی به نسل جدید بچسبانیم، دردی از وضع پریشان تحصیلی بچه ها مان درمان نمی کند و تنها دلایل اصلی را از نظرها پنهان می دارد. درست مثل این است که تر شدن زمین را دلیل نزول باران بدانیم! باید انگیزه سر کلاس نشستن را نیرومند کرد چرا که با شماتت گرهی گشوده نمی شود. |