| محمود دولت آبادی، نویسنده پیشکسوت کشورمان در پی درگذشت بهرام بیضایی، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما که پنجم دی ماه در تولد 87 سالگی اش در آمریکا از دنیا رفت، در یادداشتی اختصاصی برای ایسنا نوشت: دریغ بیضایی! چه غریبانه یکان یکان از دست می رویم. چه غریبانه یکایک غریب مرگ می شویم. هنوز رطوبت خاک و کفن ناصر تقوایی خشک نشده که خبر از دست رفتن بهرام بیضایی چشمان مرا مرطوب می کند. چه تک ستاره های درخشانی که دور و دورتر ایستاده ماندند تا در گوشه هایی از این عالم دق بیارند، درد و رنج زیستن را تاب بیاورند و سرانجام سر بر بالین عدم در خاک فرو بنشینند با دلی ناخرسند که می شد چنین نباشد. از آن که هنرمندی چون بهرام بیضایی با کار و خلاقیت خود زندگی می کرد چنان جوشان که دیده بودم. پس بدیهی ست وقتی کار و آفرینش چنان انسانی به تعلیق درآید، هنرمند نیمه جان برجای می ماند که حالا چه کنم؟ در چنین وضع و حالتی بود که بهرام، دل خسته و دل زده گویی که به قهر کشور را ترک گفت و تن داد به تبعیدی ناخواسته. بدیهی است بیضایی از چنان دانش و تجربه ای برخوردار بود که بتواند در هر کشور و هر دانشکده ای هنر تدریس کند، اما بهرام فقط اهل نظر نبود بلکه بیش و بیشتر اهل انجام نمایش بود با خلاقیت های لحظه لحظه در مسیر تکوین یک نمایش که به تدریج از صحنه هم واداشته شد فاصله بگیرد و رو کند سوی سینما که چون از او پرسیده شد چرا نمایش نمی نویسی اقلاً؟ او پاسخ داد وقتی امکان اجرا فراهم نیست چرا باید نوشت و نیازی نبود اشاره کند به نمایش های بسیاری که نوشته و در کشوی میزش داشت. باری ... اگر اهل روزانه نویسی می بودم بسیار نوشتنی ها می شد داشته باشم از دوره ای که در گروه هنر ملی کار می کردیم - اگرچه چندین بار در کار او نوشته ام - اما اهل نگاه به کمیت ها نبودم و برای همین یک روز که او نمایشنامه دیوان بلخ را در میان جمع بازیگران و حضور عباس جوانمرد، سرپرست و کارگردان گروه خواند، به بیضایی نزدیک نشستم و گفتم آقای بیضایی شما سعدی زمانه ما هستید و گمان می برم که اشتباه نکرده باشم در حدود نیم قرن پیش از این! |