| فرارو- ایران در سال آبی جاری شاهد میانگین 62 میلیمتر تا 28 آذرماه بوده است این مقدار بارندگی در دوره های مشابه درازمدت 59.5 میلیمتر و در دوره مشابه سال آبی گذشته 38.8 میلیمتر را نشان می دهد. بارندگی هفته های اخیر پس از دوره ای طولانی از کم آبی و تشنگی کشور رخ داده است و مانند وضعیتی است، که برای انسانی تشنه، ناگهان ظرفی سرریز از آب فراهم شود، در حالی که بدن او توان نوشیدن کامل آن را ندارد. بنابراین، آنچه اهمیت دارد نه فقط میزان بارش، بلکه نوع و نحوه بارش و از همه مهم تر توان مدیریت، ذخیره و هدایت آب به آبخوان ها برای روزهای خشک آینده است؛ موضوعی که عملکرد ایران در بهره برداری اصولی از بارش ها را به چالشی تامل برانگیز تبدیل می کند. به گزارش فرارو، هفت روز بارانی از 21 تا 27 آذرماه، ایران را با افزایشی قابل توجه در میزان بارش نسبت به میانگین بلندمدت روبه رو کرد؛ در این بازه، کشور به طور میانگین 32.2 میلی متر بارش دریافت کرد، در حالی که میانگین بلندمدت تنها 9.2 میلی متر بوده. اگرچه این بارش ها تا حدی ایران را از نقطه بحرانی شش سال خشکسالی پی درپی دور کرده، اما روند بارش در فصل پاییز و سال آبی جاری همچنان منفی ست؛ به گونه ای که کسری بارش ها جبران نشده و خطر کم آبی همچنان پابرجاست. از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از این بارندگی ها به ویژه در شهرهای ساحلی بنا بر گفته سحر تاجبخش، رییس سازمان هواشناسی، بدون مدیریت و جمع آوری موثر مستقیما وارد دریا شده و عملا از دست رفته با این وجود که در مورد حقابه دریا باید بیشتر بحث کرد. نکته آنجاست که ایران از روزگار باستان با خشکسالی دست به گریبان بوده؛ فارغ از دعای معروف داریوش کبیر که می گفت خداوند ما را از سه بلا دور کند؛ خشکسالی، جنگ و دروغ ، حتی در دوره پیش از هخامنشیان نیز در نوشته های تاریخ نگاران یونانی نشانه هایی از خشکی و سوزانندگی این سرزمین دیده می شود. در بخشی از کتاب رومن گیرشمن، باستان شناس آمده: از زمان های ماقبل تاریخ، این مملکت با وسایل مصنوعی آبیاری می شد، و در عهد هخامنشی شبکه وسیعی از راهروهای زیرزمینی (قنات یا کاریز) موجود بود. از همین رو، مردم و حاکمان ناگزیر به یافتن راه حل هایی همچون ایجاد قنات برای مقابله با کم آبی شدند. اکنون اما این تامل جدی مطرح است که در عصر جدید، ایران تا چه اندازه توانسته با نوآوری های نوین یا حتی با بهره گیری از تجربه پیشینیان، آب باران را ذخیره و مدیریت کند؛ آن هم در شرایطی که پس از دوره های طولانی خشکسالی، شدت گرفتن بارش ها گاه نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه خود به عاملی برای تشدید بحران کم آبی بدل می شود. رجوع به روش های سنتی، اتکای بیش از حد به سدسازی و پیامدهای آن بر طبیعت و در نهایت تشخیص این که چه زمانی می توان گفت کشور از نظر خشکسالی به وضعیت طبیعی بازگشته، همگی مسائلی هستند که بیش از پیش نیازمند بازاندیشی اند. پدرام جدی، مدیر کل پیشین دفتر مشارکت های مردمی و مسئولیت اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست، در گفت وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخته و می گوید: در دهه های گذشته سدهای بزرگ و متعدد در مسیر و انتهای حوضه های آبخیز درجه یک و دو احداث شده اند که جریان آب به جای رسیدن به مقاصد طبیعی، به این سدها هدایت شده است. تکرار سیلاب پس از هر بارندگی، هنجار مثبتی برای ایران نیست پدرام جدی به فرارو می گوید: در سال های اخیر، تغییراتی در الگوی بارش های ایران رخ داده که عامل اصلی آن تغییرات اقلیمی است؛ از همین رو رفتار بارش ها دیگر مانند گذشته نیست. برای مثال، بارشی که باید در طول یک سال در یک حوضه آبخیز حدود 250 میلیمتر باشد، اما اکنون این میزان بارش در یک بازه زمانی کوتاه رخ می دهد. او می افزاید: مسئله از جایی آغاز می شود که اکوسیستم، آبراه ها و ظرفیت زیستی سرزمین توان مدیریت و جذب این حجم از بارش در مدت زمان کوتاه را ندارند. در نتیجه، زمانی که شدت بارندگی بالا می رود، به سیلاب منجر می شود؛ هرچند سیلاب نیز بخشی از رفتار طبیعی اکوسیستم است و بخشی از چرخه حیات می باشد. اما تکرار سیلاب پس از هر بارندگی، هنجار مثبتی برای سرزمین ما به شمار نمی آید. دریا حقابه ای طبیعی دارد اما با تأمین تدریجی این کارشناس محیط زیست می گوید: این که بخشی از بارش ها وارد دریا شود لزوما مسئله ای منفی نیست؛ دریا حقابه طبیعی دارد و بخشی از آن باید از طریق بارندگی تامین شود. مسئله اما این است که این حقابه بهتر است در طول زمان و به تدریج وارد دریا شود، نه با شتاب؛ به گونه ای که آب مسیرها، آبراه ها و رودخانه ها را آرام طی کند و در مسیر خدمات اکوسیتمی خود را عرضه کند و در نهایت به دریا برسد. سدسازی جای رفتارهای مرسوم پیشینیان ما را گرفته او می افزاید: با افزایش شدت بارش ها، حجم زیادی از آب وجود دارد که محل مناسبی برای ذخیره آن فراهم نیست؛ هرچند سدها ساخته شده اند، اما در همه نقاط و برای چنین حجمی پاسخگو نیستند. با این حال، این سخن به معنای چراغ سبز برای سدسازی بیشتر نیست؛ چراکه بسیاری از رفتارها و رویه های مدیریتی پیشینیان، که هم در ایران سابقه داشته و هم در جهان مرسوم است، به حاشیه رانده شده و سدسازی به ابزاری غالب تبدیل شده است؛ تا جایی که برخی مسئولان از دست رفتن آب ها را صرفا به نداشتن سد نسبت می دهند. هوتک های جنوب ایران را فراموش کرده ایم جدی می گوید: وقتی در جنوب بلوچستان شاهد بارش های قابل توجه هستیم، طبیعی است که بخش زیادی از این آب ها به دلیل نواری ساحلی540 کیلومتری با دریای عمان، به سمت دریا روانه شود. افزون بر این، بافت خاک و شرایط سرزمینی منطقه به گونه ای است که در صورت وقوع بارش های شدید، بخش عمده ای نزولات به سرعت وارد دریا می شود. او می افزاید: در گذشته اما در این مناطق هوتک ها نقش مهمی در مدیریت آب باران داشتند؛ چاله های طبیعی یا انسان ساختی که آب بارندگی در آن ها جمع می شد و پس از بارش علاوه بر تغذیه سفره های زیرزمینی، مورد استفاده مردم نیز قرار می گرفت. این آب ها برای مصرف دام، کشاورزی و حتی شرب، به کمک موتور پمپاژ می شدند. چنین سازوکارهایی نمونه ای روشن از روش های پیشینیان در بهره برداری حداکثری از بارش ها بود؛ روش هایی که با بی توجهی و حتی کنار گذاشته شدن آن ها، بارش ها از دسترس خارج می شود. سدهای بزرگ مسیر رسیدن آب به نقطه انتهایی را بسته مدیر پیشین دفتر مشارکت های مردمی و مسئولیت اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: اما در محیط زیست ایران، نقاط فراوانی وجود دارد که نزدیکی به دریا ندارند. برای نمونه می توان به فلات مرکزی ایران اشاره کرد که دارای حوزه های آبخیز مستقل است. اخیرا نیز شاهد بارش برف در استان هایی مانند یزد و کرمان بوده ایم. او می افزاید: ایران دارای 6 حوزه آبخیز درجه یک و30 حوزه آبخیز درجه دو است که هر حوزه آبخیزی دارای نقاط نهایی اکوسیتمی هستند؛ این حوضه ها معمولا به دشت، تالاب یا دریاچه ختم می شوند که محل خروج آب به شمار می آید. در سال های اخیر اما سدهای بزرگی در مسیر نقاط پایانی حوزه های آبخیز درجه یک و دو احداث شده اند که جریان آب به جای رسیدن به این مقاصد طبیعی، به این سدها هدایت می شود و به این دلیل بسیاری از فرایندهای طبیعی سرزمین مختل شده است و موجب آسیب های سرزمینی، اجتماعی اقتصادی برای مردم شده است. 71 درصد بارش های تبخیر می شود جدی می گوید: اما از آنجا که ایران در کمربند گرم و خشک قرار دارد و تعداد روزهای آفتابی کشور بالا است، به تبع میزان تبخیر بارش ها نیزبسیار بالا است؛ نکته ای مهم که باید در همه محاسبات مورد توجه قرار گیرد. میزان تبخیر در ایران حدود 71 درصد است؛ که عدد قابل توجه و معنادار است. به همین دلیل، در برخی مناطق که شاهد بارش برف هستیم، برف ها به سرعت ذوب می شوند؛ بخشی از این آب وارد رودخانه ها می شود، بخشی به لایه های زمین نفوذ می کند و بخش قابل توجه دیگری نیز تبخیر می شود. البته باید در نظر داشت که حتی همین تبخیر نیز بخشی از چرخه طبیعی است؛ فرایندی که با افزایش رطوبت هوا و شکل گیری بارش های بعدی را نیز فراهم می کند. او می افزاید: وقتی شاهد بارش گسترده ای هستیم شرایط برای تبخیر فراهم می شود در حالی که اگه بارش در طول سال توزیع شود روان آب ها راحت تر به لایه های زیرزمینی نفوذ می کند اما این شرایط در حال حاضر وجود ندارد. نوع توسعه کلانشهرها موجب افزایش دما شده این کارشناس مسائل مربوط به آب می گوید: در کلان شهرهای ایران، مثل تهران، الگوی توسعه و ساخت وساز به گونه ای پیش رفته است که میانگین دمای هوا در این مناطق بالاتر از پیرامون آن هاست. تراکم بالای جمعیت، تردد گسترده خودروها، مصرف سوخت و آلودگی هوا، نوعی ایزولاسیون حرارتی ایجاد کرده و همین افزایش دما، تبخیر بارش ها را تشدید می کند. او می افزاید: به همین دلیل، زمانی که در شهر برف می بارد، بسیار سریع تر از ارتفاعات اطراف ذوب می شود؛ موضوعی که به روشنی نشان دهنده بالاتر بودن دمای هوا در محیط های شهری است. افزون بر این، سطح شهرها عمدتا با آسفالت و موزاییک پوشیده شده که ارتباط آب باران با زمین را به حداقل می رساند؛ به جز بخش هایی مانند بوستان ها، پارک ها و بلوارها که تنها در آن ها ارتباطی محدود میان بارش و خاک برقرار می شود. لازم است باران مدت بیشتری روی زمین بماند تا رگ های زمین پر شود او ادامه می دهد: در گام نخست برای مدیریت آب باران باید به سمت کاهش سرعت هدررفت نزولات جوی حرکت کنیم. لازم است بارش ها برای مدت زمان بیشتری در سطح زمین باقی بمانند تا فرصت نفوذ به لایه های زیرزمینی را پیدا کنند و وارد سفره های آب زیرزمینی، چشمه ها و قنات ها شوند؛ همان رگ های حیاتی زمین که باید تغذیه شوند تا آب، دوباره و پایدار به چرخه زندگی مردم بازگردد. سازه های بزرگی که هزینه های کلان می طلبند جدی می گوید: یکی از اقداماتی که هم دانش آن در ایران وجود دارد و هم از گذشته دارای ساختار و سابقه اجرایی بوده، آبخیزداری است. در این علم، با استفاده از روش های مکانیکی، بیولوژیک و ترکیبی از هر دو، تلاش می شود آب باران و برف در سطح زمین مدیریت شود؛ برای مثال با ایجاد چاله ها، آب بندهای خاکی، بتنی یا سنگی ملاتی و همچنین افزایش سطح پوشش گیاهی، سرعت جریان آب کاهش یافته، نفوذ بارش افزایش پیدا کند، بستر لازم برای رشد پوشش گیاهی فراهم شود و از فرسایش خاک نیز جلوگیری به عمل آید. او می افزاید: به همین دلیل، آبخیزداری دارای مزایای فراوانی است. با این حال، دانشی که پیشینیان ما در نقاط مختلف ایران از آن بهره می بردند، به دلیل هزینه اجرایی کمتر به حاشیه رانده شده و مدیریت کشور به سمت راهکارهای سازه ای سوق پیدا کرده است؛ سازه های بزرگی که هزینه های کلان می طلبند و اجرای آن ها گاه 10 تا 15 سال زمان می برد. پروژه های پرمنفعت روش های کم هزینه با آورده بیشتر را به حاشیه رانده/ وزارت نیرو نگاه سازه ای دارد او ادامه می دهد: این پروژه ها در طول اجرا اشتغال و منافع اقتصادی برای بخشی از شرکت ها و پیمانکاران ایجاد می کند و همین منافع اجازه نمی دهد توجه کافی به روش هایی شود که هزینه کمتر اما آورده بیشتری دارند. از سوی دیگر، ساختار موجود در وزارت نیرو بیشتر خود را متولی تامین آب می داند و نگاه آن به مسئله، نگاهی فنی، مهندسی و تا حدی اقتصادی است؛ در حالی که وقتی سخن از سرزمین و اکوسیستم به میان می آید، نمی توان صرفا با رویکردهای فنی با آن برخورد کرد. او در مثالی عنوان می کند: اگر در منطقه ای شدت روان آب بالا باشد و در بالادست حوضه آبخیز، پوشش گیاهی افزایش یابد، سرعت روان آب کاهش پیدا می کند و در پایین دست سیلاب های پرتکرار شکل نمی گیرد که اکوسیستم، دام و درختان را تخریب کند. این نیز یک راهکار فنی است، اما برخاسته از دل طبیعت و زمین؛ راهکاری که به دلیل نداشتن منافع مالی مستقیم، کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در حوزه آبخیزداری دو سوم عقبیم این کارشناس محیط زیست می گوید: بر اساس اعلام سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور که ذیل وزارت جهاد کشاورزی است تاکنون حدود 30 میلیون هکتار از مساحت کشور تحت عملیات آبخیزداری قرار گرفته، در حالی که 90 میلیون هکتار از اراضی ایران نیازمند آبخیزداری است؛ به بیان دیگر، کشور در این حوزه حدود دو سوم عقب ماندگی دارد. او می افزاید: حتی همین 30 میلیون هکتار نیز محل بحث است و باید پرسید چه میزان از آن به درستی و اصولی اجرا شده، چرا که آبخیزداری اقدامی مستمر و پایدار است؛ نمی توان پروژه ای را اجرا کرد و با آن خداحافظی کرد، بلکه باید در انتظار به ثمر نشستن تدریجی آن بود. بارش های اخیر به تنهایی قادر به رفع خشکسالی نیستند جدی می گوید: از سوی دیگر، وقتی گفته می شود کشور با خشکسالی مواجه است، باید دانست که بارش های اخیر به تنهایی قادر به رفع خشکسالی نیستند. تصور کنید فردی در طول 365 روز، 340 روز را گرسنه بخوابد و در باقی روزها بیش از نیاز غذا بخورد؛ این چند روز سفره پُر نمی تواند مشکل گرسنگی او را حل کند! بارش های شدید و مقطعی ارزشمند است اما کافی نه او می افزاید: بارش ها نیز چنین وضعیتی دارند؛ بارش های شدید و مقطعی ارزشمندند و کشور را از بحران دور می کنند، اما کافی نیستند. امروز در بسیاری از مناطق کشور با فرونشست زمین مواجه ایم؛ چاه ها، چشمه ها، تالاب ها، قنوات، برکه ها، مرداب ها و دریاچه ها خشک شده اند و یا سطح تراز آن ها پایین رفته است. زمانی می توان گفت شرایط اکوسیستم بهبود یافته که انتهای حوزه های آبخیز حقابه خود را دریافت کنند؛ زمانی که ارومیه، گاوخونی یا جازموریان آب داشته باشند. هر وقت تالاب ها پر شد نشانه ای از بازگشت اکوسیستم به چرخه حیات می بینیم او در نهایت می گوید: این ها نشانه هایی هستند که می گویند خشکسالی واقعا برطرف شده است. همان طور که سلامت انسان زمانی معنا دارد که بتواند روی پای خود بایستد، نفس بکشد و فعالیت روزمره داشته باشد، اکوسیستم نیز زمانی سالم است که نشانه های حیات در آن دیده شود؛ چشمه ها فعال باشند، رودخانه های دائمی و فصلی جریان داشته باشند و تالاب ها زنده بمانند. این چرخه هنوز برقرار نشده و ایران همچنان فاصله ای بسیار زیاد با شرایط ایده آل آبی و طبیعی دارد. |