| فرارو- با سرعت 400 نات (750 کیلومتر در ساعت) و در ارتفاعی حدود 15 تا 20 هزار پا (45000 تا 6000 متر)، داخل هواپیمایی که فشار کابینش از بین رفته و همچون یک موشک آسمان را می شکافد، ناگهان درِ هواپیما باز می شود و در همان لحظه دیگر عکاس نیستی. احساس می کنی ذره ای کوچک هستی که با یک طوفان می جنگد. باد فقط به تو برخورد نمی کند، بلکه محکم به صورتت می کوبد؛ پوستت موج می زند، عضلاتت می پیچد و چشمانت کشیده و تار می شود. نفس کشیدن سخت می شود، فکر کردن سخت تر، و تمام وجودت می خواهد عقب بکشد… اما انگشتت باید ثابت بماند. در همان چند لحظه — در میان غرّش باد، سرمای سوزان و لرزش شدید — باید قاب پیدا کنی، فوکوس پیدا کنی و شاتر را بزنی. دیدن سخت است، ثابت نگه داشتن دوربین سخت تر، و سرمای آن ارتفاع تا مغز استخوان نفوذ می کند. اما فقط همان لحظه را داری… و جهان زیر پایت منتظر نمی ماند. باد می خواهد عقب براند، اما آن عکس تو را به جلو می کشد. |